نکات مدیریتی
نگذارید ایده درخشان شما فقط ایده بماند
برای انجام کاری بزرگ، باید احساس کنید که متفاوت هستید، احساس کنید که اثری معنادار بر دنیا دارید، احساس کنید که بخشی از یک کار مهم هستید. این به آن معنا نیست که قرار است بیماری سرطان را درمان کنید، بلکه یعنی تلاشهای شما باید ارزشمند باشند.
در دنیا اثرگذار باشید
باید کاری کنید مشتریانتان بگویند: این زندگی مرا بهتر میکند. باید کاری انجام دهید که در صورت توقف آن، مردم نبود آن را متوجه شوند. همچنین باید ضرورت انجام کار را درک کنید. شما تا ابد زندگی نخواهید کرد. آیا قصد دارید محصولی مشابه محصول رقیبتان تولید کنید، یا میخواهید با محصول جدید بازار را به لرزه درآورید؟ کاری که انجام میدهید میراث شما است. نباید یک جا بنشینید و منتظر بمانید کس دیگری تغییری را که شما میخواهید ایجاد کند و فکر نکنید برای ایجاد این تفاوت نیازمند یک تیم بزرگ کاری هستید.
شرکت کریگزلیست (Craigslist) را در نظر بگیرید که کسبوکار سنتی آگهیهای دستهبندی شده را متحول کرد. این شرکت تنها با چند ده کارمند، دهها میلیون دلار درآمد دارد و در حال حاضر نیز یکی از محبوبترین سایتهای اینترنتی را ایجاد و کسبوکار آگهی در روزنامه را بهطور کامل مختل کرده است. وبسایت Report Drudge که مت دراج آن را راهاندازی کرده، تنها یک صفحه ساده اینترنتی است که به وسیله یک نفر اداره میشود. اما همین صفحه تاکنون اثرگذاری بسیاری زیادی بر صنعت خبر داشته است، بهطوری که تولیدکنندگان تلویزیونی، مسوولان برنامههای زنده رادیویی و گزارشگران روزنامه دائما برای مرور اخبار جدید به آن مراجعه میکنند. اگر قرار است کاری انجام دهید، کاری مهم انجام دهید. اینها افرادی معمولی هستند که از جای خاصی نیامدهاند، تنها مدلهای قدیمی را که سالها وجود داشته کنار گذاشتهاند. شما هم میتوانید در صنعت خود کار مشابهی انجام دهید.
هوای خودتان را داشته باشید
سادهترین و مستقیمترین راه ایجاد یک محصول/خدمت عالی، تولید چیزی است که خودتان نیاز دارید. این به شما امکان طراحی چیزی را میدهد که نسبت به آن شناخت کامل دارید و خیلی سریع میتوانید متوجه خوبی یا بدی آن شوید. وقتی محصول یا خدمتی جدید تولید میکنید، روزانه باید صدها تصمیم کوچک اتخاذ کنید. اگر قرار باشد مشکلات دیگران را حل کنید، مانند آن است که در تاریکی با احتیاط و سرگردانی راه میروید. اما وقتی اول مشکل خود را برطرف کنید، همه چیز روشن خواهد بود، چون دقیقا میدانید پاسخ درست چیست. جیمز دایسون، مخترعی است که هوای خودش را داشت. او در حال کشیدن جاروبرقی در منزل خود بود که متوجه شد قدرت مکش جاروبرقی بهطور مداوم در حال کم شدن است. گرد و غبار باعث گرفتگی مجرای عبور هوا و مسدود کردن آن میشد. البته این مشکل شاید برای دیگران خیلی مهم نبود، اما برای وی یک تجربه واقعی و دست اول بود. بنابراین تصمیم گرفت این مساله را حل کند و موفق به اختراع اولین جاروبرقی بدون کیسه در دنیا شد. بیل باورمن، مربی دو و میدانی، به این نتیجه رسید که تیمش به کفشهایی بهتر و سبکتر نیاز دارد.
بنابراین به کارگاه خود رفت و پلاستیک آب شده را در قالب کیکپزی ریخت. کفیهای معروف کفش نایک این گونه متولد شد. اینها نمونه افرادی هستند که هوای خودشان را داشتهاند و آنچه وارد بازار کردند، دقیقا همان چیزی بود که خودشان نیاز داشتند. این همان کاری است که شما باید انجام دهید. وقتی چیزی را میسازید که خود به آن نیاز دارید، میتوانید ارزیابی کیفی آن را به سرعت، بهطور مستقیم و بدون حضور هیچ واسطهای انجام دهید. بهتر از هر چیز، این رویکرد حل مشکل خود باعث میشود عاشق چیزی شوید که تولید میکنید. شما مساله را میشناسید و ارزش راه حل ارائه شده را نیز میدانید. هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد و بالاخره (امیدوارانه) سالها روی آن کار میکنید تا به نتیجه برسد. شاید حتی بقیه عمرتان را نیز به آن اختصاص دهید. پس بهتر است چیزی باشد که واقعا برای شما اهمیت دارد.
ساختن را شروع کنید
همه ما حتما دوستی داریم که میگوید «من ایده شرکت eBay را داشتم. کاش آن را عملی میکردم و در آن صورت الان یک میلیاردر بودم.» اما این منطق از روی احساس و توهم است. داشتن ایده eBay هیچ ربطی به تاسیس واقعی آن ندارد. کاری که انجام میدهید اهمیت دارد، نه چیزی که به آن فکر میکنید یا میگویید یا برای آن برنامه میریزید. اگر فکر میکنید ایده شما ارزشمند است، سعی کنید آن را عرضه کنید و ببینید در ازای آن چه دریافت میکنید. پاسخ این سوال احتمالا این است که چیز زیادی به دست نمیآید. تا زمانی که واقعا شروع به ساختن چیزی نکنید، ایده درخشان شما فقط یک ایده است و هر کس یکی مثل آن را دارد. ایدهها ارزان و فراوان هستند. ایدهپردازی بخش کوچکی از کسبوکار است که تقریبا بیاهمیت است. موضوع اصلی آن است که آن را چگونه اجرا میکنید.
وقت ندارم فقط بهانه است
شایعترین بهانه مردم این است که وقت کافی وجود ندارد. آنها ادعا میکنند که عاشق راهاندازی یک شرکت، یادگیری نواختن یک ساز، بازاریابی برای یک اختراع، نوشتن کتاب یا هر چیزی دیگری هستند، اما وقت کافی برای آن ندارند. این طور نیست. همیشه وقت کافی وجود دارد، به شرطی که به درستی آن را صرف کنید. فکر نکنید که برای شروع پروژهتان لازم است کار روزمره را ترک کنید. کافی است ثابت قدم باشید و شبها روی پروژه کار کنید. به جای اینکه تلویزیون تماشا کنید یا درگیر بازیهای کامپیوتری شوید، روی ایده خود کار کنید. به جای ساعت 10 ساعت 11 به رختخواب بروید. ما در مورد شبزندهداری یا 16 ساعت کار روزانه صحبت نمیکنیم، منظور این است که چند ساعت در هفته فشردهتر کار کنید. برای انجام یک کار اضافه، این زمان کافی است. وقتی این کار را انجام دهید، درمییابید که هیجان و علاقه شما برای آن واقعی بوده یا فقط یک حس گذرا. اگر کارتان به نتیجه مثبتی نرسید، هر روز همین روند را ادامه دهید. شما ریسکی نکردهاید یا چیزی را از دست ندادهاید. فقط مقدار کمی زمان گذاشتهاید.
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر