در روزهای اخیر شاهد افزایش قیمت دلار هستیم. این مساله تا حدودی تحت تاثیر نظام بانکی قرار داشت که بهره بانکی را به 15درصد رساند.
بنابراین مردم با این هدف که سرمایههای خود را تبدیل به یک دارایی پرقدرت کنند تا از تنزل ارزش پول خود جلوگیرى کرده و در عین حال بتوانند با تب پیش بینى افزایش بهای دلار سودی هم عاید خود کنند، اقدام به خارج کردن سپردههاى خود از بانکها کرده و به بازارهای دیگری روی آوردند. اکنون ارزش ملک به مقدار زیادی بالا رفته که سرمایههای مردم قادر به رفتن به سمت بازار ملک نیست، ولی دلار و سکه آسانترین راه برای سرمایهگذاری هستند. قیمت دلار حتی به 4900 تومان هم رسید و من تعجب میکنم که آقای نوبخت در یکی از صحبتهای خود گفتند ما دلیل افزایش نرخ دلار را نمیدانیم و وعده پایین آمدن نرخ دلار را دادند. اما اینکه برای پایین آوردن نرخ دلار چه راهکاری را میخواهند اتخاذ کنند، مشخص نیست. بانک مرکزی هم در یک سیاست سردرگمی ارزی پولی قرار گرفته است. از آنجا که بانک مرکزی بزرگترین تقاضا کننده و عرضهکننده ارز است، اگر به مقدار کافی ارز داشت بازار آزاد را مدیریت میکرد و قیمت ارز را در یک حد مورد نظر خود نگه میداشت، اما بهنظر میرسد یا دولت فاقد ذخایر ارزی است یا ذخایر ارزی که از فروش نفت به دست آورده خارج از کشور است و در حال حاضر به آنها دسترسی ندارد یا ذخایر ارزی برای آینده نامطمئی ذخیره شده که ممکن است تحریمهای سختتری به ایران تحمیل شود و دولت را در یک مخمصه بیپولی شدید قرار دهد. در هر صورت شرایط کنونی شرایط خوبی نیست. کسبه، تجار و تولیدکنندگان نسبت به آینده چندان خوش بین نیستند. قیمت دلار هم که افزایش یافته با حمله به مغازهها، تنبیه و بستن آنها و بگیر و ببند امثال جمشید بسم ا...ها ممکن است در کوتاهمدت در بازار ارز تاثیر گذارد، اما تجربه کردن تجارب پیشین خطاست. اصلاح امور و به سامان کردن اقتصاد باید از طریق فرایندهای علمی صورت گیرد. راههای حل مشکلات اقتصادی باید حتما از مسیر علم اقتصاد عبور کند. در اقتصاد دولتی مسیر عالمانه و عقلایی روی حل مشکلات بسته است. بنابراین باید تغییرات نهادینی در اندیشه مسئولان و سیاستگذاران دولتی صورت گیرد که اقتصاد از زیر یوغ اسارت سیاست بیرون آید. تا زمانی که اقتصاد از بند سیاست آزاد نشود، خصوصی سازی به معنای واقعی صورت نگیرد و موسسات کوچک و متوسط بخش خصوصی قدرت پیدا نکنند کشور ما روی توسعه را نخواهد دید. متاسفانه با تصویری که ما از وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور داریم بهنظر میرسد به این زودیها نمیتوانیم شاهد استقلال اقتصاد از سیاست و بانک مرکزی از دولت باشیم. همانطور که در سیاستهای کلی نظام هم تاکید شده باید آزادسازی اقتصاد به معنای واقعی و کوچک سازی دولت اتفاق افتد، اما در استمرار ساختار اقتصاد دولتی نفتی رانتی ایدئولوژیک تحقق این امر تعویق به محال است.