تحول نقش معدن در اقتصاد جهان

معدنکاری تاریخچه‌ای طولانی در زندگی بشر دارد؛ تاریخچه‌ای که عمر آن را تا ۱۲هزار قبل هم می‌رسانند.

این فعالیت دشوار، با تمام سختیهایش همواره انسانهای زیادی را به کار واداشته و نقش قابلتوجهی در پیشرفتهای بشر داشته است. انسان نخستین علاوه بر کشاورزی، شکار حیوانات، سفالگری و بسیاری از کارهای دیگر، همواره به معدنکاری هم پرداخته است. با پیشرفت جوامع و متمدن شدن انسان، این شغل دشوار از بین نرفت و همچنان نقش پررنگی در اجتماع داشت.

انسان نیاز داشت که برای تامین فلزها و محصولات معدنی مختلف به کار در معدن بپردازد. فعالیت معدنچیان بود که جامعه را شکل میداد و زمینه رونق و انجام دیگر فعالیتهای اقتصادی را هم فراهم میکرد. جورج اورول در کتاب «به سوی اعماق» به تشریح اوضاع اجتماع بریتانیا در اوایل قرن بیستم میلادی میپردازد. او معدنکاران را ستونهای اجتماع مینامد؛ افرادی که چرخهای اقتصاد جامعه بدون آنها به حرکت درنمیآید و تمام فعالیتهای اقتصادی به صورت زنجیرهوار به آنها وابسته است. نقش معادن و محصولات معدنی هنوز هم بسیار حائز اهمیت است اما این بار نقش کارگران و معدنچیان روز به روز کمتر میشود. به عبارت دیگر، صنعت معدنکاری در آستانه یک تحول جدی است؛ تحولی که از رکود معدنی چند سال شروع شده است.

تحول در معدنکاری

سال ۲۰۱۱میلادی دوران اوج معدنکاری و رونق بازارهای جهانی بود. در آن زمان هر روز قیمتها افزایش مییافت و سود بیشتری را به جیب شرکتهای معدنی میریخت. این اتفاق سبب شد که سرمایهها به سمت معادن جاری شده و بر تولیدات جهانی افزوده شود. اتفاقی که بهتدریج منجر به شروع روند نزولی قیمت محصولات معدنی شد و تاکنون ادامه یافته اما اکنون دیگر صحبت از افت قیمتها نیست؛ صحبت از یک رکود عمیق است که شرکتهای مختلف جهان برای بقا در آن دست و پا میزنند. آنها مجبورند که برای زنده ماندن در این شرایط دشوار، هزینههای خود را کاهش دهند و بهرهوری خود را بهبود بخشند. نخستین راهکار شرکتهای معدنی برای کاهش هزینه، توجه به نیروی انسانی بوده است. آنها برای کاهش هزینههای حقوق و دستمزد پرداختی خود تقلا میکنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند اما روش آنها متفاوت بوده است.

یک دسته از شرکتهای معدنی مانند «ریوتینتو» دست به دامان روباتها و مکانیزه کردن فعالیتهای خود شدهاند. آنها دیگر نیازی به نیروی انسانی زیاد و معدنچیان سختکوش ندارند. پهپادها کار نظارت بر فعالیتها را انجام میدهند. ماشینها و کامیونهای بدون راننده اقدام به جابهجایی باطلههای معدنی میکنند، روباتها و تجهیزات خودکار به عمق معادن میروند و فعالیتهای پرخطر و پرهزینه را انجام میدهند و رایانهها و سامانههای اطلاعاتی، دادههای تحلیلی مورد نیاز را برای اندک مدیران باقیمانده در صنعت فراهم میکنند.

اما دسته دوم، آن گروه از شرکتهای معدنی هستند که از این فناوریها به دور بودهاند. آنها برای تولید محصولات خود، هزینههای زیادی پرداخت میکند و به نظر نمیرسد که بتوانند با این شکل به فعالیت خود ادامه دهند. اتفاقات سال گذشته میلادی، شاهدی بر این مدعا بود. تصمیم بر اخراج گسترده کارگران یا کاهش ساعات کاری آنها آخرین راهحلی بود که شرکتهای سنتی مجبور به اتخاذ آنها شدهاند.

شرایط جدید برای دولتها

این تغییرات سبب شده که دولتها هم با مسئله جدیدی مواجه شوند. بخش معدن که زمانی به عنوان یک بخش اقتصادی «کاربر» به شمار میآمد، بهتدریج تبدیل به یک بخش «سرمایهبر» میشود. توسعه این حوزه تاکنون یکی از نخستین انتخابهای دولتها برای کاهش نرخ بیکاری بوده ولی اکنون تصمیمگیرندگان باید به فکر راه دیگری باشند. اما نمیتوان مطمئن بود که شرکتهای معدنی ایران چه راهی را طی خواهند کرد. آیا آنها هم مانند شرکت زغالسنگ «پروده» طبس به جرگه نخست میپیوندند یا همچنان شیوه سنتی فعالیتهای خود را ادامه خواهند داد؟ در صورت نخست، معادن ایران «درآمدآفرین» خواهند بود و در شکل دوم، «اشتغالآفرین»؛ تصمیم نهایی را دولت خواهد گرفت.

منبع: صمت
مطالب مرتبط
صادرات 3.2 میلیون تن مواد معدنی از منطقه ویژه خلیج فارس
ماشین‌آلات خودکار معدنی، صرفه اقتصادی ندارد
تولید معدنی در شرایط دشوار
مشاهده نظرات