سه مانع توسعه بازار

صنایع نفت و گاز ایران یکی از مهم‌ترین صنایع این کشور است که پتانسیل‌های بالایی دارد و می‌تواند به اقتصاد ایران کمک زیادی کند. پس از اجرایی شدن برجام، ایران با ارائه قراردادهای IPC به مدیران شرکت‌های بین‌المللی پیام جدیدی را فرستاده که آماده همکاری برای توسعه میادین و اکتشافات خود است.

اگرچه با مطالعه قرارداد IPC به این نکته پی میبرید که این یک قرارداد کلی است و شرکتهای خارجی برای اینکه حاضر به سرمایهگذاری و حضور در یک کشور شوند، نیاز به گارانتیها و مشخص شدن جزئیات دارند؛ اما در این قرارداد، این موارد را نمیبینیم.

ما فکر میکنیم این اقدام صحیحی بود و در جهت حرکت بازارهای جهانی و سایر کشورهای تولیدکننده نفت از جمله آرامکو عربستان و دولت مکزیک انجام شده است. اما سوال اصلی این است که چگونه ایران میتواند به اهداف جدید خود دست یابد؟ اولین مساله این است که ایران به منابع زیادی احتیاج دارد (حداقل 50 میلیارد دلار برای توسعه صنایع بالادستی و در مجموع حدود 200 میلیارد دلار برای صنایع بالادستی و پایین دستی). این منابع میتواند از شرکای خارجی ایران به اقتصاد تزریق شود. اما نکته اینجاست که ایران در حال حاضر حدود 4 میلیون بشکه تولید روزانه دارد و هدف آنها رسیدن 6 میلیون بشکه در روز است و سوال اصلی این است که این 6 میلیون بشکه چگونه باید تولید شود. بسیاری از میادین نفتی کنونی ایران قدیمی شده و نیاز به بازسازی مجدد دارد. درنتیجه ایران نیاز به توانمندسازی زیرساختها و صنایع نفتی خود دارد. موضوع دوم این است که با وجود اینکه ایران دارای جامعهای تحصیلکرده و جوان است، اما بهدلیل تحریمها سالها از اقتصاد جهانی دور بوده و به همین دلیل نیاز است که آموزشها و توانمندیهایی وارد کشور شود و ایران باید درباره ورود این تواناییها تصمیم بگیرد.

مساله دیگری که در ایران وجود دارد شرایط استثنایی ایران در ذخایر گازی است که با وجود این ذخایر، ایران صادرات گاز بسیار کمی دارد. تغییر این شرایط نیاز به برنامهریزی دارد. چند راه مختلف برای صادرات گاز وجود دارد. یکی از روشها LNG است؛ اما مساله این است که الان زمان مناسبی برای صادرات به روش LNG نیست؛ چراکه بسیاری از کشورها از جمله قطر در حال انجام این کار هستند. جایگزین مناسب آن تبدیل گاز به مایع است که تکنولوژی جدیدی است و برای ایران قابلیت اجرایی دارد. راه سوم هم همین پروژههای خط لوله گازی است که در حال حاضر تنها روی کاغذ باقی مانده و با مشکلات سیاسی جغرافیایی روبهرو هستند.

مساله دیگر این است که ایران باید در زمینه دیپلماسی اقتصادی کار کند. ایرانیان خارج از کشور میلیاردها دلار سرمایه دارند؛ اما بهدلیل تصوری که از ریسک بالا وجود دارد از این اقدام خودداری میکنند و این وظیفه ایران است که بتواند شرایط را تسهیل کرده و برای خارجیها اطمینان خاطر ایجاد کند. این مشکل درمورد صادرات نفت به اروپا هم وجود دارد. در حال حاضر صادرات ایران بیشتر معطوف به شرق آسیاست و اروپاییها باید اطمینان پیدا کنند که روابط ایران با دنیا پایدار میماند و نفت ایران همواره دردسترس خواهد بود. ایران میتواند در یک برنامه سه تا پنج ساله دقیق و از طریق بازاریابی مناسب به بسیاری از بازارهای جدید دسترسی پیدا کند. من با توجه به مراوداتی که با مدیران نفتی ایران داشتم متوجه شدم آنها نیز میدانند که باید چه برنامههایی پیاده کنند؛ اما برنامهریزی کار راحتی نیست و آنها نیز در این مسیر محدودیتهایی دارند.

بهطور کلی من به آینده ایران بسیار امیدوارم و فکر میکنم تحریمها دیگر برنخواهد گشت و حتی اگر آمریکا بخواهد تحریم جدیدی را وضع کند، اروپا با ترامپ همراهی نخواهد کرد و شرکتهایی اروپایی به ایران خواهند آمد. از سوی دیگر اگرچه در سالهای اخیر کشور تحریم بوده و در انزوا قرار داشته، مردم ایران با دنیا ارتباط بسیار خوب و گستردهای داشتهاند و با استفاده از ابزارهای مختلف با دنیای خارج ارتباط برقرار کردهاند. اینکه خانوادهای بخواهد به ایران سفر کند، اکنون بسیار راحتتر شده، اما این موضوع با اینکه شرکتی بخواهد چند میلیون دلار در اینجا سرمایهگذاری کند، متفاوت است.

ایران کشوری ثروتمند است که استعدادهای بسیاری دارد و کشور میتواند با بهرهگیری از آنها بسیار ثروتمندتر از این باشد.

مشاهده نظرات