کارت اعتباری؛ مردم بیمیل، بانکها مردد
تولیدکنندگان معتقدند ارائه طرح کارت اعتباری مرابحه به فاصله کوتاهی از کارت خرید کالای ایرانی در واقع تولید داخل را قربانی کرد.
یکی از طرحهای بانک مرکزی که با اقبال عمومی خوبی مواجه نشد کارت اعتباری خرید کالای ایرانی بود. بعد از استقبال ضعیف از این کارت با قدری تغییر در این طرح کارت اعتباری مرابحه از سوی مقامات اقتصادی کشور معرفی شد.
پس از مدتها بررسی و برنامه ریزی کارت اعتباری مرابحه با هدف تحریک تقاضا و حمایت از تقاضا در بازار راکد فعلی با عنوان کارت اعتباری مرابحه با حضور رئیس کل بانک مرکزی ولی اله سیف در بانک ملی صادر و آماده ارائه به متقاضیان شد.
این کارت که در سه رنگ برنزی ، نقرهای و طلایی طراحی شده است دارای اعتبار ۱۰، ۳۰ و ۵۰ میلیون تومانی بوده و بر اساس نوع تقاضای مشتری و اخذ تاییدیههای اعتباری از بانک به مشتری ارائه شد.
گرچه عرضه این کارتها بدون در نظر گرفتن ملاحظات پولی و اعتبارسنجی، ممکن است مخاطراتی را به همراه داشته باشد اما اجرای آن با سخت گیری های از پیش تعیین شده در خصوص اعتبارسنجی و نظارت بر مراحل استفاده از آن میتواند تحولی در رویکرد مصرف کننده و افزایش قدرت خرید ایجاد کند.
برخی کارشناسان توصیه کردند این کارتها در جامعه هدف محدود یا پایلوت صورت بگیرد تا امکان تشخیص رفتار مشتریان و مدیریت جریان وجوه عرضه شده فراهم شود. به اعتقاد آنها سازوکاری برای اعتبارسنجی مشتریان کارتها و تعیین نرخهای سود بسته به این اعتبارسنجی، تمهید نشده است و سقف مبالغ قابل برداشت، با معیار «گردش حساب» مشتریان تنظیم شده است. اما تولید کنندگان داخلی از این کارت با عنوان کارتی برای تقویت واردات نام برده و ان را کمکی به بخش تولید نمیíدانند.
محمدرضا دیانی رئیس انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی و غلامحسن تقی نتاج مدیرعامل بانک قوامین با حضور در خبرآنلاین زوایای مختلف اجرای این کارت را از نگاه تولیدکنندگان و شبکه بانکی بررسی کردند.
دیانی به عنوان نماینده بخش تولید معتقد است بانک مرکزی با اعمال محدودیتهایی برای کارت اعتباری ۱۰ میلیون تومانی خرید کالای ایرانی ان طرح را فدای کارت مرابحه کرد و این امر اعتبارات را به سمت خرید کالای وارداتی هدایت خواهد کرد. اما نتاج مدیرعامل بانک قوامین با تشریح نقاط قوت و ضعف این کارت میگوید: بانک مرکزی با در نظر گرفتن سرمایههای موجود طرح کارت اعتباری مرابحه را برنامه ریزی و اجرا کرد.
از نظر شما کارت اعتباری مرابحه دستیابی به کدام هدف بانک مرکزی را بیشتر میسر میکند؟
نتاج: حتما میدانید که مفهوم بسیار وسیعی برای کارت اعتباری وجود دارد. و آن چیزی که تا به امروز در نظام بانکی کشور در اتباط با این ابزار مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است باید به جرات گفت که درصد بسیار پایینی از ظرفیتهای بالقوهای است که این ابزار دارد .
تا سالها از این ابزار واقعا با عنوان یک وسیله فیزیک نقدی به نوعی برخورد میشد و بایستی فرد بخشی از سرمایه نقدیاش را در این ابزار ذخیره میکرد تا بعد بتواند از ان استفاده کند. در حالی که وقتی صحبت از کارت اعتباری میکنیم این است که ما بتوانیم از فرصتهای خلق پول هم استفاده کنیم. یعنی فرد را با توجه به اعتباری که از لحاظ اقتصادی دارد مورد ارزیابی قرار داده و این ابزار را در اختیارش قرار دهیم تا هم سرمایه داشته فعلیاش را در مراودات اقتصادی مورد استفاده قرار دهد و هم در صورتی که علاقمند است ظرفیتهای نقدینگی را که در آینده کسب خواهد کرد را بتواند استفاده کند.
دیانی: به نظر بنده موضوع کارت اعتباری بین مردم و استفاده کنندگان خوب معرفی و پردازش نشد. این کارت مدلی است که امروزه در بحرانهای مختلف اقتصادی در دنیا تجربه شده است.
در کشور ما دو نقطه تمرکز در اقتصاد داریم که هریک تقویت میشود دیگری را تحت تاثیر قرار میدهد. ما گاهی نقدینگی را کنترل میکنیم رکود به وجود میآید. گاهی تورم را کنترل میکنیم که نقدینگی رشد میکند. البته دکتر نتایج باید در این خصوص صحبت کنند اما آنچه که من به عنوان یک تولیدکننده مواجه با مسائل اقتصادی در کشور تجربه کرده ام این است که ما همیشه یا چهلستون هستیم یا بیستون.
پس با این توصیف میتوان گفت هنوز کارت اعتباری به معنای واقعی به بازار عرضه و تقاضای کشور ما راه نیافته است؟
نتاج: البته تا به امروز عملا کارت اعتباری تا به آن ظرفیت بالقوه که اشاره کردم به دلایل مختلف مورد استفاده قرار نگرفته است. یکی از مهمترین دلایل این است که بیش از حد تقاضا در اقتصاد ایجاد میشود و میتواند تورم زا باشد. به نظر بنده نیازمندیهای اقتصاد کشور از جهت ضرورت تحریک تقاضا اینقدر زیاد است که این نگرانی به نظر من موضوعیت خود را کاملا از دست داده و باید هرچه سریعتر از این ظرفیت بالقوه استفاده و آن را بالفعل کنیم.
این ابزار ابزاری است که در شرایط فعلی که ما با انواع تلههای نقدینگی روبرو هستیم منطقا استفاده از آن میتواند اقتصاد کشور را از این بن بست خارج کند.
همان وقتی که تاکید بر این است که بیاییم نقدینگی را کنترل کنیم در نظر نداریم که برخی نقدینگیها برای رونق اقتصادی و تحریک تقاضا مفید است واگر بخواهیم نقدینگی تورم را افزایش ندهد زمانی است که با همین نقدینگی تولید را افزایش دهیم.
وقتی ما تولید را افزایش میدهیم از تورم جلوگیری کردهایم . عرضه را بیشتر کردهایم و در کنار آن با کارت اعتباری هم تقاضا را تقویت کرده ایم.در سالیان گذشته هر وقت خواستهایم صنعت را تحریک کنیم و رونق ببخشیم مستقیما به صنعت پول میدادیم پولهای زیادی در دورههای مختلف به صنایع اختصاص پیدا کرده که بعضا در صنعت استفاده نشده و جای دیگری هزینه شد.
مثال دیگر اینکه پولهایی در صنعت به کارگیری شد مانند بنگاههای زودبازده و غیره که نتوانست به بهرهبرداری برسد. تقاضایی برای محصول این بنگاه های زودبازده وجود نداشت. مردم محصول آن را نیاز نداشتند.یا در مقطعی از زمان صنایعی را راه اندازی کردیم که بیشتر از ظرفیت تقاضای بازار بودند. زمانی راه اندازی انواع کارخانههای صنایع غذایی مانند رب و ماکارونی و یا کارخانه های تولید فرش ماشینی به قدری سرعت داشت که ما به فکر نیاز و تقاضای محصول آن در بازار نبودیم. در جاهای مختلف صنایعی تعریف و راه اندازی شد که به هیچ عنوان اقتصادی نبوده و مازاد بر ظرفیت تقاضای بازار بود.
یکی دیگر از اشتباهات در راه اندازی برخی صنایع و طرحها موقعیت و جانمایی آنها بود. به طور مثال صنایع پتروشیمی باید نزدیک به مرز برای تبادل محصول و صادرات به خارج باشد که وسط کشور ساخیتم و بالعکس صنایع تبدیلی نیازی به نزدیکی به مرزها نداشتند اما ما طرحها و پروژههای تبدیلی را نزدیگ به مرزها ساختیم که این دو هیچ یک اقتصادی نیست.
معنی تمام این اتفاقات این است که ما خیلی مطالعه روی بازار نداشته و بر اساس تقاضا کنترل بازار و صادرات این سرمایهگذاریها را انجام دهیم. پس به طور دقیق باید گفت به دو دلیل نخست اینکه پول خارج از صنعت هزینه میشود و دیگر آنکه روی صنایعی سرمایه گذاری می شود که محصول آن نیاز واقعی بازار نیست پول هدر میرود.
یعنی برای سرمایه گذاری در بخش تولید حتما کارت اعتباری باید اجرا شود؟
دیانی: بهترین شیوه ای که میشود به صنعت کمک کرد این است که بر اساس نیاز سنجی بازار صنعت را به سمت تولید محصولی هدایت کنیم تقاضای ان در بازار وجود دارد و بعد از آن برای کمک به صنعت بخش خرید را تقویت کنیم و از خرید مدت دار و اعتباری به سمت خرید نقدی ببریم.
این مدل سالم ترین مدل تزریق پول به اقتصاد و صنعت است که کمترین آثار تورمی را به دنبال خواهد داشت.ما برای تحریک تقاضا و کمک به صنعت می دانیم که نیاز به تامین مالی و تزریق پول است و بهترین روش برای اینکه این تزریق پول مشکلات بعدی ایجاد نکند.در چند سال گذشته ما دو تکانه شدید در اقتصاد داشتیم یکی سه برابر شدن نرخ ارز و دیگر هم تورم بالای ۵۰ درصد. این باعث شد توان خرید مردم کاهش و در مقابل قیمت تولیدات افزایش پیدا کند.
ما باید توان خرید مردم را افزایش میدادیم که مردم در یک شیب سه تا چهارساله بتوانند خریدهای مورد نیاز خود را انجام دهند. در دولت یازدهم که تمام تدبیر و توان و نخستین گام اقتصادی خود را برای کنترل تورم گذاشت بهترین روش که می توانست این کنترل را ادامه دهد و پول سالم به جامعه تزریق کند. همین کارت اعتباری بهترین روش بود. این سبک هم در دنیا تجربه شده و در اقتصادهای بزرگ مانند چین. اینها منابع سنگینی را در اختیار مردم گذاشتند تا مردم نیاز خود را تهیه کنند. درست همان زمانی که کارخانجات اروپایی به دلیل بحران اقتصادی از فعالیت افتاده بود کارخانه های چین در حال فعالیت بود.
ما معمولا در تصمیمگیریهای اقتصادیمان هیچوقت به صورت ریز جزییات را بررسی نمی کنیم و معمولا سطحی تصمیم می گیریم و این تصمیم های سطحی منجر به تبعات منفی می شود که اقدامات مثبت ما را تحت الشعاع قرار می دهد.
در مورد کارت اعتباری زمانی که طرح شد و تصویب شد جزییاتی داشت که باید زمان بیشتری میگذاشتیم و یک گروه اختصاصی به عنوان یک افتخار ملی و یک ساختار پویای اقتصادی روی آن کار میکرد. در اجرای این طرح کلیات مورد قبول همه بود اما اصل موضوع همان جزییات بود که به آن نگاه دقیق و صبورانه نشده است.
به نظر می رسد اگر ما بخواهیم تورم را کنترل کنیم و آمار و ارقام خوبی داشته باشیم و از آن طرف هم پولی به جامعه تزریق کنیم که خاصیت تورمی نداشته و رضایتمندی مردم را به دنبال داشته باشد و کمک به اقشار آسیب پذیر و متوسط و همینطور به بخش تولید باشد که پول آنها هم هرز و هدر نرود کارت اعتباری ابزار خوبی است .
این کارت در تحریک تقاضا موثر بوده و تاثیر کاملا مثبت هم خواهد داشت.
خوب پس برای تحریک تقاضا و کمک به بنگاه های اقتصادی کارت اعتباری ابزار مناسبی است. موضوع بعدی که ان هم اهمیت ویژه ای در استفاده از این کارت دارد کالایی است که با این کارت خریداری می شود.
آیا بین کالاهای داخلی و خارجی میتوان محدودیتی برای این کارت در نظر گرفت؟
دیانی: در رابطه با کارت ۱۰ میلیون تومانی ابتدا بگویم که ما تحقیقات گسترده ای کردیم که چرا از کارت ۱۰ میلیونی خرید کالای ایرانی هیچ استقبالی از سوی مردم صورت نگرفت.
نخست اینکه این پروسه اجرایی بسیار طولانی از نظر مدت زمان داشت. بین بانک مرکزی ، بانک ها و سازمان هایی که باید لیست افراد واجد شرایط را اعلام می کردند هماهنگی ها به قدری طولانی شد که مردم از اجرای آن ناامید شدند. اما بعد از اجرا کلا ۱۵ روز اجرا شد.
یادتان هست در زمان کمپین نخریدن خودرو ؟ دولت به سرعت برای نجات صنعت خودرو درها را باز کرد و به مردم گفت هر کس می خواهد از این تسهیلات استفاده کند می تواند درخواست خود را ارائه دهد. مردم همزمان با همان کمپین تحریم خرید خودرو به محض اینکه حمایت دولت و بانک مرکزی را دیدند آمدند و خرید کردند و تسهیلات را دریافت کردند. همین اقدام باعث نجات صنعت خودروی داخلی شد. اما متاسفانه بانک مرکزی و بخش های مختلف دولت با یکدیگر سر کارت اعتباری هم سو و هم نظر نبودند.
در مورد خودرو وزارت صنایع بانک مرکزی را در عمل انجام شده قرار داد اما در مورد صنایع دیگر مثل لوازم خانگی این اتفاق نیفتاد که هم مردم و هم صاحبان صنایع بتوانند از این فرصت استفاده کنند.محدودیتهای تعریف شده برای کارت اعتباری خرید کالای داخلی مانع استفاده از آن شد. محدودیت های مانند فقط بازنشستگانی که حقوق زیر ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان می گیرند، فقط از طریق یک یا دو بانک خاص و فقط و فقط و ....هم دامنه استفاده کنندگان را محدود کردند . هم دامنه ارائه دهندگان خدمات طرح را محدود کردند.
نتاج: چون به سرمایه های موجود توجه کردند.
خوب این محدودیتهایی که گذاشتند و هماهنگیهایی که نیاز بود تا برای پالایش استفاده کنندگان انجام شود کار را سخت کرد. در غیر این صورت قرار بر این بود که برای ایجاد تجرک در بازار این کارت برای عموم مردم طراحی شود.
اگر این محدودیت ها نبود من به شما قول می دهم که این کارت ظرف مدت ۵ تا ۶ ماه در بین مردم کاملا جایگاه خود را پیدا می کرد.
پس نظر شما این است که همه محدودیتها را باید برمیداشتیم اما تنها محدودیت برای خرید کالای ایرانی را میگذاشتیم تا مردم با این کارتها تنها بتوانند کالای ایرانی خرید کنند؟
دیانی: بله باید این محدودیت را میگذاشتیم تا طرح پایلوتی باشند که تجربه شود و در اقتصاد پویا باشد. صنایع مختلف میتوانستند از این طرح استفاده کنند. برای کالاهای ساختمانی و پوشاک و نساجی و سایر تولیدات و خدمات داخلی می توانستیم از این تجربه استفاده کنیم و هم در بخش تقاضا و هم در بخش عرضه و تولید تحولی ایجاد می کرد.
اما سازمان ها و نهادها و بانک مرکزی با هم موافق جزییات نبودند و مدام قافیه را بر هم تنگ گرفتند تا نتیجه عدم استقبال مردم از این کارت شد.بعد از آن آمدیم سراغ کارت اعتباری عمومی. مزیت اصلی این کارت این است که روی هر دستگاه کارتخوانی می توان آن را کشید و استفاده کرد. در ۹۰ درصد این کارت تبدیل به ریال می شود. باید این واقعیت را پذیرفت که اقتصاد ما با اقتصاد دنیا تفاوت دارد.ما کشوری هستیم که یکی از بالاترین تورم ها و نرخ های سود بانکی را در دنیا داریم پس ما شرایط متفاوتی نسبت به کشورهای اطراف خودمان را که دوران کنترل تورم خود را پشت سر گذشته اند دایم.
باید در نظر داشته باشیم که اعتباری که در این کارت اعتباری عمومی قرار دادهایم قطعا صرف خرید کالای خارجی میشود و به واردات بیشتر و خروج ارز دامن میزند. در حالی که هدف و ماموریت تعریف شده برای آن در اصل کمک به تولید هم بوده است. البته پیش بینی من این است که سفته بازی در بازار هم از تبعات این کارت است که باید حتما مد نظر داشته باشیم.
نتاج: من نکتهای را که باید اضافه کنم این است که نقدینگی در اقتصاد هر کشوری مخصوصا در کشور ما یک ابزاری است که باید هوشمندانه به بخش های تولید، توزیع و مصرف تزریق شود و تزریق بی رویه به هر بخش مخرب است. یعنی اگر نقدینگی را به سمت تولید تزریق کنیم مثل طرح بنگاههای زودبازده که چند سال قبل اجرا شد، خود این تزریق رکودزا است. همانطور که آقای دیانی هم اشاره کردند زمانی برخی تولید کنندگان متمرز شدند در تولید یک کالای خاص که بیش از نیاز بازار بود و منجر به شکست شد. هم خودشان به مشکل خوردند و هم تامین کنندگان سرمایه و بانکها را به مشکلات بسیاری دچار کردند.
بر عکس تزریق نقدینگی تنها به بخش مصرف و مصرف کننده هم تورم زا است و تقاضاهایی ایجاد میکند که این تقاضا بیش از عرضه در داخل کشور است و حتی اگر تولیدکننده داخلی را هم در نظر بگیریم به دلیل اینکه در کوتاه مدت نمی توانیم تولید را افزایش دهیم تقاضا به سمت کالاهای خارجی میرود و دران قسمت تورم هایی را ایجاد میکند.
پس باید این کار خیلی هوشمندانه انجام میشد. یک کار ویژه اقتصادی که هم قوای مجری و هم قوای قانونگذاری باید از این اشکالاتی که اشاره شد پیشگیری کنند.
محوریت نظارت پولی هم باید بر عهده بانک مرکزی باشد و اکیدا پرهیز شود از اینکه جایگاه نظارتی پولی بانک مرکزی را تضعیف کنیم. چرا که بانک مرکزی با دقت میتواند این موضوع را نظارت و کنترل کند و مراقب باشد که اولا با چه هجمی این تزریق نقدینگی انجام می شود و در کدام بخش انجام شود نیازمند مشارکت بقیه مسئولان اقتصادی است.
برنامه ریزی برای کارت اعتباری با توجه به این موضوع بود که ما برای شهروندانمان به اعتبار موجود در حال حاضر آنها توجه نمیکنیم و اعتبار آینده آنها را نیز در نظر خواهیم داشت.
ابزارهای ریسک پذیری باید در اختیار بانکها قرار گیرد که نظام بانکی ما صرفا به داشتههای موجود مخاطبان خودش اتکا نکند. اقتصادی که اینهمه ثروتهای بالقوه دارد. تاکید می کنم اقتصاد ما ثروتهای بالقوه دارد و از این رو میتواند ریسک پذیری خود را افزایش دهد و وقتی افراد مراجعه میکنند به نظام بانکی صرفا بر اساس اعتبار و داشتههای فعلی به آنها اعتبار و ریسک پذیری قائل نباشد و با در نظر گرفتن داشتههای آینده انها نیز برای انها اعتبار قائل شود.
ما به عنوان یک کشور با جمعیت جوان تلقی میشویم امارفتارمان با این جمعیت جوان مانند همان رفتاری است که با جمعیت پیر داریم. رفتاری که با جمعیت مسن داریم باید ریسک گریزانه باشد چرا که بانک باید دوران حیات مخاطب را در محاسبات خود داشته باشد. اما اگر مخاطب ما جوان است باید بدانیم که این فرد ۳۰ تا ۶۰ سال دیگر عمر خواهد کرد. پس باید عمر را هم به داشتهها و اعتبار این جمعیت اضافه کنیم.
« خبر قبلی
داستان نفت برای نسل آینده
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر