تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران نمادین هستند؟

تحریم‌های نفتی علیه ایران پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل تشدید شدند. تحریم‌هایی که گرچه برخی مسئولان و حتی کارشناسان آن را نمادین یا فرمالیته می‌دانند، اما باز هم گره سفره مردم را تنگ‌تر خواهند کرد.

تحریمهای نفتی علیه ایران اخیراً از سوی آمریکا تشدید شد. در پی حمله اخیر سپاه پاسداران به اسرائیل، آمریکا در 11 اکتبر یعنی 20 مهرماه، دامنه تحریمهای خود را گسترش داد. طوری که اکنون میتواند هر فردی را که در بخشهای نفت و پتروشیمی اقتصاد ایران فعالیت میکند، تحریم کند.

براساس گزارش رویترز، وزارت خزانهداری و وزارت امور خارجه آمریکا همچنین از تحریم 23 کشتی و 16 نهاد درگیر در ناوگان تاریک ایران صحبت به میان آورده است. علنا این تحریمها مستقیما به دلیل مشارکت آگاهانه در معامله خرید، فروش، حملونقل یا بازاریابی نفت و فرآوردههای نفتی با ایران است.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در بیانیهای متذکر شده است تا زمانی که ایران درآمدهای انرژی خود را به حمایت مالی از حملات علیه متحدان آمریکا، حمایت از تروریسم در سراسر جهان و پیگیری سایر اقدامات بیثباتکننده اختصاص میدهد، آمریکا به استفاده از تمام ابزارهای در اختیار خود، به این اقدامات پاسخ خواهد داد.

حال بهرغم تشدید این تحریمها عدهای فشارهای نفتی ایالات متحده روی اقتصاد ایران را اقدامی نمادین و فرمالیته میدانند. گرچه ممکن است چنین اظهاراتی از روی وطنپرستی در شرایط بحرانی منطقه بر زبان گروهی جاری شود، اما آیا واقعاً چنین تحریمهایی صرفاً نمادین هستند یا باید آنها را از عوامل اصلی افول اقتصاد ایران طی پنج دهه اخیر دانست؟

ناوگان تاریک دیگر مخفی نیست!

پیش از پرداختن به پاسخ پرسش مطرحشده، شاید بهتر است که به بخشی از شرایط صادرات نفت ایران اشاره کرد. نکته مورد توجه در این تحریمها، تحریم نفتکشهایی است که تحت عنوان ناوگان تاریک شناخته میشدند. ناوگان تاریک اصطلاحی است که در مورد نحوه تجارت و صادرات نفت خام ایران پس از مواجهه با تحریم، پرده برمیدارد.

آنچه بهعنوان ناوگان نفتکش سایه نفت ایران عنوان میشود، به نفتکشهایی اختصاص دارد که صادرات نفت ایران را با روشهای مختلف، به جهت دور زدن تحریم انجام میدهند. این اصطلاح عمدتا به مجموعهای از کشتیهای نفتکش اطلاق میشود که مکان خود را پنهان میکنند تا امکان حملونقل محمولههای تحریمی نفت و مشتقات آن را فراهم کنند.

در حالی که ایران تلاش میکند تمام جنبههای این صادرات را پنهان نگه دارد، اما آمارها و کشتیهای نفتکش در آمارهای بینالمللی وجود دارد. چندی پیش تانکر ترکرز عنوان کرده بود که از میان آمار هشت تجارت مخفی نفتی، یک میلیون و 800 هزار بشکه نفت در روز به صادرات نفت ایران اختصاص دارد.

این موضوع نشان میدهد که علنا این روند آنچنان مخفی نبوده و همواره در تیررس تحریم قرار دارد. صادرات نفت ایران علنا از طریق همین کشتیها و نهادهای تحتتحریم انجام میشود و هر بار که یکی از این کشتیها ردیابی و تحریم شود، مستقیما میزان صادرات نفتی ایران را کاهش خواهد داد.

کاهش مستقیم صادرات نفت ایران

در حالی که برخی از مقامات در حال کماهمیت جلوه دادن تحریمها هستند، لازم است که به تاثیر مستقیم تحریم بر کاهش صادرات نفت ایران پرداخته شود. ایران در سال 96، یعنی دقیقا قبل از خروج آمریکا از برجام، روزانه 2.8 میلیون بشکه نفت صادر میکرد.

پس از خروج آمریکا از برجام و از سر گرفتن تحریمهای بینالمللی، صادرات نفت ایران روز به روز کاهش یافت. تا جایی که صادرات نفت ایران در مقطعی که کرونا هم تبدیل به پاندمی شده بود، به صفر نزدیک شد و امروز که از آن دستاورد میسازند به بیش از 1.5 میلیون بشکه نمیرسد. لازم به ذکر است که توجه به میزان صادرات نفت بدون در نظر گرفتن قیمت هر بشکه نفت، تحلیل دقیقی را ارائه نخواهد کرد.

آن طور که بسیاری از کارشناسان انرژی عنوان میکنند، کل میزان تخفیف نفت خام به ازای هر بشکه حدود 30 درصد است. پیشتر فرشید شکرخدایی، عضو اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با تجارتنیوز مطرح کرده بود که با حذف شدن تحریمها، منابع صادراتی ایران از نفت حدود ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند.

یعنی هزینه کل یعنی انتقال، جایگزینی و عدم اهرمشدن و.. روی هم ۳۰ درصد است. اگر تحریمها برداشته و FATF نیز پذیرفته شود، درآمد ایران با فرض همین قیمت نفت، ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند.

تمامی این موضوعات نشان میدهد که نهتنها میزان صادرات نفت ایران کاهش یافته، بلکه به دلیل تخفیف نفتی، علنا درآمد نفتی کشور بیش از حد تصور کاهش یافته است. این موضوع نشان میدهد که تحریمها مستقیما بر صادرات نفت ایران اثرگذار است.

ایران در شرایط تحریمی، از طریق ناوگان تاریک و برخی اوقات بدون پرچم ایران، قادر به صادرات نفت بوده است. از سوی دیگر، به دلیل تحریمهای بینالمللی، بسیاری از کشورها ریسک خرید نفت از ایران را قبول نمیکنند و علنا تنها مشتری نفت ایران، چین و هند هستند. لازم به ذکر است که میزان صادرات نفت به هند نیز بسیار اندک بوده و تا حدی میتوان گفت که تنها واردکننده نفت ایران، چین است.

کاهش درآمدهای ارزی به واسطه تحریم
آن طور که رویترز گزارش داده، چین پس از دریافت نفت از طریق ناوگان تاریک، پرداختهای خود را از طریق بانکهای کوچک چینی انجام میدهد. اعتقاد بر این است که با استفاده از موسسات مالی کوچکتر تحتتحریم آمریکا مانند بانک کونلون به کشورهای تحتتحریم پول پرداخت میشود. این استراتژی به چین اجازه میدهد از قرار دادن بانکهای بزرگ بینالمللی خود در معرض خطر تحریمهای مالی ایالات متحده اجتناب کند.

علاوه بر ریسک پرداخت پول نفت ایران توسط چین، ایران وادار به مبادلات تهاتری نیز شده است. به دلیل مشکل وصول درآمدها، چین بسیاری از اوقات به ازای نفت دریافتشده، به ایران کالا میدهد. کالاهایی که برخی اوقات اصلا موردنیاز کشور نیست و حتی بازار کالاهای ایرانی را هم متخل کرده است.

پس از ذکر تمامی این موارد، لازم است بار دیگر به این موضوع پرداخته شود که علنا ایران از همین راهها همین میزان نفت را صادر میکند و هر گونه تحریمی که این شیوه را مختل کند، علنا بر میزان صادرات نفت ایران و متعاقب آن سفره مردم تاثیر منفی میگذارد.

اقرار به افزایش هزینههای تجارت نفت
ریچل زیمبا، مشاور ریسک سیاسی به رویترز گفته است که تحریم نفتکشها احتمالا هزینههای تجارت نفت را افزایش میدهد. اما هر بشکه ازدسترفته با افزایش برنامهریزیشده اعضای اوپک با محدودیت سهمیه در ماههای آینده جبران میشود.

این موضوع نشان میدهد که بسیاری از تحلیلگران بینالمللی به موضوع تاثیر مستقیم تحریمها بر کاهش صادرات نفت ایران اقرار میکنند، اما منطقا آنها در تحلیل کلان، جایگزینی برای نفت ایران میبینند و نگران نیستند. اما اوضاع برای ایران نگرانکننده است. شاید نفت ایران جایگزین شود، اما علنا دیگر ایران همین سهم اندک از درآمدهای ارزی را هم نخواهد داشت.

نفت قرار بود ملی باشد!

اقتصاد ایران که به شدت متکی به نفت است، با هرگونه تحریمی، مستقیما تحتتاثیر قرار میگیرد و درآمد ارزی کشور کاهش مییابد. نفت کالایی ملی است و قرار بود درآمد حاصل از آن بر سر سفره مردم بیاید. اما از آن جایی که این نفت بیش از هر چیز درگیر نظامیگری در اقتصاد شد، علنا سهمی در سفره مردم تا کنون نداشته است.

حال با افزایش معادلات سیاسی در منطقه و تحت تاثیر قرار گرفتن معیشت مردم، میتوان گفت نهتنها دولتهای پیشین نتوانستند فکری به حال مردم کنند، بلکه دولت چهاردهم که خود با شعار رفع تحریمها به میدان آمد نیز طی حداقل د.و ماه اخیر نتوانسته با کاهش تحریمها، افزایش درآمدهای ارزی را رقم بزند.

نهتنها تا کنون روند کاهش تحریم دیده نمیشود، بلکه تحریمهای جدیدی نیز وضع شده است. این بدان معناست که بار دیگر نظامیگری بر اقتصاد و معیشت مردم تاثیر منفی گذاشته و در این میان باز هم برخی این تحریمها را کماهمیت و نمادین جلوه میدهند.

مشاهده نظرات