کاهش قیمت نفت؛ فرصت یا تهدید/کشورهای نفت خیز در مواجه با درآمدی بی ثبات

در اوایل دهه 70 میلادی هنگامی که قیمت نفت به علت بحران‌های به وجود آمده در خاورمیانه از حدود 3، 4 دلار به بالای 10 دلار رسید، کشورهای توسعه‌یافته متوجه شدند که وابستگی به سوخت‌های فسیلی چندان قابل اتکا نیست.

سید علیاصغر علوی:

در اوایل دهه 70 میلادی هنگامی که قیمت نفت به علت بحرانهای به وجود آمده در خاورمیانه از حدود 3، 4 دلار به بالای 10 دلار رسید، کشورهای توسعهیافته متوجه شدند که وابستگی به سوختهای فسیلی چندان قابل اتکا نبوده و میتواند ناپایداری اقتصادشان را به همراه داشته باشد. از این رو، به سیاست کاهش مصرف و استفاده از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر را در دستور کارشان قرار دادند.

چند سال بعد و به دنبال وقوع انقلاب در ایران، بهای نفت دوباره روند صعودی به خود گرفته و حتی به بالای 40 دلار در هر بشکه نیز رسید. اما دو سه سال بعد کاهش قیمتها از اوایل دهه 80 آغاز شده و به سرعت به کمتر از 10 دلار رسید.

این بار اما این کشورهای نفتخیز بودند که متوجه بیثباتی درآمدهای نفتی شده و چنان برنامهریزی کردند که از وابستگی به نفت رهایی یابند. در این رابطه میتوان به کشورهایی نظیر نروژ و مالزی اشاره کرد که قبل از مبتلا شدن به بیماری هلندی، حساب اقتصادشان را از نفت جدا کردند؛ چنان که اکنون سهم نفت در بودجه دولت نروژ به کمتر از 5 درصد رسیده و کاهش و یا حتی افزایش نرخ آن هیچگونه تاثیری در اقتصاد این کشور غربی ندارد. چنین وضعیتی برای مالزی هم کم و بیش صدق کرده و اقتصاد این کشور مدتهاست که از وابستگی به نفت رهایی یافته است.

موج سینوسی افزایش و کاهش قیمت نفت طی سه دهه گذشته چند بار دیگر تکرار شد و هر بار که این اتفاق میافتاد، تعدادی دیگر از کشورهای نفتخیز به این نکته پی میبردند که در این روزگار وضعیت بهگونهای نیست که بخواهند به درآمد حاصل از فروش نفت به عنوان بودجهای پایدار حساب باز کنند. نتیجه آنکه در موجهای بعدی کشورهای نظیر مکزیک، امارات، اندونزی، کویت و حتی عربستان با انجام اقداماتی نظیر سرمایهگذاری در صنایع بالادستی نفت، خرید سهام شرکتهای چند ملیتی و معتبر در بورس و توجه به صنعت گردشگری از میزان وابستگیشان اقتصادشان به نفت کاستهاند؛ بهطوری که اکنون نگرانی چندانی از تغییرات قیمت نداشته و به آن نه به چشم یک توطئه، بلکه شرایط بازار نگاه میکنند.

در این رابطه و برای نمونه میتوان به وضعیت اقتصاد مکزیک اشاره کرد که طی یکی دو دهه اخیر سهم نفت را در تامین بودجهاش از حدود 70 به کمتر از 30 درصد رسانده است. همچنین کشورهای نفتخیز حاشیه خلیجفارس طی سالهای اخیر بیش از هزار میلیارد دلار سهام شرکتهای مختلف را خریداری کردهاند که درآمد سالانهشان از این بابت بالغ بر 170 میلیارد دلار در سال است.

در حال حاضر و در شرایطی در آستانه فصل سرما قرار داریم که بهای نفت در بازارهای جهانی به جای آنکه رو به بالا بوده و یا کمینه تثبیت شود، همچنان سیر نزولی را طی میکند؛ بهگونهای که به زیر 60 دلار در هر بشکه رسیده و احتمال آن میرود که برای آن ارقامی کمتر از 50 دلار در هر بشکه هم ثبت شود.

اما نکته جالب اینکه این بار به جز تعداد معدودی کشورها، نظیر روسیه، ونزوئلا و متاسفانه ایران، کمتر کشور نفتخیزی پیدا میشود که از بابت کاهش قیمت ابراز نگرانی کند. این همه در شرایطی است که دولتمردان ما طی چند دهه اخیر همواره شعار رهایی از وابستگی اقتصاد به نفت را سر دادهاند، با وجود این هنوز اندر خم یک کوچه بوده چنانکه بیش از نیمی از بودجه از محل فروش نفت تامین میشود. با این حال، با اطمینان میتوان گفت؛ جای هیچگونه نگرانی نیست؛ چراکه در یک دهه گذشته شاهد بودیم افزایش قیمت نفت و سرازیر شدن صدها میلیارد دلار ارز به کشور، نه تاثیری در بالا رفتن سطح رفاه مردم داشت و نه کمکی به اقتصاد کشور کرد.

از این رو اگر چه در کوتاه مدت درآمد ارزی کشور کم شده و خواه ناخواه تاثیراتی بر بازار ارز و کالاهای وارداتی خواهد داشت، اما میتوان مطمئن بود که مصداق ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» این امر در صورت برنامهریزی صحیح و استفاده مناسب از فرصتها توسط مسوولان میتواند کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را در درازمدت به همراه داشته باشد.

منبع: خبرآنلاین
مشاهده نظرات