بررسی عوامل موثر بر رشد شاخص قیمت تولید را در بازارهای کالایی
سیگنالهای جهانی برای رشد تورم تولید
براساس گزارش اخیر بانک مرکزی نرخ تورم تولیدکننده در مهرماه به میزان 0/5 درصد افزایش پیدا کرده است؛ شاخصی که از آن بهعنوان شاخص آیندهنگر نیز یاد میشود که با یک فاصله زمانی میتواند در هزینه تمام شده مصرفکننده نیز تاثیرگذار باشد و منجر به افزایش این شاخص نیز شود، اما افزایش ثانویه قیمتی و در شاخص قیمت مصرفکننده آنچنان مدنظر این نوشتار نیست و در تلاشیم با نگاهی به بازار مواد اولیه به بررسی اثرات این تغییرات در بخش تولید بپردازیم.
نکتهای که در ارتباط با افزایش نرخ تورم تولیدکننده باید مورد بررسی قرار گیرد این است که کاهش یا افزایش قیمت به عوامل متعددی مرتبط است و در بخشهای مختلف با شدت و ضعفهای متفاوتی خودنمایی میکند. تغییرات نرخ تورم میتواند نشان دهنده تغییرات متفاوتی در بخش واقعی اقتصاد باشد. بررسیها نشان میدهند در مدت بیش از 6 ماه گذشته قیمت مواد اولیه در بازارهای جهانی و داخلی، قیمت نفت، هزینههای حمل و بهای ارز بهطور همزمان و هماهنگ افزایش یافته است که طبعا این روند افزایشی به سرعت در تورم تولیدکننده خودنمایی میکند.
کارشناسان میگویند علاوه بر این موارد هزینههای تامین منابع مالی و نقدینگی نیز چالشی اساسی است که البته دولت در تلاش است در جهت ایجاد تقویت نقدینگی بنگاهها منابع مالی را به این بخشها تزریق کند که انتظار میرود این مساله حل شود، با این حال در سایر بخشها هنوز پیشبینی روند افزایشی قیمتهای تولیدکننده تا پایان سال دور از ذهن نیست. در این بین اما بخش دیگری از افزایش نرخ تورم تولیدکننده را باید به بهبود تقاضای واقعی نسبت داد، بررسیها نشان میدهند در برخی از بخشها شاهد رونق تقاضا در بازارها یا حداقل توقف روندهای نزولی هستیم بهعنوان مثال روند تقاضا در بازار محصولات فولادی تا حدی باثبات بوده، اما در بازار پتروشیمی روند رو به رشدی را شاهد بودهایم.
با این حال و به باور کارشناسان رقم افزایش 0/5 درصدی تورم تولیدکننده در مهرماه 95 رقم چشمگیری در میزان تورم تولیدکننده نبوده است؛ هرچند روند ممتد افزایش تورم تولیدکننده سوالبرانگیز است. این موضوع همانطور که گفته شد اگر تا پایان سال ادامه داشته باشد احتمال آنکه تورم مصرفکننده را از مرز 10 درصدی عبور دهد وجود دارد. کارشناسان اقتصادی نیز بر این باورند که افزایش و تغییرات در نرخهای تورم (اعم از تولیدکننده و مصرفکننده) را باید با احتیاط تفسیر کرد. به عقیده آنها اگر افزایش نرخ تورم تولیدکننده را بخواهیم به معنای خروج از رکود تفسیر کنیم باید این مساله را مدنظر داشته باشیم که این افزایش نرخ ممکن است منشأهای متفاوتی داشته باشد، مثلا ممکن است این موضوع به کاهش عرضه مرتبط باشد ولی به معنای افزایش تقاضا نباشد.
نرخ تورم تولیدکننده در بازارهای کالایی
یکی از مهمترین دلایل اصلی رشد تورم تولیدکننده را باید افزایش قیمتها در بازارهای کالایی آن هم در مقیاس جهانی به شمار آورد که پس از یک فاصله زمانی، در بازارهای داخلی تاثیرگذار خواهد بود. از تورم تولیدکننده بهعنوان شاخصی آیندهنگر یاد میشود، به این معنا که افزایش قیمتها در این شاخص میتواند با یک فاصله زمانی در شاخص تورم مصرفکننده نیز تاثیرگذار باشد، در این راستا و در پی تطبیق و بررسی شاخص تورم تولیدکننده و بررسی آن در بازارهای کالایی و مشخصا در زنجیره صنعت فولاد، باید این موضوع را بررسی کرد که از زمانی که شاخص تورم تولیدکننده افزایش پیدا کرده، این موضوع در بازارهای کالایی بهعنوان مثال در زنجیره صنعت فولاد به چه میزان تاثیر داشته است، در واقع آیا افزایش در این شاخص منجر به افزایش سود حاصل یا رونق در این صنعت شده است؟
محمدرضا دانشگر سرممیز و کارشناس صنعت فولاد در این ارتباط به «دنیای اقتصاد» میگوید: شاخص تورم تولیدکننده که بانک مرکزی اعلام میکند، مجموعهای از تمام شاخصهایی است که در سبد محاسبه تورم در بانک مرکزی وجود دارد که این موضوع از صنعتی به صنعت دیگر میتواند متفاوت باشد؛ بهخصوص وقتی در ارتباط با صنعت فولاد صحبت میکنیم باید در نظر داشته باشیم که با یک صنعت واحد مواجه نیستیم، بهخصوص در ایران به دلیل تعدد و پراکندگیهای فولادی که در زمان واحد، بعضی از آنها سودده و برخی دیگر ضررده باشند. به گفته وی، تولیدکنندهای که نیاز به نقدینگی دارد در مقاطعی مجبور به عرضه کالاها با سود بسیار کم و ناچیز و حتی با ضرر میشود تا بتواند محصولش را به فروش برساند. بنابراین افزایش یا کاهش عرضه مخصوصا در بورس کالا خیلی نمیتواند نسبت مستقیمی با هزینهها و سود تولیدکننده داشته باشد بلکه شرایط بازار است که سود و زیان تولیدکننده را مشخص میکند.
وی ادامه میدهد: در این ارتباط در زنجیره فولاد واحدهای گندلهسازی، آهن اسفنجی، تولید شمش و تولید مقاطع را داریم، همزمان در تولید مقاطع، مقاطعی مانند میلگرد، مقاطع سبک، ورقهایی با ضخامت پایین و بالا را داریم؛ این در حالی است که در یک مقطع زمانی بهرغم بالا بودن نرخ تورم، بهعنوان مثال ورقهای ضخیم بازار خوبی نداشتند و با سود حداقلی و حتی با ضرر محصولاتشان را به فروش رساندهاند ولی در همان زمان مقاطع سبک سود خوب یا قابل قبولی داشتهاند، بنابراین به دلیل تنوع و پراکندگی واحدهای فولادی یک حکم کلی نمیتوان داد. دانشگر میافزاید: اما در ابتدای سال 95 هزینههای مختلف اعم از نیروی انسانی، انرژی، حملونقل و مواد اولیه افزایش پیدا کرده و به نوعی میتوان گفت هزینههای تولید افزایش پیدا کرده است.
به گفته وی، در این رابطه و در زنجیره فولاد وقتی از هزینه مواد اولیه صحبت میکنیم باید دید در کدام حلقه از زنجیره فولاد صحبت میکنیم، اگر نورد را مدنظر داریم باید بدانیم که مواد اولیه این محصول مربوط به شمش است، در این رابطه باید گفت قیمت شمش افزایش پیدا نکرده، قیمت قراضه و آهن اسفنجی هم افزایش چشمگیری نداشته است، اما هزینههای جانبی مثل نیروی انسانی و حملونقل افزایش داشته و مهمترین هزینهای که کارخانههای فولاد با آن دست و پنجه نرم میکنند، هزینههای مالی است که مربوط به هزینه بالای تسهیلات بانکی میشود، چراکه در شرایط فعلی، فولاد، صنعتی است که حاشیه سودی بین 5 تا 10 درصد را دارا است، در چنین شرایطی است که بسیاری از واحدهای فولادی برای تامین نقدینگی خودشان مجبور به استفاده از وامها و تسهیلات بانکی شدهاند که سودهای بالای 15 و 20 درصد است و فشار مضاعفی را به فولادسازان وارد خواهد کرد.
این در شرایطی است که در سایر بخشها نیز بیشترین میزان افزایش هزینههای تولیدی در قیمتهای جهانی بوده است و ارز اثرات آن را در داخل تشدید کرده است. بهطور مثال قیمت نفت در حدود 25 درصد رشد را در 3 ماه گذشته تجربه کرده که باعث شده قیمت مواد اولیه تولید پتروشیمی در دنیا افزایش یابد. این اثر در داخل نیز خودنمایی کرده است. بهای ارز را هم در دوره اخیر ببینیم؛ در حدود 100 تومان افزایش را در آن تجربه کردهایم. بنابراین در مجموع باید گفت رشد قیمتهای جهانی عامل مهمی در رشد تورم تولیدکننده است.
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر