گره کور رشداقتصادی/ کدام سیاستگذاری اقتصاد را به رشد میرساند؟
مرتضی ایمانی راد میگوید:«استراتژیستها با ترسیم افق جهان و کشور و با شناخت درست از مسایل داخلى کشور به استراتژىهایى دست مىیابند که مردم را با سیاستمداران همسو میکند.»
«برنامه هاى توسعه در بسیارى از کشورهاى توسعه یافته متوقف شده است و بعضى از کشورهاى در حال توسعه هم برنامههاى توسعه را متوقف کردهاند...باید استراتژى داشته باشیم، منافاتى با برنامه ندارد. در برنامهها هم استراتژىهایى پیش بینى مىشود . بنابراین هر در سیستم برنامهریزى و هم در سیستم غیر برنامهاى هسته اصلى همان استراتژى است. ولى تفاوت در این است که در سیستم برنامه ریزى استراتژى از دل برنامه بیرون مىآید و بنابراین با محاسبات و مطالعاتى این استراتژىها طراحى میشوند.» این بخشی از دو گفت وگوی منتشر شده با مرتضی ایمانی راد تحلیلگر مسایل اقتصادی بین الملل است.
او معتقد است که ارتباطات اقتصادى ، ساختارها ، نهادها ، رفتارها از کشور به کشور و از دوران به دوران در یک کشور متفاوت است . به همین دلیل است که در مورد علمى بودن دانش توسعه اقتصادى باید کمى تردید کرد. در ادامه سلسله گفت وگوها پیرامون سیاست گذاری و تعیین استراتژی در اقتصاد دکتر ایمانی راد درباره چگونگی طراحی دیدگاههای خود را مطرح کرده است.
لازم به ذکر است،این گفت وگو سومین و آخرین بخش از این مبحث است.پیش از این بخشهای اول ، دوم وسوم این گفت وگو منتشر شد.
ایمانی راد در پاسخ به این سئوال که طراحى در کجاى سیاستها و استراتژىها جا دارد و آیا اساسا طراحى در این استراتژی جایى دارد یا خیر،گفت:« در بحثهاى قبلى گفتیم که یکى از ویژگىهاى انسان این است که به جاى اینکه واقعیت را آنگونه که هست ببیند، بیشتر واقعیت را آنگونه که دوست دارد میبیند. این مساله وقتى در برنامه ریزى مىرود آرزوها ، آمال ، بلند پروازىها و مسایلى از این دست وارد برنامه مىشود و یا در بهترین حالتش تئوریها و مدلهاى برنامه ریزى خیلى از مسایل را از قبل تعیین میکند. این عوامل طراحى و به بیان سادهتر ذهنیت را از قبل وارد برنامه میکند.»
وی افزود:« در بحثى که تا اینجا داشتیم تاکید من بر این بود که واقعیت باید اساس هر گونه تدوین استراتژى باشد. یعنى ذهن فارغ از چارچوبهاى خود و پیش فرض هاى خود به واقعیت نگاه میکند و در مواجه با واقعیت استراتژى تدوین میشود. فهمیدن این مساله در مورد شخص و یک شرکت مدیر-مالک آسان است ، ولى وقتى در مورد کشور داریم صحبت میکنیم بحث یک مقدارى متفاوت مىشود. البته بحث همان بحث است ولى از نظر اجرا متفاوت مى شود. بنابراین واقعیات امروز اقتصاد ایران اساس تدوین استراتژى است . در این صورت اگر واقعیت با استفاده از سیستم هوشمند اقتصادى به صورت مشکلات اقتصادى خودش را نشان دهد، استراتژى اساسا مساله محور problem-oriented مىشود.»
سیاستهایی که مشکلات را حل میکنند
رییس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد با بیان اینکه تا موقعى که کشور مساله دارد همین رهیافت در تدوین استراتژى ها مورد استفاده قرار میگیرد،تصریح کرد:« وقتى یک کشور درگیر مسایل متعددى است ، حرفهاى بزرگ زدن مسایل را پیچیده تر میکند. وقتى واقعیت ها به ما میگویند که در حوزههاى متعددى دچار مشکل هستیم ، نگاه به آینده و طراحى اهداف بزرگ چه معنى میدهد. مثلا در برنامه ششم به نظر میرسد که هدف گذاشتن به معنى متداول آن در برنامه نویسى معنى دار نیست . ما الان به یک مجموعه سیاستها نیاز داریم که مشکلات فعلى را حل کند. وقتى این مشکلات را حل نکنیم و تنها به دنبال نرخ رشد هشت و نیم درصدى باشیم ، در واقع نه تنها مشکلات را حل نمیکنیم بلکه مشکلات دیگرى را به مشکلات موجود اضافه میکنیم .»
این تحلیل گر ارشد اقتصادی خاطرنشان کرد:« وقتى از واقعیتهاى اقتصاد شروع کنیم و نزدیک شدن ما با واقعیتها هم با یک ذهن پذیرا و نه یک ذهن جهت دار انجام شود، از تعامل سیاستگذاران با مسایل پیش رو استراتژى ها پدیدار emerge مى شوند. اگر این بحث را بخواهم روشن تر کنم یک بچه را میتوان مثال زد؛. اگر پدر و مادر آمال و آرزویى براى فرزند خود داشته باشند که وقتى بزرگ مىشود مثلا دکتر و یا جراح شود. این آمال و آرزو تبدیل به اعمال سیاستها و مشوقهایى براى حمایت بچه به منظور دکتر شدن او است . به این میگوییم طراحى . حال ممکن است که این بچه اصلا استعداد دکتر شدن نداشته باشد، ولى خواست طراحان ( پدر و مادر ) فشار را بر بچه زیاد میکند که آنچه را که نیت شده است تحقق پذیرد. »
وی ادامه داد:« حالت دیگر را در نظر بگیرید که پدر و مادر تلاش کنند که با ذهن باز و بدون چارچوب در باره فرزندشان ، شروع میکنند به شناخت فرزند خود. یکباره کشف مىکنند که فرزندشان استعداد موسیقى دارد. حال از این کشف سیاست هاى پدر و مادر براى حمایت از فرزند روشن مىشود. همین استدلال در مورد کشور هم درست است . بدون کشف تواناییها و آنهم در عمل و بدون رویارویى با موانع و بدون شناخت محیط بیرونى در لایههاى متعدد که در نظام هوشمند اقتصادى انجام مىشود نمیتوان به استراتژى هاى مناسب با کشور دست یافت . چون این مکانسم را نداریم ناچار دست به طراحى میزنیم . این مشکلى است که من تلاش می کنم آن را باز کنم . چون ذهن ما جهت دار directional است ، نمی توانیم درک کنیم که کشف و یافتن واقعیت ها با ذهن پذیرا امکان دارد. به همین خاطر است که به محض روبرو شدن با این بحث ها موضع می گیریم و یا با نفى آنها خیال خودمان را راحت میکنیم.»
گره کور رشد اقتصادی
ایمانی راد با بیان اینکه اگر بخواهم این بحثها را در ایران در شرایط فعلى پیاده کنیم ، ابتدا باید با استفاده از تحقیقات و پژوهشهایى که انجام شده و یا لازم است که انجام شود ،بهره گرفته شود،گفت:«این روش می تواند منجر به شناسایی مشکلات اساسى کشور شود. خوشبختانه جراید اقتصادى کشور ، که بخش مهمى از سیستم هوشمند اقتصادى کشور است ، در این زمینه کارهاى زیادى کرده اند و تا حدود زیادى برخى از مشکلات اقتصادى کشور بیرون آمده است . در نتیجه بزرگترین کارهاى چند سال آینده سروسامان دادن به مشکلات سیستم بانکى ، تعیین تکلیف و انجام پرداخت بدهى هاى دولت ، ایجاد بازار بدهى در کشور ، یکسان سازى نرخ ارز و راه اندازى بازار آتى ارز و مشکلاتى از این قبیل است که از طریق حل آنها گشایشهاى بزرگى در کشور پدید مى آید که غیرقابل انتظار است . »
او گفت:« حال اگر این مسایل را توجه نکنیم و به دنبال یک سرى اهداف دیگر باشیم تا نرخ رشد اقتصادى را به هشت و نیم درصد برسانیم ، نه تنها هیچ گرهى را باز نمی کنیم ، بلکه گرههاى کور دیگرى در کشور ایجاد میکنیم . بنابراین برنامه ( که به نظرم باید تنها مجموعهاى از استراتژىها باشد ) تنها باید به مشکلات موجود برسد. اگر این کار را نکند هر گونه اهداف بزرگ میتواند در میان مشکلات موجود خرد شود. آنوقت اعتماد به نفس عمومى هم به شدت لطمه مىخورد.»
او در پاسخ به این سئوال که اگر با شیوهاى که گفتم طراحى استراتژى به کشور لطمه میزند، پس در چه شرایطى میتوان از طراحى حرف زد،خاطرنشان کرد:« وقتى یک کشور مسایل و مشکلات موجود خود را حل می کند و یا بخش مهمى از آن را حل می کند میتواند به آینده فکر کند. فکر کند ببیند که چگونه میتواند آیندهاى را براى کشور ترسیم کند و این آینده را به زمان حال بیاورد و روى آن کار و سرمایه گذارى کند. اینجا طراحى استراتژى معنى می دهد. در اینجا استراتژیستها با ترسیم افق جهان و کشور و با شناخت درست از مسایل داخلى کشور به استراتژىهایى دست مىیابند که مردم را با سیاستمداران همسو می کند.»
ایمانی راد گفت:« این همسویى اساس استراتژىهاى آینده نگر است . در اینجا آینده نقطه اى و هدفى نیست که می خواهیم به آن برسیم ، بلکه آینده یک فضاى بدون محدودیت است ( همانند فضاى رویا و آرزو ) که می توان در آن به خلق استراتژى پرداخت و و آن را در زمان حال شروع به اجرا کرد.»
به گفته وی «همسویى این استراتژى ها با خواست مردم مانع مىشود که خلق استراتژى از واقعیت موجود و آتى کشور جدا شود.»
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر