علت عدم تسویه وام‌های ارزی صندوق توسعه ملی

اتاق بازرگانی ایران در جدیدترین گزارش خود به بررسی چرایی به بن بست خوردن بنگاه‌های اقتصادی در بازپرداخت تسهیلات ارزی صندوق توسعه پرداخته است.

مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران در گزارشی، تأثیر جهشهای مکرر نرخ ارز بر وضعیت پروژههای سرمایهگذاری تأمین مالی شده از طریق تسهیلات ارزی صندوق توسعه ملی را بررسی کرده که نشان میدهد مسائلی نظیر قیمتگذاری دستوری مزید بر علت شده تا دریافتکنندگان تسهیلات ارزی از صندوق توسعه ملی قادر به تسویه دیون خود نباشند.

استفاده از تسهیلات ارزی صندوق ذخیره ارزی در گذشته و صندوق توسعه ملی در سالهای اخیر ازجمله راههای تأمین مالی پروژههای تولیدی و خدماتی کشور و مسیری برای تبدیل منابع حاصل از صادرات نفت و گاز به سرمایههای زاینده بوده است. درعینحال لزوم بازپسگیری منابع صندوق به ارز، آسیبپذیری تولیدکنندگان و سرمایهگذاران به نوسانات ارزی را افزایش میدهد زیرا بازپرداخت وامهای دریافتی باید به ارز صورت گیرد و هرگونه افزایش نرخ آن میتواند ارزش اقساط را به چندین برابر افزایش دهد.

شوک ارزی سال ۱۳۹۶ و استمرار آن در چندین نوبت این مشکل را برای گیرندگان تسهیلات ارزی صندوق توسعه ملی ایجاد کرده است و ناتوانی این فعالان از بازپرداخت وامهای ارزی دریافتی به بحرانی برای آنها، صندوق توسعه ملی و سیستم بانکی تبدیل شده است. ضمن آنکه سرمایهگذاران جدید را با بیم بروز مشکل مشابهی در آینده روبهرو ساخته و بر سرمایهگذاری خصوصاً در فعالیتهای زیرساختی با نیاز بالا به منابع مالی اثر منفی گذاشته است.

بهمنظور بررسی دقیق جوانب موضوع، مطالعهای به پیشنهاد کمیسیون بازار پول و سرمایه در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران توسط مرکز پژوهشهای اتاق در دستور کار قرار گرفت. مطالعه حاضر بر اساس دریافت اطلاعات از صندوق توسعه، توزیع پرسشنامه و برگزاری پنل خبرگان تهیه شده است که از ۱۸۰ پرسشنامه ارسالی برای بدهکاران ارزی عضو اتاقها، ۸۴ بنگاه تولیدی و خدماتی به پرسشنامه پاسخ دادهاند.

بر اساس نتایج این مطالعه، عمده طرحهای موجود در نمونه آماری مورد بررسی (۹۵ درصد) به بخش تولیدی و زیر بخشهای صنعت و انرژی اختصاص دارند. در بخش انرژی شرکتهای تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا و در بخش صنعت زیر بخشهای سایر فرآوردههای معدنی غیرفلزی، مواد شیمایی و فرآوردههای شیمیایی، منسوجات، فلزات پایه و فرآوردههای غذایی بیشترین درگیری را با مسئله دارند.

بر اساس اطلاعات صندوق توسعه ملی مجموع ۸۴ بنگاه فوق بالغبر ۲.۲ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی تسهیلات دریافت کردهاند که بخش تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا با ۱۶ بنگاه و ۱.۰۵ میلیارد دلار بیشترین تعداد بنگاههای دریافتکننده وام در نمونه و بیشترین میزان دریافتی را داشته است. وابستگی بالای الگوی تأمین مالی این پروژه به دریافت تسهیلات از صندوق توسعه ملی از دیگر مسائلی است که از آمارها استنباط میشود و چنانچه در بررسی اولیه طرح مورد توجه قرار میگرفت، در گسترده نشدن دامنه این بحران اثرگذار بود.

طبق نتایج پرسشنامهها، ۴۴ درصد بنگاهها سهم تسهیلات دریافتی از کل هزینههای طرح را ۵۰ تا ۷۵ درصد و ۲۷ درصد بیش از ۷۵ درصد گزارش کردهاند که نشان از وابستگی بالای وضعیت پروژه به تسهیلات دریافتی دارد. این پروژهها از اشتغالزایی بالایی برخوردارند. بهطوریکه بر اساس طبقهبندی مورد پذیرش وزارت صنعت، معدن و تجارت از مشاغل، ۷۳ درصد بنگاههای موجود در نمونه آماری مورد بررسی و مطابق طبقهبندی اتحادیه اروپا، ۲۹ درصد در گروه بنگاههای بزرگ قرار دارند.

همچنین بر اساس طبقهبندی اتحادیه اروپا، ۴۴ درصد بنگاهها متوسط مقیاس هستند؛ بنابراین پروژههای بهرهمند از این تسهیلات عمدتاً در گروه بنگاههای متوسط و بزرگ با اشتغال بالا هستند و اهمیت ارائه راهکار برای حل مشکل این بنگاهها با توجه به بزرگی مقیاس فعالیت و تبعات ورشکستگی احتمالی این پروژهها بر بخش قابلتوجهی از نیروی کار بهخوبی آشکار است. چنانچه مشکل موجود حل نشده باقی بماند، انتظار میرود تأثیرات منفی بر ورود سرمایهها به فعالیتهای بزرگمقیاس و زیرساختی بگذارد و با توجه به آنکه فعالیتهای زیرساختی پیوندهای پسین و پیشین بزرگی با سایر بخشها دارند، عدم ورود سرمایه به این بخشها میتواند تبعات منفی زیادی برای سایر فعالیتهای اقتصاد داشته باشد.

وضعیت بهرهبرداری طرحها نشان میدهد از میان ۸۴ طرح موردنظر ۱۸ طرح معادل ۲۱ درصد هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. با توجه به آنکه افزایش هزینههای ساخت پس از جهش ارزی، احتمال عدم بهرهبرداری پروژه بر اساس برنامه زمانبندی را افزایش میدهد، نگرانیها در زمینه توانایی صاحبان پروژه برای بازپرداخت اقساط وامهای دریافتی تشدید میشود.

همچنین وضعیت درآمدزایی طرحهایی که به بهرهبرداری رسیدهاند، نشان میدهد ۴۴ طرح معادل بیش از نیمی از طرحهای موجود در نمونه آماری، ارزش تولیدشان در آخرین سال فعالیت کمتر از ۱۰۰ میلیارد تومان بوده است و در ۶۳ درصد از موارد ارزش تولید آخرین سال فعالیت کمتر از ۵۰۰ میلیارد تومان است.

عمده طرحهایی که بر روی آنها اقدام به اخذ تسهیلات ارزی شده است، از نوع طرحهای ایجادی (۶۴ درصد) و عمده سرمایهگذاریهایی که با کمک این تسهیلات تأمین مالی شده است در زمینه استقرار، توسعه و تجهیز خط تولید (۷۹ درصد) بوده است. ازآنجاییکه این طرحها برای بهرهبرداری اولیه و شروع درآمدزایی به تسهیلات صندوق توسعه ملی وابسته هستند، در صورت عدم بهرهبرداری بهموقع به دلیل افزایش نرخ ارز با دشواری مضاعفی در بازپرداخت روبهرو میشوند. مورد حائز اهمیت دیگری که به تحلیل وضعیت این طرحها کمک میکند، امکان یا عدم امکان کسب درآمد ارزی و نیز وابستگی آنها به مواد اولیه و کالاهای واسطهای وارداتی است. ازآنجاییکه بازپرداخت تسهیلات ارزی صندوق توسعه ملی بهصورت ارزی است، چنانچه پروژهها امکان کسب درآمد ارزی از محل صادرات نداشته باشند، با مشکلات بسیار شدیدتری در پرداخت اقساط مواجه خواهند شد.

از سوی دیگر، هرچقدر وابستگی عملکرد پروژه به واردات بیشتر باشد، بالا رفتن نرخ ارز اثرات بیشتری بر افزایش هزینههای ساخت، بهرهبرداری و تولید داشته و در نتیجه سودآوری سرمایهگذاری را کاهش میدهد. بهمنظور بررسی این دو مورد، میزان صادرات مستقیم یا غیرمستقیم محصولات پروژه و نیز وابستگی به واردات مواد اولیه مورد پرسش قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد کمتر از ۱۰ درصد ارزش محصولات و خدمات تولیدی نیمی از پروژههایی که بابت آنها تسهیلات ارزی دریافت شده، صادر شده است که در واقع به معنای عدم امکان کسب درآمد ارزی برای آنها است.

در خصوص وابستگی به واردات مواد اولیه، نزدیک به ۳۵ درصد طرحها وابستگی کمتر از ۱۰ درصد گزارش کردهاند، باوجوداین ۱۸ درصد پروژهها نیز بیش از ۷۰ درصد به واردات مواد اولیه متکی هستند؛ بنابراین افزایش نرخ ارز در جهت عکس بر عملکرد سودآوری آنها اثرگذار است. در بخش دلایل عدم بازپرداخت تسهیلات، بهجز افزایش نرخ ارز که اصلیترین دلیل بروز مسئله است، قیمتگذاری دستوری و عدم ایفای تعهدات دولت و دستگاههای اجرایی بهعنوان سایر دلایل با وزن اهمیت بالا شناسایی شده است.

بر اساس اطلاعات دریافتی از ۷۶ درصد از بنگاههای موجود در نمونه مورد بررسی، قبل از سال ۱۳۹۷ و پیش از جهش ارزی تسهیلات دریافت کردهاند و پیشبینی از چنین جهشهایی نداشتند. همچنین اطلاعات دریافتی از بنگاهها نشان میدهد محصول نهایی ۳۵ شرکت در آخرین سال فعالیت مشمول قیمتگذاری دستوری بوده که در این میان بخش تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا با ۱۳ مورد و ۳۷ درصد بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. این میزان برای بخشهای تولید فلزات پایه و سایر فرآوردههای معدنی غیرفلزی که رتبههای دوم و سوم را از نظر میزان تسهیلات دریافتی در نمونه مورد بررسی دارند، به ترتیب ۴ مورد (۱۱ درصد) و ۵ مورد (۱۴ درصد) است. همچنین ۲۸ شرکت در موعد شروع بازپرداخت تسهیلات اخذ شده از صندوق توسعه ملی نیز مشمول قیمتگذاری دستوری بودهاند. بخش تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا با ۱۰ مورد و ۳۶ درصد در این بخش نیز بالاترین میزان را گزارش کرده است.

عمده پاسخدهندگان، افزایش دوران تأمین مالی (ساخت، تنفس، بازپرداخت)، تسریع در ایفای تعهدات دولت، اصلاح شیوه قیمتگذاری محصول و حذف محدودیت و ممنوعیت بر صادرات را بهعنوان راهکار حل مسئله پیشنهاد کردهاند. همچنین پیشنهاد خبرگان برای حل مشکل، تفکیک بنگاهها به دو دسته شرکتهایی که قبل و بعد از ۱۶/۰۵/۱۳۹۷ گشایش اعتبار داشتند و تبدیل بدهی گروه اول با نرخ رسمی ۴۲۰۰ تومان و بهره ساده ۱۸ درصد و یا تقسیط آن با بهره پیشنهادی در طی ۴ سال است. شرح کامل پیشنهاد فوق در انتهای گزارش آمده است.

منبع: مهر
مشاهده نظرات