مدل صنعتی‌سازی آلمانی‌ها

آلمانی‌ها از جمله کسانی هستند که پس از برجام برای ورود به ایران پیش‌قدم شدند. وزرای مختلف از ایالت‌های گوناگون آلمان به تهران آمدند و مذاکرات خود را با فعالان اقتصادی ایرانی از سر گرفتند.

البته گذر زمان نیز نشان داده که میتوان روی همکاری آلمانیها حساب باز کرد. چه بسا برخی از شرکتهای آلمانی که در دوره تحریمها نیز به طرق مختلف روابط خود را با ایران حفظ کردند. البته نباید فراموش کرد که زیرساخت بسیاری از صنایع ایران، از هویت آلمانی برخوردارند، از اینرو همکاریهای بین دو کشور، از دیرباز تاکنون وجود داشته است.

مسعود خوانساری نیز در یادداشتی به بررسی اقتصاد آلمان میپردازد. وی چنین مینویسد: «آلمان، کشوری است که به صنایعش تفاخر میکند و هر روز هم بیشتر از گذشته عظمت صنعتی خودش را به رخ جهان میکشد. صنایع آلمان اتفاقی مابین هنر و اقتصاد هستند. هارمونی، نظم، دقت، پیچیدگی، انعطاف و معنا همگی دردل یک کالای صنعتی ساخت این کشور نهفته و این ادعایی است که تقریبا تمام اقتصاددانان و صاحبان صنایع در جهان به آن مهر تایید میزنند. آلمانیها به محصولاتشان جان میدهند و هرچه تولید میکنند، هویتی پشت سردارد. در هر وسیلهای که آنها تولید میکنند، رگهای از بهرهگیری درست و دقیق از تکنولوژی نهفته است. اما این تنها مزیتشان نیست. آلمانیها به تمام نوجوانان و جوانانشان با نهایت صبر و شکیبایی، آموزش میدهند. «آموزش» در این اقتصاد قدرتمند نهتنها یک عنصر تشریفاتی برای پرکردن گزارشهای عملکرد سالانه، بلکه اساس هر اقدامی است.

از طرف دیگر نظم، یگانه صفتی است که آلمانیها در آن سرآمد جهان هستند. نظم در تولید، نظم در طراحی، نظم در فروش و بازاریابی و حتی نظم در انتخاب کالایی که باید تولید کنند، حرف اول را برای انتخاب استراتژیها و رفتارهای آنان میزند. یکی از متفکران آلمانی یک دهه قبل گفتهبود: «اگر از من سوال کنید که چرا آلمان موفق شد، میگویم ما بیش از آنکه استعداد و هوش داشته باشیم، نظم داریم.» قدمت،بنگاههای شاخص و معتبر در آلمان یکسال، 10 سال و حتی 50 سال نیست. عمر بنگاههای آلمانی گاهی به عمر بالاتر از 120 سال و 150 سال هم میرسد. «ثبات» همان صفتی است که اقتصاد ایران به آن نیاز دارد. ثبات است که نظم و دقت را میآورد. ثبات است که امکان سرمایهگذاری بیشتر و توسعه مفیدتر را ایجاد میکند و ثبات است که عمر بنگاهها را نه مانند ایران به 5 سال و 10 سال که برای کشوری مانند آلمان به بالاتر از 100 سال میرساند.»

در بین آمد و رفتهای هیاتهای خارجی پس از برجام، نام ایالت باواریای آلمان زیاد شنیده میشود؛ ایالتی کاملا صنعتی با ساختاری بسیار پیشرفته. این ایالت آلمانی که اخیرا میزبان هیات اقتصادی- تجاری اتاق بازرگانی تهران بود، با وسعت 70548 کیلومتر مربع و در حدود 12/5 میلیون نفر شهروند، به لحاظ مساحت، بزرگترین ایالت فدرال آلمان محسوب میشود. باواریا مرزهای بینالمللی مشترک با اتریش و جمهوری چک دارد. صاحبنظران میگویند اقتصاد ایالت باواریا با تولید ناخالص داخلی بالغ بر 488 میلیارد یورو در سال 2013 دومین اقتصاد بزرگ را در میان ایالتهای آلمان به خود اختصاص داده است. با وجود آنچه گفته میشود، در حالحاضر در اقتصاد این ایالت، کشاورزی نقش چندانی ندارد و به لحاظ اقتصادی فروش برندهای معروف این منطقه نقش مهمی را در جایگاه اقتصادی باواریا ایفا میکنند. البته گفتنی است کشاورزی در باواریا، پیش از ورود به مرحله توسعهیافتگی، بهعنوان فعالیت اصلی ساکنان آن محسوب میشده است. اما اینکه چه عواملی دست بهدست هم دادهاند تا ایالت باواریا طی این سالها چنین رشدی را تجربه کند و به ایالت صنعتی تبدیل شود، محور اصلی گزارش پیشرو است. تنها ایالتی که بیش از باواریا در اقتصاد آلمان سهم دارد، ایالت نورثوستفالیا است که سهمی حدود 22 درصدی از کل این اقتصاد دارد.

مارکوس ویتمن، رئیس بخش بینالمللیسازی وزارت اقتصاد ایالت باواریا در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» میگوید: در یک دوره تصمیم گرفتیم تا در حوزههای خاصی از صنعت فعالیت کنیم و فعالیت اقتصادی خود را هدفمند پیش ببریم. برای تحقق این هدف پیشفرضهای سیاستهایی که مورد نیاز است را بررسی کردیم. اولین مسالهای که برای پاسخ به این سوال مهم مطرح شد، تامین زیرساختها بود، از اینرو به ساخت فرودگاهها در شهرهای مختلف رو آوردیم. ایجاد سه فرودگاه بزرگ که هر سه را به سطح بینالمللی رساندیم. برای حملونقل زمینی هم سرمایهگذاریهای عظیمی در ساخت اتوبانها صورت دادیم. حتی برای تامین زیرساختهای انرژی تعداد زیادی نیروگاههای هستهای ساختیم. هرچند در حالحاضر از آنها استفاده نمیکنیم اما برای صنعتی شدن، باید این کار را انجام میدادیم. از سویی در زمینه آموزش هم فعالیتهای جدی در این ایالت انجام شد. در واقع زیرساختهای آموزشی را هم فراهم کردیم تا بتوانیم از پتانسیلها و استعدادهای درونی استفاده کنیم، از اینرو سطح آموزش را ارتقا دادیم. ایالت باواریا در آلمان همواره بیشترین پول را برای آموزش هزینه کرده است که این موضوع نشان میدهد برای ما تا چه اندازه مسائل آموزشی در اولویت قرار دارد. دانشگاههای بسیار معتبر و معرفی در مونیخ و نورنبرگ در حال فعالیت هستند. دانشگاههای علوم کاربردی را در مناطق مختلف این ایالت فعال کردیم. هسته فعالیت ما صنعتیسازی بوده اما در کنار صنعتی شدن ایالت، بخشهای خدماتی نیز از شرایط بهوجود آمده بهرهمند شدند. هنوز 50 درصد از درآمد ناخالص این ایالت بهواسطه صنعت تامین میشود که بسیار رقم قابلتوجهی است.

کدام ویژگی باواریا، این ایالت را نسبت به سایر ایالتهای آلمان متمایز میکند؟ این سوال را از ویتمن پرسیدیم و در پاسخ به ثبات سیاسی و توجه ویژه سیاستمداران به مساله صنعت اشاره کرد. البته به گفته او، صنعتی شدن موجب نشده آلمانیها سنتها را نادیده بگیرند اما در کنار وفاداری به سنتها به پیشرفت صنعتی هم فکر میکنند. باواریا هنوز تشنه پیشرفت است. ایالتی که در رزومه صنعت خود نامهای آشنایی همچون شرکتهای خودروسازی آئودی و بامو، زیمنس، شرکت خودروسازی تولیدکننده کامیون و اتوبوسهای مان و پوشاک و کفش ورزشی آدیداس را یدک میکشد، هنوز خواهان ارتقا یافتن است.

ارتقای بهرهوری

استفاده از تکنولوژی«هایتک» در کارخانههای این ایالت، بسیار قابلتوجه است. در واقع گفته میشود نیروی انسانی گران در آلمان موجب شده کارخانههای این کشور بیش از آنکه به دستان کارگران و کارمندان نیاز داشته باشند، به سمت استفاده از تکنولوژیهایهایتک بروند.کارخانه Webasto، یکی از بزرگترین تامینکنندگان قطعات خودورهای شرکت BMW است. از این مرکز روزانه بیش از ۲۱۵ هزار قطعه یدکی بستهبندیشده برای توزیع خارج میشود. مرکزی که ۴۵۰ نفر در آن فعالیت دارند و مساحت آن ۳۵ هزار مترمربع است. هیات ایرانی اعزامی از سوی اتاق بازرگانی تهران به سرپرستی خوانساری، از خطوط تولید آن شرکت بازدید کردند. در سالنهای خط تولید این کارخانه تعداد کارگران به تعداد انگشتهای دست هم نمیرسد. اما تا چشم کار میکند، روباتهای عظیم الجثهای را میبینید که در اتاقکهای شیشهای بهجای نیروهای انسانی در حال فعالیت هستند.

در واقع این کارخانه، از جمله کارخانههایی است که توانسته با استفاده از تکنولوژیهای هایتک، نه تنها هزینه تولید را کاهش دهد، بلکه بهرهوری را به چند برابر برساند. در حالی که اگر قرار بود نیروی انسانی در این خطوط تولید فعالیت داشته باشد، نه تنها تولید، زمانبر بود، بلکه هزینههای مازاد حقوق و دستمزد و بیمه نیز به آن اضافه میشد. اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا فعالیتهای چنین روباتهایی در کارخانههای آلمانی، اشتغال در این کشور را تحتتاثیر قرار میدهد؟ شهروندان آلمانی میگویند: درست است که این روباتها جای نیروی انسانی را در کارخانهها گرفتهاند، اما در این کشور و به خصوص ایالت باواریا نه تنها به ندرت شاهد معضل بیکاری هستیم، بلکه همیشه با کمبود نیروی کار نیز مواجه میشویم طوری که در برخی موارد مجبور به جذب نیروی انسانی از خارج از کشور هستیم چرا که تعداد کارخانهها بسیار زیاد است و سیاستهای کلان کشور، مشکل بیکاری را از این طریق حل کرده است. به عبارتی تعدد کارخانهها و صنعتی شدن، کسیرا در آلمان بهخصوص باواریا بیکار نمیگذارد اما هیچ نیروی مازادی هم در این کارخانهها وجود ندارد. این در حالی است که برخی کارشناسان معتقدند در ایران به دلیل وجود معضل بیکاری، عملا نمیتوان از چنین تکنولوژیهای پیشرفتهای استفاده کرد. ضمن تامین این ماشینآلات یا روباتها، نیاز به سرمایهگذاری کلان دارد. قطعا کسانی حاضر به این سرمایهگذاری هستند که بازار خوبی را برای محصولاتشان داشته باشند و بازگشت سرمایه را در حداقل زمان، ممکن بدانند که با توجه به شرایط اقتصادی کشور، این نوع نگاه بعید بهنظر میرسد.

انسجام فعالیت

انسجام در فعالیتهای اقتصادی نیز از دیگر رموز موفقیت صنایع در آلمان است. هیات ایرانی در بازدیدی دیگر، به یکی از بزرگترین شرکتهای حملونقل و لجستیک دنیا بهنام «کونه و ناگل» رفتند. انسجام فعالیتها، برنامهریزی دقیق و هماهنگی با سایر شرکتهای حملونقلی از جمله ویژگیهای این شرکت بود. خوانساری سرپرست هیات ایرانی در بازدید از این شرکت چنین میگوید: در این شرکت فعالیتها بهصورت ترکیبی انجام میشود. این شرکت علاوه بر اینکه کار حمل بار را انجام میدهد، اقداماتی از جمله برنامهریزی را نیز برعهده دارد. او عنوان میکند: در این شرکت هماهنگی با شرکتهایی همچون کشتیرانی بسیار دقیق صورت میگیرد. به عبارتی لجستیک بار و کالاها بر عهده این شرکت است. کارشناسان اعتقاد دارند عدم هماهنگی بین شرکتهای حملونقل در ایران موجب شده تا کالا به موقع به مقصد نرسد. حال تصور کنید مواد اولیه یک کارخانه به شیوه رایج در ایران، چگونه به موقع به خط تولید خواهد رسید؟ فعالان اقتصادی، بیبرنامگی در بخش لجستیک را ناشی از همین عدم ناهماهنگی میدانند و میگویند: با تاخیر در ورود مواد اولیه به خطوط تولید، نه تنها هزینههای مازاد به صنعتگران و تولیدکنندگان تحمیل میشود، بلکه بهواسطه آن تحویل کالا نیز با تاخیر روبهرو بوده و در نتیجه موجب نارضایتی مشتریان میشود. حال آنکه یکی از مهمترین برنامههای دولت در ایران تمرکز بر صادرات است. اما آیا با وجود چنین معضلهایی کالاهای ایرانی میتوانند همچنان در بازارهای جهانی عرض اندام کنند؟

مشاهده نظرات