ماجرای نسبت فامیلی با لاریجانی
توکلی: 16بار اسبابکشی کردم/ طرفدار تثبیت قیمتها نبودم
احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در جدیدترین اظهارات خود برای نخستین بار درباره زندگی شخصی خود سخن گفته است.
احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در جدیدترین اظهارات خود برای نخستین بار درباره زندگی شخصی خود سخن گفته است.
وی در این گفتگو درباره نحوه زندگی شخصی، تعداد فرزندان، اوغات فراغت ، نسبت فامیلی با علی لاریجانی رئیس مجلس، طرح تبیثت قیمتها در مجلس هفتم و ... توضیحاتی ارائه کرده است.
توکلی درباره طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم گفته است: "تثبیت قیمتها عنوان نادرستی بود. این اصطلاح به غلط از سوی دوستان ما جعل شد. ما طرفدار تثبیت قیمتها نبودیم." گفتگوی مشروح ماهنامه همشهری اقتصاد با وی را بخوانید:
* سئوال: خانه شخصی خود را کی خریدید؟ آیا با وجود اینکه از سالهای جوانی در پستهای مدیریتی کشور مشغول به فعالیت بوده اید، طعم مستأجری را هم چشیده اید؟
- توکلی: من از ابتدای سال 1356 که از زندان آزاد شدم تا سال 70 یعنی سالی که خانه دار شدم، 16 بار اسباب کشی کردم.
*16 بار! این برای خانواده سخت نبود؟ اعتراضی به شما نمیکردند؟
- همسر من خیلی خانم وفادار و صبوری است. زمانی که میخواستم با او ازدواج کنم چون خودش هم انسان متدین و انقلابی بود، من شرایطم را برای او شرح دادم. وی تمام شرایطی را که از جهت مبارزاتی داشتم، پذیرفت. از آن پیش بینی هایی که آن زمان کرده بودم مبنی بر اینکه از دانشگاه اخراج می شوم، سرباز صفر می شوم، زندان می روم و شهید می شوم، فقط مورد آخر یعنی شهادت هنوز اتفاق نیفتاده است. او در همه این مسیر با من همراه بود و چون زندگی ساده ای را هم از همان ابتدا آغاز کردیم، اسباب کشی های سختی نداشتیم. اما به هر حال این کار آسانی هم نبود که تقریبا هر 11 ماه یک بار اسباب کشی کنیم، چون هر چه فرزندانمان بیشتر می شدند، اثاث منزلمان هم بیشتر می شد.
*پول این خانه را از کجا تأمین کردید؟ منظورم این است که از محل درآمدی که تا آن زمان کسب کرده بودید آن را تهیه کردید یا اینکه با وام و امثال آن؟
- آن موقعی که این خانه را خریدم، یک خانه ای در بهشهر داشتم که آن را فروخته بودم. چون پول کافی نداشتم، جاهای مختلفی را از روستاهای گلندولک لواسان گرفته تا جاده حسن آباد دنبال زمین گشتم. یک تکه زمین گرفتم که نشد بسازم و بعد آمدم این زمین فرحزاد را خریدم. هم به دولت پول دادم و هم به صاحب ملک. از این زمین های واگذاری بود. بعد با پولی که مادر خانمم به عنوان ارثیه به همسرم داده بود، ساختمان آن را ساختم. بعد سه چهار سال بعد زمانی که مادرم فوت کرد، پدرم خانه بهشهر را فروخت و با سهم ارث من و پدرم و یکی از خواهرهایم چند واحد کوچکتر روی آن ساختیم که یکی از پسرهایم رفت بالا و یکی دیگر از پسرها در طبقه زیرزمین ماند و برای پدرم هم یک واحد 70 متری ساختم که در آن ساکن شد. بعد پدرم به رحمت خدا رفت و یک مقدار ارثیه به من رسید. از جاهای مختلف هم قرض کردم و از بانک هم وام گرفتم، این ساختمان را کوبیدیم و چند واحد کوچک اضافه کردیم. الان تمام بچه های من یک واحد 70 یا 80 متری دارند. خواهرم هم هست. به قول بچه ها خانه سبز داریم. همه دور هم جمع هستیم. البته بدهکار شدم که تدریجا دارم بدهی خانه ام را می دهم. اما اخیرا یک واحد را که اضافه داشتم، فروختم و احتمالا بدهی ها را صاف کنم.
* صحبت به بچه ها و خانواده که رسید، من هم فرصت را مغتنم شمردم. الان چند فرزند دارید؟
- 7 فرزند دارم؛ 5 پسر و 2 دختر. دخترها و 3 تا از پسرها ازدواج کرده اند.
* رابطه شما با فرزندانات چگونه است و آیا آنان با این حجم از فعالیت های شما مخالفتی ندارند؟
- بچه های من با من هم عقیدهاند. نه به معنای اینکه هر کاری که من می کنم می پسندند و نظر دیگری ندارند. در منزل ما آزادی است و بحث و مباحثه زیاد است. ولی از نظر مبانی با هم مشترک هستیم و از نظر روحی مورد حمایت تمام اعضای خانواده قرار میگیرم. در مجموع در خانه همه پشتیبان من هستند.
* تا به حال نشده است که پسرتان بگوید که در جمعی از دوستان به اقدامات شما اعتراض شد و همین علت از شما بخواهد که کاری را انجام ندهید؟
- البته این اتفاق هم افتاده است. بچه های من مرا مواخذه هم می کنند ولی حرف همدیگر را گوش می دهیم و بر اساس استدلال به هم نزدیک می شویم. گاهی اوقات اختلاف نظرهایی هم باقی می ماند ولی چون مبنایی نیست، آزاری نمی دهد.
این گفتگوها در فواصل حضور در مکان های مختلف انجام میشد. در همایش جهاد اقتصادی زمانی که دکتر از مسئولان درخواست فراهم کردن امکان ارائه گزارش از طریق ویدئو پرژکتور را کرد و همچنین در حین ارائه گزارش یک سئوال برایم مطرح شده بود. آن هم اینکه با این مشغله کاری چه زمانی برای تهیه این اسلایدها باقی می ماند. نکند مانند برخی اساتید، تهیه آن را به عنوان تکلیف دانشگاهی به دانشجویان می دهد. این سئوال را در راه بازگشت به سمت مرکز پژوهش های مجلس از او پرسیدم.
* چه برنامه ریزی ای دارید که خودتان را به روز نگه دارید؟ اصلا آیا این کارهای پژوهشی خارج از برنامه را خودتان انجام می دهید؟
* مقالاتی را که از اینترنت می گیرید به زبان انگلیسی می خوانید؟
-بله. معمولا هم عادت دارم بعضی از اینها را پرینت می گیرم و در مجلس می برم و به آنهایی که اهلش هستند نشان می دهم تا آرامش دل پیدا کنم که این کار علمی پشتوانه دارد و برای آن زحمت کشیده شده است. همین پاورپوینتی که من ارائه دادم شاید 10 تا ویرایش خورده است. از اولین بار که حدود 5 سال پیش تهیه کردم هر بار اصلاحاتی را به آن اضافه کردم.
اما به هرحال ممکن است که با وجود انی تحقیقات باز هم نکاتی مورد غفلت واقع شوند و این احتمال هم وجود دارد که غفلت از برخی نکات، بسیاری موارد را تحت الشعاع قرار دهد.
*از این موضوع بگذاریم. گفته می شود شما با آقای لاریجانی نسبت خانوادگی دارید؛ آیا این طور است؟
اما شاید این روابط مربوط به گذشته باشد. در ماههای گذشته به خصوص بعد از جلسه استیضاح وزیر اقتصاد مباحثی مطرح شد که این شائبه را ایجاد می کرد که بر این روابط خانوادگی تأثیر گذاشته باشد.
* آقای توکلی! از خودتان بگوئید و اینکه آیا خود شما هم به خرید می روید؟
- حدود یکسال و نیم دو سال است که کمتر. البته شاید ماهی یکی دو دفعه پیش می آید که می روم. چون گاهی اوقات دلم برای خانمم می سوزد. می گویم من سر راه خودم می خرم می آورم. وگرنه اکثر اوقات وی زحمت خریدهای منزل را می کشد.
*فروشندگانی که همسترتان از آنها خرید می کنند، می دانند که همسر شما هستند؟ و آیا تخفیفی به این خاطر می دهند؟
- نه خیر. هیچ جا نمی دانند. ولی در مورد خودم پیش آمده که در بازار روز، فروشنده خواسته جنس ویژه ای را به من بدهد و من نپذیرفتم و رفته ام در صف کار خودم را کرده ام. الحمدلله این کار هم برای خودم خوب است که توقع زیادی پیدا نکنم و هم برای مردم که آنها را خوشحال می کند.
* شده تا به حال زمانی که بیرون هستید، کسی با شما دعوا کند؟
- دعوا خیلی کم. ولی گله و شکایت، زیاد. شکر خدا فکر می کنم مردم به من نظر مثبت دارند و می دانند که من حرف آنها را می زنم. به این خاطر است که به من اصرار دارند که حرف هایشان را بشنوم. من هم این توفیق را دارم که به حرف های آنها گوش بدهم.
* با خانواده گردش بیرون می روید؟
- بله. من گردش های خانوادگی کم خرج را ترجیح می دهم. معمولا رستوران نمی رویم. بعضی وقت ها در منزل غذا درست می کنیم و می رویم در فضای سبز می خوریم.
* آخرین باری که رستوران رفتید، کی بود؟
- البته همین چند وقت پیش رفتم. در ایام انتخابات مرحله اول یک روز با یکی از دوستان رفتیم در یک رستوران سنتی دیزی خوردیم.
* آنجا شما را می شناختند؟
- مثل اینکه آخر سر شناختند. ولی اول نشناختند. کلا رستوران چون غذایش گران است و طبعا به تمیزی منزل نیست ما همیشه خودمان غذا می پزیم و به تفریح می رویم.
« خبر قبلی
تهران، هشتمین شهر ارزان جهان !!؟
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر