ریشه‌یابی الگوی موج‌سواری سهامداران

هفت‌خوان تحلیل‌پذیری بورس

مروری بر تاریخ معاملات بورس تهران در بیش از دوسال اخیر حاکی از سیطره فضای هیجانی و موج‌سواری بر بورس تهران است. این موضوع که بیشتر از دید کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاران ناشی می‌شود،در مقاطع مختلف موجب برهم زدن معاملات بازار سهام کشور شده است.

به عبارت دیگر بسیاری از سهامداران در مقاطع مختلفی در بازار سهام کشور روی موج هیجان و شایعات تنها با انگیزه کسب سودهای یکشبه سوار میشوند و پس از آن نیز روی سمت دیگر همان موج هیجان از بازار خارج میشوند. ریشه چنین رفتارهایی در بورس تهران به عوامل مختلفی برمیگردد که در این گزارش به مهمترین آنها پرداختهایم:

1- عدم ثبات در مولفههای کلان اقتصادی کشور: متاسفانه اقتصاد کشور درچند سال اخیر دستخوش تغییرات زیادی بوده است. این عامل صرف نظر از موضوع تحمیل تحریمها از نبود یک استراتژی واحد حکایت دارد.این موضوع سبب شده که سهامداران با نوعی نگرانی از وضعیت آتی اقتصاد کشور با دید کوتاهمدت در بازار مشارکت کنند.

2- عدم ثبات در مقررات و سیاستگذاری: عدم ثبات در مولفههای کلان اقتصاد کشور برای مسائل سیاسی نیز وجود دارد: فضای سیاسی کشور در مقاطع مختلف ناپایداریها و اختلافات زیادی را به خود دیده است. این موضوع سبب شده که استراتژدی واحد در این زمینه وجود نداشته باشد. فقدان این وحدت سبب شده سهامداران از وضعیت قوانین و شرایط موجود در اقتصاد و صنایع نااطمینان شوند و با هر تلنگری در بازار تغییر رویه دهند.

3- پیروی از اخبار و شایعات موجود در فضای مجازی: این منابع سهامداران خرد و بیتجربه را به بهانه کسب سود به دنبال خود میکشانند.

4- الگوبرداری نامناسب از سهامداران عمده: سهامداران عمده در بازار سهام در برخی موارد به جای اینکه با دید بلندمدت در بازار سرمایهگذاری کنند، با عملکرد کوتاهمدت خود الگوی نامناسبی برای سهامداران خرد و حقیقی میشوند.

5- عدم استراتژی مناسب مدیران: متاسفانه مدیران در مقاطع مختلف به جای پیروی از یک استراتژی دنبالهدار که به نفع بازار سهام کشور باشد تنها به فکر ارائه یک نمایش مناسب از دوران عملکرد خود هستند. این دیدگاه موجب میشود نگاه بلندمدت از بازار سهام کشور رخت بربندد.

6- ورود سرمایهگذاران بدون کمترین دانش بورسی: بسیاری از سهامداران بدون کوچکترین دانش از سرمایهگذاری در بورس تهران 48 ساعته با دریافت کد بورسی وارد معاملات میشوند، سهامدارانی که به دلیل نداشتن اطلاعات به آسانی تسلیم هیجانات موجود در بازار میشوند.

7- نبود مرجع آموزش فرهنگ سرمایهگذاری در بورس: در این میان موضوع مهم این است که در شرایط کنونی یک ریسک سیستماتیک مهم از فضای اقتصاد کشور و به تبع آن بورس تهران رخت بسته و تلاشهای تیم اقتصادی کشور برای بهبود مولفههای کلان اقتصادی افزایش یافته است.

ضمن اینکه اختلافات میان دولت و مجلس برای تصمیمگیری کاهش یافته است. این موضوع باید در ارزیابی سهامداران از وضعیت آتی اقتصادی و بازار سهام مورد توجه قرار بگیرد تا با تغییر نگاهها و انتظارات سهامداران از سرمایهگذاری در تالار شیشهای شاهد بازاری مبتنی بر دانش و منطق باشیم. بر همین اساس  به بررسی 7 عامل اشارهشده به عنوان عوامل تحلیلپذیری در بورس تهران از منظر 6 کارشناس بازار سهام پرداختیم.

نبود چشماندازی روشن پیش روی سهامداران

یکی از مهمترین دلایل تداوم نگاه کوتاهمدت در اقتصاد ایران، مسائل فرهنگی و نبود دانش و آگاهی کافی در میان سرمایهگذاران است. به علاوه در کشورهایی که از امنیت اقتصادی کمتری برخوردارند، سرمایهگذاری کوتاهمدت امری طبیعی است؛ چراکه با تغییر سریع سیاستها و همچنین عمر کوتاه مدیران نمیتوان چشمانداز روشنی از آینده داشت و با توجه به این چشمانداز به سرمایهگذاری اقدام کرد. بهعنوان نمونه در چند سال اخیر بهصورت مداوم شاهد تغییر نرخ بهره از 15 تا 30 درصد و بالعکس بودیم. چنین اقداماتی قدرت تصمیمگیری را از سرمایهگذار میگیرد. در نگاهی خردتر زمانی که به بازار سهام ایران نگاه میکنیم، وجود نوسانات بالا باعث میشود تا افراد به سرمایهگذاری بلندمدت فکر نکنند و با واهمه از زیاندهی یا کسب سود کمتر ترجیح میدهند تا حضوری کوتاهمدت در بازار داشته باشند.

علاوه بر دلایل ذکر شده، یکی از دلایل کلان اخذ چنین تصمیماتی نداشتن ثبات کافی در اقتصاد ایران است. درست است که نسبت به گذشته، کشورمان از ثبات بیشتری در زمینههای اقتصادی و سیاسی برخوردار است؛ اما هنوز هم مسوولان نتوانسته یا نخواستهاند تا راهکاری برای ثبات بیشتر بازارها پیدا کنند. مشخصا میبینیم که بورس اوراق بهادار تهران از برنامه بلندمدت مشخصی پیروی نمیکند در حالی که وجود برنامهها و سیاستهای بلندمدت میتواند چشماندازی مشخص پیش روی سهامداران قرار دهد تا بر اساس آن سرمایهگذاری کنند. همین موضوعات باعث شده تا در حال حاضر سرمایهگذاران انتظارات معقولی از بازار سهام نداشته و با سوار شدن بر موج هیجانات با تلنگری نقدینگی خود را از بازار خارج کنند. این در حالی است که به نظر میرسد در صورت وجود ثبات در برنامهها و سیاستهای بورسی مدیران، انتظارات سهامداران نیز بهصورت خود به خود تعدیل میشود.

لزوم دید بلندمدت با توجه به ثبات اقتصادی

در شرایط فعلی با وجود افزایش ثبات اقتصادی و سیاسی کشورمان بهخصوص در زمینههایی همچون کاهش نرخ تورم و ایجاد زمینههایی برای رشد و توسعه اقتصادی همچنان سرمایهگذاران بورسی ما با دیدی کوتاه مدت وارد بازار سهام شده و انتظار دارند در همین زمان کوتاه سودهای نجومی کسب کنند. این در حالی است که سهامداران باید به تعدیل انتظارات در بورس تهران توجه ویژهای داشته باشند؛ چرا که رشد قیمتها بدون دلایل بنیادی و فقط در فضای هیجانی و صرفا با تکیه بر خوشبینیها میتواند مانند گذشته زیانهای زیادی را برای آنها رقم بزند. بهعنوان مثال در اواسط سال 93 و اواخر سال 94 با توجه به گشایشهایی که انجام شده بود شاهد افزایش تمایل سرمایهگذاران برای ورود به بورس بودیم که در نهایت با خروج هیجانی این افراد در دورههای رکودی ریزش شدید شاخص کل بازار را مشاهده کردیم. متاسفانه پیشینه سالهای گذشته بورس تهران نشان میدهد سرمایهگذاران تازه کار در زمان رونق بورس بهصورت احساسی و بدون داشتن هیچگونه تحلیلی وارد بازار شده و همین اقدام را در دورههای رکودی بازار نیز انجام میدهند. درست است که این سرمایهگذاران در برخی مواقع سودهای خوبی کسب میکنند، اما در دورههایی نیز زیانهای شدیدی را متحمل شدهاند، عمده دلایل آن را باید در عدم عمق بازار سهام ایران و تصمیمات نادرست مسوولان جستوجو کرد.

واقعیت این است که انتظار کسب سودهای این چنینی نمیتواند همیشه تداوم پیدا کند و تنها راهکار تعدیل این انتظارات، آموزش سهامداران و آگاه کردن آنها از عواقب ورود احساسی به بازار است. متاسفانه دید کوتاهمدت مدیران و تلاش برای رفع بحرانهای مالی بدون توجه به تبعات آتی به این جریان دامن میزند. به عبارتی دیگر موضوع مذکور از یکسو و فرهنگ و دید کوتاه مدت سهامداران از سوی دیگر به ادامه این روند آسیبزا دامنزده است. به نظر میرسد ثبات اقتصادی، اطمینان از نبود افزایش تورم، ثبات ارزش پول و ایجاد اطمینان نسبت به آینده اقتصاد کشور از مهمترین عوامل تاثیرگذار در ایجاد دید بلندمدت و اصلاح وضعیت فعلی است.

نبض بازار در دست منابع غیررسمی

با توجه به اینکه فاکتور واقعی و بنیادی از رشد بیمهابای سهام در سه ماه پایانی سال حمایت نمیکرد، انتظار ریزشهای کنونی نیز از قبل وجود داشت. در حالی برخی از سهمها در آن بازه زمانی فراتر از خوشبینیها رشد کردند که اتفاق واقعی در اقتصاد رخ نداده بود. در این میان، شبکههای اجتماعی و رسانههای غیررسمی به دروغ پردازی و دامن زدن به شایعات، رشدهای افسارگسیخته سهام را تشدید کردند. در این شرایط، عدهای با امیدواری به کسب سودهای عجیب به این بازار وارد شدند. در حالی که سایر عوامل بنیادی در بخشهای مختلف اقتصاد مانند سیاست پولی، تعرفهای، نرخ دلار و همچنین مالیات خالی از مشوقهایی برای جذابیت سرمایهگذاری در بازار سهام بود. با توجه به این موضوع و در شرایطی که امیدی به حرکت چرخه اقتصادی مشاهده نمیشود، سرمایهگذاران نیز نگاه کوتاهمدت را بر دید بنیادی به سهام ترجیح میدهند.

گروههای مختلفی در بازار سهام فعالیت دارند. علاوه بر سرمایهگذاران بنیادی و بلندمدت فعالیت گروه سفته باز نیز در بازارهای سهام غیرقابل اجتناب است. در این میان، عدم حمایت عوامل بنیادی از بورس حتی باعث سنگینتر شدن روزافزون کفه سفتهبازان در بازار سهام شده است. در نتیجه، با رشد قیمت سهام به هر دلیلی و مشاهده روند نزولی، به سرعت فعالان بازار فرار بر قرار و باقی ماندن در بازار سهام را ترجیح میدهند. این در حالی است که بازارهای رقیب و با سود جذاب و کمریسکتر در انتظار سرمایه آنها است.

در شرایطی که رسانههای رسمی در رساندن اطلاعات درست به فعالان بازار کند هستند، سایر افراد با کمترین امکانات به فضای شایعات دامن میزنند. این موضوع نیز فضا را برای فعالیت هرچه بیشتر سفتهبازان فراهم میکند. در نتیجه، در زمان صعودهای به ظاهر بیانتهای سهام به هر دلیلی جهش قیمت سهام را شاهد بودیم. در فضای نزولی نیز با وجود تلاش برای ایجاد موج در سهام، داغی اخبار در قیمت سهام موثر واقع نمیشود و با شتاب به سمت پایین حرکت میکنند.

ایجاد کارگروهی برای افزایش شفافیت

شرایط اقتصاد کشور نشان از ثبات اقتصادی در حال حاضر و رشد اقتصادی در آینده نزدیک دارد و هرچند انتظار از رشد بیشتر و با سرعت بالاتری پس از عملی شدن رفع تحریمها بود، اما به هر ترتیب وضعیت نمایانگر از بهبود مولفههای اقتصادی حکایت دارد، این در حالی است که در شرایط کنونی بازار سهام کشور وضعیت چندان مطلوبی ندارد.

در این میان متاسفانه حقوقیهای بزرگ بازار نیز به جای حمایت از بازار اقدام به معاملات کوتاهمدت میکنند که این دسته نه تنها شرایط را نامناسبتر کردهاند، بلکه به الگویی نامناسب برای حقیقیها و سهامداران خرد نیز تبدیل شدهاند.این عامل سبب میشود شرایط خرید و فروشهای کوتاه مدت موج سواران عادی شود. به نظر میرسد شرایط رکودی کنونی حاکم بر بازار گذرا و کوتاهمدت باشد و اصلاح زمانی در میان مدت را شاهد باشیم. برای تسریع بخشیدن بازگشت رونق به بازار باید دو گروه بیشترین تلاش را داشته باشند:

گروه اول شامل وزارت اقتصاد، سازمان بورس و متولیان اقتصادی است.

گروه دوم را حقوقیهای بزرگ بورس تشکیل میدهند که این دو گروه نقش بزرگی در بازگشت دوره رونق به بازار بر عهده دارند.وزارت اقتصاد بهعنوان برنامهریز در مولفههای اقتصادی، وزارت اقتصاد بهعنوان متولی بورس و حقوقیهای فعال با سرمایهگذاریهای بلند مدت خود میتوانند نقش مهمی داشته باشند؛ دولت باید در راستای شفافیت هر چه بیشتر در سیاستهای اقتصادی و به ویژه سیاستهای پولی و مالی کشور تلاش کند تا در کنار رشد اقتصادی و کاهش تورم، شاهد افزایش اشتغال نیز باشیم. همچنین این نهاد باید به ایجاد زیرساختهای مناسب اقتصادی در کلیه بنگاههای کشور اهتمام ورزد تا به این ترتیب نقدینگی کل کشور به سمت سرمایهگذاری بلند مدت حرکت کند. در این میان سازمان بورس نیز با تشکیل کارگروهی مناسب با همکاری وزارت اقتصاد، نفت، صنعت و معدن و دیگر صنایع مرتبط به حل مشکلات صنایع فعال در بورس بپردازد تا به این ترتیب با اعلام و اجرایی شدن سازوکار کاهش نرخ بهره در آینده نزدیک، شاهد شفافیت نرخ خوراک پتروشیمیها و پالایشگاهیها و اعلام یک فرمول مشخص و باثبات برای محاسبه قیمت آنها باشیم.

دوگانه اصلی دید کوتاهمدت سهامداران

متاسفانه طی چند سال اخیر سرایت نگاه کوتاهمدت در میان تمام سهامداران منجر به رواج رفتار موج سواری در بازار شده است. درخصوص ریشه یابی این نگاه کوتاهمدت چند مساله مهم را باید مد نظر قرار داد.در سالهای گذشته سیستم مدیریت در بخشهای مختلف اقتصادی کشور نشان داده که دستیابی به کارنامه موفق در پایان هر دوره مدیریتی از مهمترین رکنهای دوره فعالیت این افراد به شمار میرود. بهعنوان مثال، توجه مدیران به اینکه در یک بازه زمانی کوتاهمدت بازدهی بازار سهام چه اندازه بوده است، میتواند در بطن بازار تاثیر بگذارد.زمانی که فعالان بازار مقایسهای میان آمارهای پایانی هر دوره و مولفههای بنیادی انجام میدهند در رفتار خود تغییر جهت داده و با دیدی متفاوت به معامله میپردازند. از سوی دیگر بحث درخصوص مولفههای کلان اقتصادی است که در سالهای اخیر استراتژی مدونی در رابطه با آنها وجود نداشته است.

نوسانهای زیاد در نرخ تورم،شایعات درخصوص تغییر نرخ بهره بانکی، اصلاح مکرر قوانین اقتصادی از مواردی است که باعث شده سرمایهگذاران تمایل داشته باشند در کوتاه ترین زمان بیشترین سود را دریافت کنند تا متحمل ریسکهای بزرگ نشوند. نتیجه این رفتارها، واکنشهایی است که باعث میشود بازار تهی از جریانات خبری شده و روند فرسایشی در پیش بگیرد. حال با تشریح ریشه انتظارات سهامداران به نظر میرسد زمان آن رسیده که با تحول در بخشهای اقتصادی این انتظارات نیز تغییر کند. طی چند ماه گذشته جریان عملکرد اقتصادی، سیاسی کشور به سمتی حرکت کرده است که نیل به ثبات را نشان میدهد، رفع تحریمهای هستهای، کاهش نرخ تورم و اقدامات درخصوص کاهش غیردستوری نرخ سود سپرده از مولفههایی است که پایداری در آنها باید نگاه سهامداران برای سرمایهگذاری را نیز تعدیل کند. با این حال رفتار کلی سهامداران زمانی تغییر میکند که نهادهای تصمیمساز نیز استراتژی خود را تغییر داده و تفکرات بلندمدت را جایگزین کسب آمارهای موفقیتآمیز کوتاهمدت کنند.

آموزش، حلقه مفقوده بورس تهران

بررسی روند کنونی بازار سهام نشانگر این است که به رغم رسیدن به ثبات اقتصادی و در برخی موارد افزایش مولفههای اقتصادی و نوید رشد اقتصادی در آینده نزدیک و از سوی دیگر کاهش تورم، همچنان رکود بر بورس تهران حاکم است. شاید بتوان یکی از مهمترین دلایل این موضوع را با توجه به ثبات مولفههای کلان اقتصادی در فعالیت سرمایهگذاران کوتاهمدت دانست.

بررسی روند بورس در دورههای مختلف نشانگر این است که در دوران رونق بورس، سرمایهگذاران جدید بدون هیچگونه تحلیل، آموزش و اطلاعی از روند بازار، 48ساعته کد معاملاتی دریافت کرده و بهصورت احساسی و کاملا هیجانی اقدام به خرید و فروش سهام میکنند. این در حالی است که همین روند را نیز در دورههای رکودی بازار تکرار کرده و با خروج هیجانی خود از بازار به کاهش نقدینگی و افت هر چه بیشتر بورس کمک میکنند. در نتیجه این سرمایهگذاران نهتنها زیان چشمگیری را متحمل میشوند بلکه فلسفه کلی سرمایهگذاری در بورس را نیز از بین میبرند. علت اصلی این موضوع را نیز باید در نبود آموزش و آگاهی در زمینه سرمایهگذاری در بازارهای مالی کشور و به ویژه بورس جستوجو کرد. در واقع آموزش سرمایهگذاری در بورس حلقه مفقودهای است که فرهنگ آن در کشور شکل نگرفته بهطوری که هنوز بعد از گذشت حدود 40سال از شکلگیری بورس تهران، مردم با فلسفه سرمایهگذاری در این بازار آشنا نیستند و آن را تنها یک کار هیجانی قلمداد میکنند.

مشاهده نظرات