رازهای پیروزی در تجارت...

با وجود آنکه بسیاری از متخصصان صنعت اتومبیل، بهعلت مشغلهی زیاد، هیچگاه تن به مصاحبه نمیدهند، اما بههرحال خبرنگاران تیز و پر دردسری هم پیدا میشوند که در موقعیتهای مناسب، دام خود را پهن کرده و یکی از این رئیسان را، به صحبت کردن وادارند.
خبرنگار نشریهی اتومبیل، در هفتمین نمایشگاه سالانهی گلف، با چهار تن از موفقترین مدیران کارخانههای اتومبیلسازی گلف، یاماها، … به گفتوگو نشست. موقعیت مدیریتی آنها در کارخانه، محصولات جدید و چگونگی مدیریت آنها در این بخش از صنعت، گوشهای از این گفتوگو را تشکیل میدهد.



جان گریسون، رییس کارخانهی خودروسازی گلف که یک سال است به این سمت گماشته شده، پس از صحبت درمورد زمینههای مختلف کاری خود در صنعت خودرو و تجاربش، از شور و هیجان زیاد خود نسبت به علایق و نیازهای مشتری صحبت کرد. گریسون معتقد است هیچچیزی بهاندازهی درک صحیح از نیازهای مشتری و علایق وی در یک خودرو نمیتواند مدیریت کارخانه را در طرح ساخت اتومبیل بعدی همراهی کند: « اجابت خواستهی مشتری، اصلیترین انگیزهی کاری ما است.» اگر بتوانید آنچه را که مشتری میخواهد و درعین حال عاقلانه و قابل اجرا است، در خودرو، ساخت و طراحی آن پیاده کنید، مسلما میتوانید در مدتی کوتاه، آنقدر مشتری برای خودروهای خود بیابید که مجبوربه استخدام کارگران و کارمندان جدید شوید.
از نظر گریسون، حتا کارمندانی که در یک کارخانهی خودروسازی کار میکنند، باید نسبت به خواستهی مشتریان، احترام بگذارند. تنها در اینصورت است که قادر خواهند بود با موفقیت و نیز علاقهی بیشتر به کار خود ادامه داده و محصولی تقریبا بدون اشکال را به بازار عرضه کنند. موفقیت گریسون در مدت کوتاه، نشان از قابلیتهای یک فرد موفق است. بسیاری از مدیرانی که ناخواسته، کارخانهی خود را به کام ورشکستگی میکشانند نمیدانند که توجه به علایق مشتری و بهینهسازی آنچه که مورد علاقهی آنها است، میتواند تا حدود زیادی از این پیشآمد جلوگیری کند.



شاید بهسختی بتوان مدیر موفقی را در زمینهی تغییر در سیستمهای «جی. پی. اس.» یافت، اما «سوی» یکی از این مدیرانی است که با پشتکار خود توانسته این عنوان را به خود اختصاص دهد. درواقع، وی را شاید بتوان رقیب جدی گریسون در این زمینه دانست.
سوی، در مصاحبه خود توضیح میدهد که چگونه توانسته شرکتی مبدع را بهوجود آورد. وی عمدهی موفقیت خود را در کار هماهنگ کارگران ذکر میکند: «شاید تنها چیزیکه در یک کارخانه میتواند مدیر آنرا به مدیر موفقی تبدیل کند، کار هماهنگ و صمیمانهی کارگران آن باشد. مشتری درصورتی میتواند به علایق و خواستههای خود در یک خودرو برسد، که تمام قسمتهای آن بهخوبی برایش کار کنند و این نخواهد بود، مگر در اثر یک کار هماهنگ در قسمت تولید.»
«نگاهی متفاوت به سیستمهای «جی. پی. اس.» این امکان را برای ما فراهم آورد تا در جلب مشتریان خود، موفقتر از قبل عمل کنیم. با این حال، من معتقدم که نگاه یک مدیر به کارگران کارخانه، میتواند آنها را به شوق آورده و یا از کار کردن منصرف سازد.»
«چنانچه کارگران یک کارخانهی تولیدی (هرچه باشد) با تمام توش و توان خود، کارکنند و به آنچه که میسازند و به مدیر خود و یا مشتریان تحویل میدهند، ایمان داشته باشند، مسلما تولید آن کارخانه در وهلهی اول، صددرصد بهنفع مدیر آن کارخانه خواهد بود.»



«رموز دستیابی به موفقیت در قرن جدید، در متن آن نهفته است، در اندیشهها و تصورات شما، در انرژی و تواناییهای شما، در استعدادهای شما برای کشف و ابداع امور و پیشقدم بودن در مسائل. یکی از نیازهای اجتنابناپذیر برای دستیابی به موفقیت، آن است که خودمان باید دگرگون شویم، ما باید زندگی حرفهای خود را دورهای متفاوت از روزگار تولد خود بسازیم. کاملا طبیعی است که این امر، ما را به الگوی رفتاری نوینی فرا خواند. اندیشهای نو و چهبسا اندک جرأت بیشتر!»
به عقیدهی «ویلیام» اگر هر مدیری موفق شود نخست از خود دگرگونی را آغاز کند، مسلما میتواند در کارگران و سپس مشتریان خود نیز، بهتدریج این دگرگونی را شاهد باشد. اگر در گذشته بسیاری از کارها و حتا بازیها، نیاز به طراحی، نقشه، استراتژی و تعمق و تفکر داشت، بازیهای مدرن و تولیدات جدید در هر زمینهای ازجمله خودرو، تماما سرعت، تطبیقپذیری و عطش خستگی ناپذیر پاسخگویی هستند.
«بههمین دلیل، برخی از نمونههای پیشرفت کارها درحال حاضر در تداخل با کارآییهای ما هستند. باید تکنیک داخلی خود را تغییر دهیم. ما این کار را کردیم و جواب گرفتیم. عوض کردن اذهان بسیار سختتر از عوضکردن سیستمهای حرکتی یک ماشین بیجان است، اما اگر این کار شکل گرفت، باید مطمئن بود که تغییرات بهینه، خودبهخود در بخش تولید انجام شده است.»
«سزارویچ» نیز از جمله مدیران موفقی است که با تغییری هماهنگ در اذهان مدیران زیردست خود و کارگران، موفق به ارائهی کاری خوب و درخور توجه شده است.




رییس و مدیر اجرایی کارخانهی «کلاب کار»، فیل ترلایز نیز همانند ویلیام، موفقیت خود را مدیون تغییر درنگرش خود میداند.
«زاویهی دید ما، تأثیرات شگرفی بر نحوهی عمل ما دارد.»
«سعی کنید همیشه با تغییرات به جلو روید. مقاومت در برابر هر تغییری، تنها بهضرر شما و کار تولیدیتان تمام میشود. بنابراین سعی کنید لیوان را همیشه از نیمهی پر بنگرید. مدیری که تمام مدت بخواهد زیردستان خود را به هر نحوی، تحتنظر داشته باشد، مسلما به موفقیت چندانی دست نخواهد یافت. اجازه دهید هر کارگر و کارمندی فکر و ذهن خود را فعال کرده و پس از آنکه در تماس با افراد معمولی قرار گرفت، از خواستههای ذهنی آنها الهام گرفته و ابداعات خود را برای شما به نمایش بگذارد. او را تشویق کنید.
از نظر ترلایز، تشویق، تاثیر مهمی در کارکرد و عملکرد کارگران و کارمندان خواهد داشت و اجازهی بروز افکار جدید، باعث میشود تا اطمینان آنها به شما بیشتر شده و بهتر برای شما کار کنند. در آن صورت موفقیت شما بهعنوان مدیر کارخانهی تولیدی نیز بیشتر و بهتر خواهد بود.
«هیچگاه اجازه ندهید افکار مختلف در یک زمان به شما هجوم آورند. تکتک بهسراغ کارها رفته و سعی کنید بهمرور مسائل مختلف را حل کنید. در اینصورت، نتیجهی بهتری خواهید گرفت. همیشه به بالا نگاه کنید، نه فقط به جلوی پاهای خود. هرچه بالاتر را بنگرید، دستیابی شما به مسائل و موفقیتهایی که درنظر دارید، سهلالوصولتر خواهد بود. بدین ترتیب خواهید توانست ظرف مدتی کوتاه، بازارهای جهانی را نیز به تسخیر خود درآورید.

برچسب ها:
مطالب مرتبط
شش اشتباه بزرگ در راه اندازى تجارت...
طرح تجاری - Business Plan
مشاهده نظرات