هیچ تدبیری در قطع ناگهانی بنزین یارانهای نیست
البته 60 لیتر بنزین 700 تومانی که تنها 300 تومان با بنزین آزاد تفاوت قیمت دارد، چندان در سبد ماهانه خانوارها اثر گذار نیست؛ آنچه مردم را ناراحت میکند، این احساس است که آنها مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند و مسؤولان با آنها رفتاری غیرصادقانه دارند.
"کارهای احمدینژادی" اصطلاحی است که توسط مردم وارد ادبیات سیاسی و عمومی کشور شده است و به کارها و تصمیمات خلق الساعه و بی اندیشهای اطلاق می شود که پیامدهای منفیاش گریزناپذیر است.
مردم در انتخابات سال 92، از بین کاندیداهای رقیب به فردی رأی دادند که بیشترین فاصله را با احمدی نژادیسم داشت و اتفاقاً شعارش تدبیر و امید بود، دو مقولهای که در 8 سال پیش از آن، بسیار کمرنگ شده و آسیبهای متعددی به کشور وارد کرده بود.
از انصاف نیز نباید گذشت که دولت یازدهم، در مجموع خردمندانهتر از دولت قبل عمل کرده است ولی این دلیل نمی شود که از اشتباهات آن با بیاعتنایی عبور کنیم.
بی هیچ تعارفی باید گفت که ماجرای اخیر بنزین، به طور واضحی در زمره کارهای احمدینژادی است که هیچ نشانهای از تدبیر در آن وجود ندارد: ناگهان در موعدی که قرار بود سهمیه بنزین 700 تومانی به کارتهای سوخت واریز شود، این اتفاق رخ نداد. ابتدا هیچ مسؤولی در این باره پاسخگو نبود، سپس گفتند که فقط یک نقص فنی در میان بوده است و نهایتاً گفتند که صبر کنید! داریم تصمیمگیری میکنیم... الان هم جسته و گریخته خبر میآید که قرار است سهمیه بنزین 700 تومانی حذف شود و بنزین تکنرخی میشود.
بی احترامی آشکار به مردم در ماجرای قطع ناگهانی بنزین یارانهای
مردم هم در این میان، حیران و سرگردان ماندهاند و نمیدانند که قرار است چه اتفاقی رخ بدهد.
البته 60 لیتر بنزین 700 تومانی که تنها 300 تومان با بنزین آزاد تفاوت قیمت دارد، چندان در سبد ماهانه خانوارها اثر گذار نیست؛ آنچه مردم را ناراحت می کند، این احساس است که آنها مورد بی احترامی قرار گرفتهاند و مسؤولان با آنها رفتاری غیرصادقانه دارند.
واقعیت این است که کشور با کسری بودجه جدی مواجه است، تولید و صادرات نفت ایران هنوز به اندازهای نرسیده است که بتواند حتی حقوق کارمندان را کفاف دهد، بخش عمدهای از درآمد کشور نیز به چاه ویل یارانههای ماهانه میرود، هزاران میلیارد تومان بدهی دولت که سالهای گذشته به ارث رسیده، بر بودجه عمومی سنگینی می کند و ... .
بنابراین دولت ناگزیر است برخی اصلاحات را در بودجه انجام دهد و مثلاً بنزین را تکنرخی کند؛ همه اینها قبول ولی آیا نمیشد همین کار را بر اساس منطق و خرد و با احترام به مردم انجام داد؟!
آیا نمیشد مقامات دولتی، رو در رو و با صداقت با مردم صحبت میکردند و مشکلات کشور - که متعلق به همه است - را تشریح میکردند و میگفتند که چارهای جز تکنرخی کردن بنزین از فلان تاریخ ندارند و این اتفاق از فلان تاریخ عملی میشود؟!
قطعاً اینگونه مردم پذیرش بیشتری برای مواجهه با واقعیت داشتند نه این که ابتدا بگویند برنامهای برای افزایش قیمت بنزین تا آخر سال وجود ندارد، بعد به طور ناگهانی و غیرمحترمانهای، واریز سهمیه را قطع و مردم را غافلگیر کنند، سپس از نقض فنی حرف بزنند و ... قطع ناگهانی واقعاً یعنی چه؟!
کسانی که این "روش زشت" را برای مکالمه با مردم برگزیدهاند، آیا واقعاً فکر میکنند که چون آن سوی میز نشستهاند، بیش از مردم میفهمند یا هر رفتاری که دلشان خواست میتوانند با مردم انجام دهند؟ یا اساساً برای مردم شعور و حرمت قائل نیستند؟!
گران شدن کالا و خدمات، حتماً مردم را آزرده میکند ولی بیتدبیری و بی احترامی و مردم را حیران و سرگردان کردن، دردناکتر است.
احمدینژاد رفت، کارهای احمدینژادی هم ای کاش از زندگی فردی و اجتماعی مان برود!
خبر بعدی »
کارخانه کاغذ سازی در هشترود احداث می شود
مطالب مرتبط
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر