3 قانون نانوشته قبل از آنکه مدیر شوید
بسیاری از جوانان ممکن است آرزو داشته باشند روزی به رهبران کسبوکار موفقی تبدیل شوند، اما تعداد کمی از آنها برای این کار انتخاب میشوند.
آنهایی که به این جایگاه میرسند ممکن است شخصیتهای خیلی دور از دسترسی به نظر برسند که همیشه با ما فرق داشتهاند. اما آیا واقعا این گونه است؟ یا کارهایی وجود دارد که با انجام آنها شما هم میتوانید به سطوح ارشد برسید؟ مدیران عامل شرکتها در مراحل اولیه مسیر شغلیشان چه کارهایی انجام دادند که آنها را متمایز کرده است؟در گفتوگو با 20 رهبر کسبوکار جهانی برای نگارش کتاب «قبل از آنکه مدیر عامل شوم» این سوالات را مطرح کردم. پاسخهایی که دریافت کردم اغلب بر خلاف عقاید مرسوم بود و مجموعهای از قوانین نانوشته و ناگفته را ارائه میداد که این رهبران کسبوکار در زندگی و شغل خود دنبال کرده بودند. تعدادی از این قوانین را بهطور خلاصه بیان میکنیم.
1) سرعت پیشرفت شغلی را تنظیم کنید
این اولین بررسی عجیب ما بود. بسیاری از مدیران عاملی که با آنها صحبت کردم، پنج سال کاری خود را در کشورهایی که معمولا دور از ذهنیت متداول ما هستند میگذرانند. بهعنوان مثال، یکی از این مدیران 10 سال از کارش را در کشورهای گابن، کنگو و رواندا گذرانده بود. پائول بالکه که اخیرا بهعنوان رئیس هیات مدیره شرکت معروف نستله انتخاب شده، بیش از یک دهه را در آمریکای لاتین، پرو و شیلی گذرانده است و استیو دیویسف، مدیرعامل شرکت PATH، چند سال را مرتب به شیائوپینگ چین در رفتوآمد بوده است. طبق توضیح این مدیران، دلیل این کار این بوده که در آن سالهای اولیه بر این موضوع متمرکز نبودند که روزی مدیرعامل شوند. آنها ترجیح میدادند تجربه کسب کنند، سفر بروند و از چالشهایی که پیش رویشان قرار میگیرد، لذت ببرند.
پاتریک مایسنر، مدیرعامل هلدینگ ژاکوبز و مدیر عامل سابق شرکت آدکو گفته بود ترجیح میدهد در این مورد بیش از حد سریع به جلو نرود: «یک بار یکی از رئیسهایم به من گفت که اگر موشکی رشد کنم، مثل یک سنگ سقوط میکنم.»بنابراین بهتر این است که 10 سال اول کارتان را به کشف علایق، استعدادها و اولویتهایتان بپردازید. همچنین این دوره بهترین زمان برای کار کردن روی توسعه شخصیتان است. مثلا اول میتوانید یک عضو مهم تیم باشید، مهارتهای فنی یاد بگیرید یا زمان و پروژه خودتان را مدیریت کنید. مطمئنا تجربه کسب کردن در یک محیط غیرسنتی، ترجیحا خارج از کشور، خیلی مفید است. باری سالزبرگ، مدیرعامل سابق شرکت دلویت میگوید: «در دنیای امروز، کسب تجربه بینالمللی یک شرط لازم برای رسیدن به سطوح ارشد در سالهای آتی مسیر شغلیتان است.»
2) تعادل کار و زندگی سخت است، رضایت شخصی را اولویت قرار دهید
دومین نکتهای که مورد توجه من قرار گرفت این بود که موفقترین رهبران، چه مرد و چه زن، چه در آمریکا و چه در دیگر نقاط دنیا، عمدتا روابط یکپارچه و سوابق خانوادگی باثبات دارند. در مثالهایی که ذکر شد، هر سه مدیر عامل، زندگی شخصی موفقی داشتهاند. این موضوع اتفاقی نیست و الگویی است که یک رابطه را نشان میدهد.
پائول بالکه میگوید: «همسرم در تمام این مسیر همراهم بود. او یک فاکتور اصلی در موفقیت من محسوب میشود.» این زوج در اکثر سفرهای کاری در کنار هم بودهاند. این موضوع در مورد مدیران عامل زنی که با آنها صحبت کردم نیز صدق میکند. سوزان کمرون، مدیرعامل رینالدز آمریکن، غول تنباکوی دنیا میگوید که مسیر شغلی او بعد از آشنایی با شوهرش، یک پیشرفت با ثبات را طی کرده است. اوریت گادیش، رئیس هیات مدیره شرکت مشاوره بین (Bain Company) با همسرش که فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد و یک ماجراجو است، زمانی که هر دو مشاورانی جوان در این شرکت بودند، آشنا شد. شاید این یکی از عجیبترین و در عین حال قابل انتظارترین یافتههای تحقیق نیز بود. عجیب چون تصویری که از یک مدیرعامل دارید این است که او 7 روز هفته 24 ساعته کار میکند و کارش را بالاتر از هر چیز دیگری قرار میدهد. قابل انتظار، چون شاید همه ما این تجربه را داشتهایم که وقتی موضوعی در زندگی شخصی ما میلنگد، در کار هم همه چیز به خوبی پیش نمیرود. البته این به آن معنا نیست که این مدیران عامل سخت کار نمیکنند؛ بلکه یعنی آنها میدانند رضایتمندی شخصی و موفقیت حرفهای دست در دست هم دارند و بین این دو، اولی مهمتر است.
3) در شبکههایی که در حال حاضر عضو آن هستید، ارتباط ایجاد کنید
اشتباهترین توصیهای که به کارشناسان جوان میشود، درگیر شدن در شبکهسازی است. دلیلی ندارد ارتباطات وسیع و بسیار پرحجم را دنبال کنید. مدیران عاملی که در کتاب «قبل از اینکه مدیرعامل شوم» با آنها سروکار داشتم، بیشتر درگیر شبکهسازیهای قوی و متمرکز در گروههایی که از زمان جوانی خود عضو آن بودهاند، میشوند. قویترین این شبکهها اغلب بر اساس دین، ارتباطات دانشگاهی یا ملیت شکل میگیرند. مهمتر از آن، مدیران عامل خودشان به نقش روابط قوی که بهصورت هدفمند پرورش دادهاند، اشاره کردهاند. پاتریک مایسنر در مرحلهای از کارش با کلاوس ژاکوبز، کارآفرین آلمانی که بعدا سرمایهگذار شد، آشنا شده بود. ارتقای پاتریک در شرکت باری و سپس بخش منابع انسانی شرکت آدکو، به روابط شخصی او با ژاکوبز که هر دو شرکت را تاسیس کرده بود، برمیگردد. ضربالمثلی میگوید: «اگر میخواهید سریع پیش بروید، تنها بمانید. اما اگر میخواهید تا دوردستها بروید، با هم حرکت کنید.» این موضوع به خصوص برای ایجاد یک کسبوکار درست است.
« خبر قبلی
سند همکاری جامع تهران و ایروان امضا شد
خبر بعدی »
پنج راهکار ثباتسازی بازار ارز
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر