تحلیل شکست «کمپین فشار حداکثری» ترامپ از سوی گاردین
عجیب نیست که این روزها صدای خنده مقامات ایرانی نسبت به ترامپ و آمریکا به آسمان نیز برسد. پس از حمله اخیر پهپادها و موشکها به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان، که بهرغم تکذیب از سوی ایران، دولت ترامپ تهران را مقصر آن میداند، جامعه بینالملل نظارهگر نمایش کمدی انفعال در تصمیمگیری، سردرگمی و لفاظی بود که بازیگر نقش اول آن نیز، مقتدرترین رهبر سیاسی در جهان نام دارد؛ نمایشی که رخت یک دلقک را به تن ترامپ پوشانده است.
روزنامه انگلیسی گاردین به جنبههای مختلف شکست کمپین فشار ترامپ علیه ایران پرداخته و در گزارشی مینویسد: اگر رهبران ایران بنا داشتهاند که ثابت کنند ترامپ تنها بلوف میزند، حداقل برای این دوره موفق شدند. طبق روال گذشته، واکنش ناگهانی رئیسجمهور به این حملات تند بود. او گفت: «آمریکا آماده فشردن ماشه برای آغاز حملات تلافیجویانه علیه ایران است.» اندکی بعد او به یاد آورد که مخالف جنگافروزی در خاورمیانه است و امید دارد تا در انتخابات ۲۰۲۰ نیز به پیروزی برسد.
رو شدن دست ترامپ
از این رو او تغییر موضع میدهد و در پیام دیگری، تاکید میکند که این حملات خیلی مهم نبودهاند؛ حتی اگر بهای نفت نیز افزایش پیدا کند چراکه آمریکا دیگر به نفت خاورمیانه نیازی ندارد. این ادعا البته دروغ است و تحلیلگران تخمین زدهاند که آمریکا تنها در سال ۲۰۱۸معادل ۴۸ میلیون بشکه نفت و فرآوردههای پتروشیمی را در هر ماه از خاورمیانه وارد کرده است. در ادامه بالا و پایین رفتنها، ترامپ این بار گفت که اتفاقات روزهای آینده وابسته به عربستانسعودی است؛ به این ترتیب سیاست امنیتملی آمریکا باید معطل و مقید به سعودیها شود.
ترامپ با راهبرد «یکی به نعل، یکی به میخ» خود هفته را به پایان برد. او تحریمهای دیگری را علیه ایران اعمال کرد و فرمان اعزام تعداد محدودی از سربازان به عربستان را برای تقویت دفاع عربستان در برابر ایران صادر کرد. با این حال او همچنان احتمال گفتوگو با حسن روحانی، همتای ایرانی خود در سازمانملل را رد نکرد حتی بهرغم اینکه کاخسفید روند صدور روادید برای هیات ایرانی را با مشکل مواجه کرده بود. به طرز دردناکی مبرهن است که ترامپ به بن بست خورده و نمیداند چه اقدامی باید انجام دهد. با توجه به ترکشهایی که کمپین فشار حداکثری او علیه ایران برای آمریکا و متحدانش درپی داشته است، او امپراتوری است که تاج ندارد؛ رئیسجمهوری که سرسختانه سخن میگوید اما زمانی که پای عمل به میان میآید جا میزند.
این نمایش مضحک کاخسفید که جایگزینی رابرت اوبرایان، مشاور امنیتملی جدید ترامپ با جان بولتون جنگطلب نیز یک سکانس آن است، البته در ماهیت به هیچوجه امر مضحکی نیست. با این حال ترامپ همچنان غیرقابل پیشبینی است و ممکن است هر لحظه فرمان اقدام نظامی را صادر کند. حملات اخیر به آرامکو نشان داد زمانی که ایران تهدید میکند میتواند مانع از تردد آزادانه نفت و تجارت در خلیج فارس شود، در صورت لزوم آن را عملی میکند. هماکنون چشمانداز آغاز یک چندوجهی گسترده در منطقه جدیتر از هر زمان دیگری است و این یک تهدید اساسی برای امنیت انرژی و اقتصاد جهانی است. از سوی دیگر هرچه جلوتر میرویم، شکست ترامپ برای اتخاذ یک راهکار موثر در تسلیم سیاسی و اقتصادی ایران آشکارتر میشود.
آمریکا در بنبست ایران
واشنگتن عملا دارای گزینههای نظامی محدودی در برابر تهران است. تحلیلگران آمریکایی میگویند که حملات موشکی یا محاصره دریایی ایران میتواند با پاسخ کوبنده تهران مواجه شود. بهعلاوه از زمان تجربه جنگ در عراق، گزینه اعزام پیادهنظام نیز حذف شده است. از سوی دیگر هرگونه حمله به گروههای همپیمان ایران در منطقه نظیر حزبالله لبنان، اسرائیل را در فهرست اهداف ایران قرار میدهد.
یک واقعیت دردناک دیگر آن است که ایران بسیار بیشتر از آنچه جنگطلبان آمریکایی نظیر بولتون تصور میکردند میتواند با تواناییهای نظامی خود، آمریکا را آزار دهد. حملات به تاسیسات نفتی عربستان(که البته ایران آن را تکذیب کرده است) با استفاده از پهپادها و موشکهای کروز، نشانهای از جسارت بالای نظامی و تخصص بالا بود. بهعلاوه آنها توانستند با عبور از سامانه پدافند گرانقیمت پاتریوت، آمریکا را خجل و تانکرهای نفتی آرامکو را بمباران کنند.
ایران پس از گذشت یک سال از اتخاذ «استراتژی صبر» مشی خود را در برابر کمپین فشار آمریکا تغییر داده و یک راهبرد با دو بال را دنبال میکند؛ اختلال در شریانهای انرژی منطقه و بازگشت تدریجی به سطح توانایی هستهای پیش از امضای برجام. بهرغم تمامی لفاظیهای ترامپ، تهران تاکنون هیچ هزینه نظامی پرداخت نکرده و از سوی دیگر حملات به تاسیسات آرامکو را نیز تکذیب کرده است.
شکست دیپلماتیک واشنگتن
از منظر دیپلماتیک نیز ایران از آمریکا جلوتر است. دولتهای اروپایی همگی حامیان برجام هستند و مخالف با سیاست خصمانه واشنگتن علیه ایران. نبود یک جبهه متحد در غرب پیرامون موضوع ایران بسیار زیانبار بوده و ترامپ نیز ممکن است به تدریج در حال پی بردن به این امر باشد. مایک پمپئو که توسط ترامپ مامور شده یک ائتلاف به اصطلاح صلح را در برابر ایران تشکیل دهد، نظیر گذشته از حامیان بسیار اندکی برخوردار است که بخشی از این وضعیت بهدلیل سیاست نادرست واشنگتن در برابر تهران است. با این حال سابقه آمریکا در آغاز جنگ عراق با دستاویز دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی که در نهایت دروغ از آب درآمد، موجب شده تا کشورهای دیگر نتوانند به دلایل آمریکا در این زمینه اعتماد کنند. مشکل دیگر آن است که عربستان سعودی به هیچ وجه در اندازه یک ایران خشمگین نیست و مقامات این کشور نیز میدانند که حمایت ترامپ از آنها حتمی نیست.
در نهایت باید گفت که سیاست ترامپ علیه ایران که بر پایه کجفهمی استوار شده متحمل شکست آشکار و جامع شده است. بنابراین پرسشی که مطرح می شود آن است که آیا آمریکا یک نفس عمیق میکشد و خود را برای تجدیدنظر مهیا میسازد؟ ممکن است. اما پیامی که یک هفته اظهارات متناقض ترامپ در واکنش به حمله به تاسیسات نفتی آرامکو داشت آن است که جنگ ایران و عربستان به آمریکا ارتباطی ندارد.
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر