ذوق به فروش پتروشیمیها پس از افزایش قیمت
قیمتهای جدید، پتروشیمیها را به بازار برگرداند. اگر چه پر حرف و حدیث، اما دوباره بازار جان گرفت. بازاری پر از تقاضا. بازاری پر از کشش. رفتار مجتمعهایی که عرضه ها خود را از بورس برداشتند قابل تأمل است. چرا بورس مقاومت نکرد؟ چرا نهادهای نظارتی ندیدند و هزار چرای دیگر.
به گزارش ارانیکو و به نقل از انجمن صنایع پلاستیک ایران، سید جواد موسوی، کارگزاری اطمینان سهم/ بعد از اینکه مجتمعهای پتروشیمی در روز دوشنبه از عرضه محصولات خود در بورس کالای ایران اجتناب کردند، قیمتهای پایه جدید که نشان از افزایش قابل توجه در اکثریت گریدها داشت توسط دفتر توسعه صنایع تکمیلی منتشر شد و با افزایش قیمت مواد اولیه، پتروشیمیها حاضر به عرضه محصولات خود در بورس شدند.
در مورد افزایش نرخ، با توجه به روند قیمتها در بازارهای جهانی و همین طور نرخ دلار در بازارهای داخلی این افزایش نرخ از قبل قابل پیشبینی بود و باید توسط منابع رسمی اعلام میشد ولی نه در روز 15 اردیبهشت بلکه در نیمه دوم ماه و برای عرضههای محصولاتی که در نیمه دوم اردیبهشت معامله میشدند، به هر حال این یک ظلم آشکار در حق صنایع تکمیلی بود که در ماههای پیش هم مجبور بودند قیمت مواد اولیه را بسیار بالاتر از رقبای خارجی خود بپردازند.
اما تحلیل بازار بعد از قیمت های جدید:
مدیریت بازار یا مدیریت گرید؟
انبارهای فعالان بازار پر است از موادی که در هفته ها و ماه های گذشته و با قیمت های پایین خریداری شده، همچنین انبار بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی در مورد بعضی از محصولات پر است، ولی در هفتههای پیش مجتمعها حجم عرضه های خود را به میزان قابل توجهی کاهش داده بودند و افزایش حجم عرضهها بعد از افزایش نرخها هم محسوس است.
اگر از ایرادات وارده به نحوه نرخگذاری محصولات در بازار ایران بگذریم، باید این را پذیرفت که قیمتها در بازار داخلی به بازارهای جهانی وابسته است و با افزایش قیمت های خارجی ما نیز افزایش را تجربه می کنیم ولی ممکن است به همان نسبت نباشد و در مورد کاهش هم این شرایط صادق است، ولی باید به عکس العمل بازار و همینطور دولت در شرایط صعودی بودن قیمت ها توجه داشت.
نوسان قیمت مواداولیه، فرآیند تولید را مختل می کند، بعضی تولیدکنندگان در مناقصاتی شرکت کرده و تعهد داده اند و بعضی با مشتریان خارجی قرارداد بسته اند که در زمان مشخص محصول تحویل دهند. همه این افراد با یک شوک منفی مواجه شده و حاشیه سودشان کاهش می یابد ولی مجبور هستند به فعالیت ادامه دهند تا مشتریان داخلی و خارجی خود و یا به اصطلاح سهم بازار خود را از دست ندهند.
قضیه زمانی فاجعه بار میشود که در کنار افزایش قیمتها، عرضه محصولات نیز کم باشد و تولیدکنندگان نتوانند مواد خود را به اندازه کافی خریداری کنند، این وضعیت در مورد پلیاتیلن سنگین اکستروژن صادق است. در حال حاضر بخش قابل توجهی از عرضه کم این محصول توسط دلالان خریداری می شود و تولیدکنندگان مجبور هستند که مواد مورد نیاز خود را با قیمت های نجومی از دلالان خریداری کنند.
نقش نهادهای کنترلی چه می توانست باشد؟
مدیریت تولید و عرضه: در درجه اول باید این نیاز بازار را با عرضه های زیاد تامین میکرد، شما تصور کنید پتروشیمی جم از یک ماه زودتر مقدمات تولید خود را آماده می کرد و با تناژهای بالا بازار را تامین می کرد ویا این که همچنان که در سال گذشته شاهد بودیم که پتروشیمی شازند به دلایل فنی تا مدتی تولید نداشت و پتروشیمی امیر کبیر حاضر شد خط تولید خود را تعطیل نکند و امسال نیز می توانست به دلیل ورود دیر هنگام جم به بازار، اورهال خود را یک ماه به تاخیر اندازد.
اقدام دیگری که دولت می توانست انجام دهد وارادات این محصول از کشورهای دیگر و عرضه در بازار بود و در نهایت اگر در بحث تامین سرمایه در گردش به خوبی از صنایع تکمیلی حمایت می کرد ممکن بود بخشی از کارخانه ها قدرت ادامه فعالیت را داشته باشند و به تعهدات خود عمل کنند.
بهترین شکل نرخ گذاری مواد پلیمری:
تعیین نرخ به صورت شناور در بورس کالای ایران است که البته این مورد نیز شرط های زیادی دارد. در درجه اول؛ عرضه ها انحصاری است. یک پیش شرط برای این شکل قیمتگذاری زیاد بودن عرضهکنندگان در بازار است که در شرایط فعلی به دلایلی چون تحریم این امکان برای بازار ما به خوبی فراهم نیست ولی در صورت توافق با کشورهای غربی دور از ذهن نخواهد بود، زمانی که عرضهکنندگان یک محصول زیاد و متنوع باشند افراد دارای حق انتخاب هستند و میتوانند مواد دلخواه خود را از هر کدام آن ها خریداری کنند، اگر محصول شرکتی دارای کیفیتی بالاتر از بقیه باشد مصرفکننده حاضر است قیمت بالاتری را برای ان کالا بپردازد، در مقابل قیمت کمتری برای محصول با کیفیت پایینتر در نظر گرفته میشود.
در شرایط فعلی عرضهها به صورت انحصاری میباشد و مصرف کننده مجبور است کالای خود را با هر قیمت و هر کیفیتی خریداری کند و یا اینکه واردات انجام دهد که بسیار پرهزینه است و یا اینکه خط تولید خود را تعطیل کرده و کد خود را در اختیار دلالان قرار دهد.
دوم؛ شفافیت اطلاعات: در این شکل نرخگذاری باید توجه داشت شفافیت و عدم وجود رانت اطلاعاتی وجود داشته باشد که متاسفانه با فقدان آن مواجهیم. کلیه فعالان بازار باید اطلاعات مهم تاثیرگذار بر آینده یک محصول را بدانند مثلا در مورد بحث اورهال پتروشیمیها باید به صورت عمومی و از دو یا سه هفته زودتر اطلاعرسانی صورت گیرد.
زمانی که از نرخگذاری به صورت شناور صحبت میشود منظور این است که عرضه و تقاضا مبنای قیمت باشد. فرض کنید،که قیمت جهانی یک محصول خاص به هر دلیل افزایش قابل توجهی پیدا کرده و وقتی ما قیمت دلاری را به ریال تبدیل میکنیم آن کالا در بازار داخلی نیز با افزایش قابل توجهی مواجه می شود.
به نوعی می توان گفت بهترین نحوه نرخگذاری برای محصولات پلیمری تعیین نرخ با توجه به قیمتهای جهانی و کشش بازار داخلی و تعیین نهایی آن توسط عرضه و تقاضاست و دولت فقط نرخ به دست امده بر مبنای قیمتهای جهانی را به عنوان مبنای نرخگذاری اعلام کند و فقط در موارد خاص چون کمبود عرضه و یا ضعف تقاضا به بازار ورود کند و با کمک های خود بازار را به تعادل برساند.
مطالب مرتبط
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر