صداوسیما در خدمت یک جریان فکری خاص

صداوسیما در ایران گسترده ترین رسانه است. بخش خصوصی نمی‌تواند چنین رسانه‌ای را در اختیار بگیرد. وقتی یک رسانه داریم که میزان پوشش جغرافیایی اش از بقیه تا این اندازه بیشتر است، انتظار می‌رود که مبنای عملکردش حفظ منافع ملی و آحاد ملت ایران باشد.

وقتی میگوییم آحاد ملت، مراد همه مردم با هر تفکر، قومیت، مذهب و فرهنگ و خردهفرهنگی است. به عبارتی ایران کشوری است با تنوع فکری، قومی و فرهنگی و وقتی صداوسیما از بودجه عمومی کشور استفاده میکند، نباید این تنوع و تکثرهای فکری را نادیده بگیرد.

بودجه عمومی کشور که یا محصول مالیات است و یا درآمد حاصل از فروش نفت و چیزهای دیگر، متعلق به یک گروه یا قشر خاصی نیست! از آن همه مردم ایران است. سازمانی که از این بودجه استفاده میکند، باید کلیت چنین جامعه را نمایندگی کند. اگر اینگونه نباشد و این کار را نکند، این نقض غرض خواهد بود. چون هم بر خلاف قانون اساسی است و هم بر خلاف منافع ملی.

در طول سالهای متمادی، متأسفانه صداوسیما بیشتر مدافع منافع یک جریان فکری خاص بوده و تلاشش این بوده است که آن جریان را تبلیغ و تفسیر کند و جا بیندازد. به این معنا صداوسیما خود را در برابر جریانهای فکری دیگر قرار میداده است. به نظرم این اصلیترین مشکلی است که صداوسیما دارد. چون من به عنوان شهروند خودم را با این پرسش بیپاسخ روبرو میبینم که این سازمان وقتی از بودجه عمومی استفاده میکند، چرا خود را به دفاع از حقوق شهروندی من ملزم نمیبیند؟ در طول چند دههای که از انقلاب گذشته، صداوسیما نتوانسته رسالت قانونی و ملیاش را آنطور که شایسته است، انجام دهد. به همین دلیل شورای ناظری که باید سه قوه و به یک معنا مردم را نمایندگی کند، اگر روند و استراتژی ملزم کردن صدا و سیما را پی نگیرد، به این معناست که کوتاهی کرده است. آن شورا هم در برابر مردم مسئول است و روزی باید پاسخگو باشد. چطور است که " جریان فکری " مقابل صداوسیما جز در مواقعی معدود مثل زمان انتخابات -آن هم به صورتی بسیار محدود- چندان مورد اعتنای این سازمان نیست؟

پر واضح است که صدا و سیما هم مانند هر نهاد و سازمانی باید که از بودجه عمومی استفاده میکند، باید موارد ومصارف هزینهاش را مشخص کند و در مقابل دیوان محاسبات و دولت پاسخگو باشد. چرا که دولت، ملت را نمایندگی می کند و این بودجه متعلق به ملت است. اگر صداوسیما یا هر سازمان دیگری توضیح روشن و متقاعد کنندهای نداشته باشد، دولت موظف است پیگیر دلایل این عدم پاسخگویی باشد.

در مجلس ششم که من نماینده بودم، حساسیت فوقالعادهای روی موضوع صداوسیما و نظارت بر آن وجود داشت. طرح تحقیق و تفحص از عملکرد صداوسیما در آن مجلس مطرح شد. صداوسیما در آن دوره هم بسیار یکسویه عمل میکرد و کارش تبلیغ یکطرفه برای یک طیف و جریان فکری و سیاسی خاص بود. طوری که نه تنها فرصت و امکانی به جریانهای فکری دیگر نمیداد بلکه به شدت هم آنها را میکوبید. با این حال یکی از اصلی ترین جنبههای طرح تحقیق و تفحص از عملکرد صداوسیما در زمان مجلس ششم، درآمدها و هزینههای این سازمان بود.

طرح تحقیق و تفحص اگرچه پیشرفتهایی هم در مجلس ششم داشت اما بعدها به موانعی برخورد. آن روند و موانع و عوامل بازدارنده، متأسفانه بعد از بیش از سال های متمادی هنوز تغییر نکرده است. به نظرمن این موضوع باید در قانون اساسی هم مورد بازنگری قرار گیرد. اگر صداوسیما ایران به طرف فضا دادن به بخش خصوصی پیش برود، ضمن ایجاد فضای رقابتی، خواهد توانست لایههای دیگری از جامعه را هم نمایندگی کند.

مشاهده نظرات