با این تغییرات، گردشگر جذب نمیشود!
معمولا گردشگر یا با تغییرات اقلیمی و سیاسی مقصد خود را انتخاب میکند یا به سبب جاذبههای تاریخی، مذهبی که مورد دوم در خصوص شهر مقدس مشهد بیشتر مشهود است و تقریبا تغییر مدیریتی، کمتر در این مرکز مهم مذهبی در جذب گردشگر نقش ایفا میکند.
این شهر از جمله شهرهایی است که در تیررس مستقیم «تغییر مدیریت مستمر» است و در سالیان اخیر بیشترین سهم از تغییر در مدیریت اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری- چه در دولتهای نهم و دهم و چه در دولت یازدهم - را به خود اختصاص داده است. واکاوی این موضوع ریشه در عواملی دارد که بنا بر دوگانگی مدیریت حاکم بر هر کدام از دو نگاه و گرایش مذهبی و سیاسی از یک طرف و دولتی از طرف دیگر در این شهر استوار است. این گونه شهرها از یک طرف به لحاظ منافع سرشاری که از سوی «گردشگر مذهبی» نصیب آنان میشود و از طرفی دیگر تردد مدام مسوولان ردهبالای نظام و دولت، طبیعی است تا با وسواس بیشتری به ارکان مدیریتی در همه سطوح سازمانی از سوی ادارهکنندگان آن اعمال شود که این خود از درصد بالای نظارتی برخوردار است.
اما با این دو فرضیه نمیتوان پوششی بر قبول سریع و زودهنگام مدیریت در این استان و به ویژه در بدنه میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نهاد که آنچه در این مورد قابل یادآوری است نقش میهماننوازی این شهر و نوع پذیرایی از دستاندرکاران دولتی و سیاسی است که همیشه محل مناقشات و مناظرات بوده که این خود دلیل مبرهن وبارزی برتغییر مدیریت احساسی و زود هنگام است که همیشه در وادی یکجانبهنگریهای شخصی سیر میکند. به بیانی سادهتر در چنین شهرهایی شاهد آنیم، چنانچه در اصول اولیه میزبانی به هر دلیلی از سوی میزبان قصوری حادث شود نخستین گزینه جهت جبران کوتاهی، تغییر مدیر است که اغلب تغییرات در این وادی سیر میکند!
بدیهی است که در کنار این عوامل نباید از نقش سیاستهای غلط رایج در تصمیمهای جناحی که ضربه مهلکی بر پیکر صنعت گردشگری در این شهر وارد ساخته، غافل شد و آن اشتباه فاحش حمله به سفارت عربستان بود که درصد زیادی از ورود گردشگر شیعه رابه این منطقه از دست داد ولی با این حال آنچه این شهر از آن رنج میبرد، اعمال سلیقههای بومی با گرایش قومی و مذهبی و عدم انطباق آن با ستاد مرکزی سازمان مربوط و دولت است که این در سالیان گذشته غالبا بر محور «تعصبات بومی» راه پیموده است.
اختلاف دورنمای گردشگری در این کلانشهر که بنا بر مزیتهای شهری ذیل از ظرفیت بسیاری برخوردار است شوربختانه در نزد دست اندرکاران این حوزه به انحای مختلف نمود داشته و بنا بر تغییرات مدام مدیریتی و نبود سیاستی واحد هیچگاه به همافزایی نزدیک نشده است.
- وجود دومین فرودگاه بینالمللی کشور که روزانه بیش از دویست پرواز در آن به سوی شهرهای ایران و سایر کشورها در حال انجام است.
- استقرار بیش از ٦٠درصد هتلهای ایران در این شهر که اشتغال را به همراه دارد.
- جذب سرمایهگذاری در این صنعت که شکوفایی اقتصادی را در این منطقه به اوج رسانیده است.
- مسافرت یک سوم از جمعیت کشور به قصد سیاحت مذهبی و سایر جاذبههای آن.
- ایجاد حدود ٣٥٠ عنوان شغلی که بیش از ٤٠هزار نفر رادر ارتباط با صنعت گردشگری به خدمت گمارده است.
- انتخاب مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال٢٠١٧ که متاسفانه تنها در حد همایش و برگزاری سمینارها محدود شد و از خروجی آن هیچ راهکاری مبنی بر ورود گردشگر بیشتر، به بیرون درج نشد!
- سفر آقای طالب الرفاعی (رییس سازمان جهانی گردشگری) به شهر مشهد و بازدید از امکانات گردشگری و تاریخی این شهر که آن هم به صورت کاملا انتزاعی بر گزار شد.
- انتخاب این شهر به عنوان «شهر جهانی سنگ قیمت» در کنار تولید محصولات فرهنگی و زیر ساختهای شهری و همچنین تولید ناخالص که کمتر بهرهبرداریهای لازم از این مولفهها صورت گرفته و میگیرد.
در کنار این تکثر عوامل مزیتی، فقدان برنامهریزی در حوزه گردشگری است که با موازیکاری دستگاهها و سازمانهای غیر مرتبط با این حوزه، ارایه طرحها بدون پشتوانه مالی و تخصصی و نبود راهبردهای منطقی از جمله طرحهای مبدا تا مبدا، معینالضعفا، نخستینها، طرح زوجهای جوان، گردشگری الکترونیک و بسیاری از این دست همراه است که هیچگاه به بهرهبرداری انتفاعی نرسید و همچنین طرح احداث زایر شهر، بنیاد شهر و خانه مسافر که از سوی نهادهای موازی در چارچوبی مغایر با سازمان ذیربط گردشگری تعریف شده از جمله چالشهای متعددی است که سرمایهگذاران رادر زمینه فعالیتهای اقتصادی و گردشگری به مانعتراشی کشانده و نتیجهای جز دلسردی و سردرگمی در بستر آماده و قابل رشد سرمایه در این شهر ندارد.
به همین سبب است که در سالیان گذشته با این تغییرات مدیریتی و سیاستهای یک سویه و فاقد کارایی، جامعه شهری این منطقه به ویژه اتحادیههای مربوط در این حوزه کمتر توانستهاند راهکارهای سیاستی و روشهای لازم و منطقی خود را در زمینه جذب گردشگر به منصه ظهور برسانند و به تکرار از این تغییر به دلیل عدم هماهنگی دورهای، بیشترین ضربه و آسیب را بر بدنه اجرایی و عملیاتی خود متحمل شدهاند. نگارنده با توجه به تجربه و آشنایی کامل در خصوص مقوله شهری و گردشگری این خطه از کشور به جد معتقدم تا زمانی که کلیه تغییرات اعم از مدیریتی و سیاستهای گردشگری با نگاه حاکمیت دولتی و قوانین دستوپاگیر اداری بوده و با «شراکت فکری و پیشنهادی» کلیه دستاندرکاران این حوزه- به ویژه اتحادیهها و صنفهای مربوط- در قالب تشکلهای حرفهای و شورای عالی سیاستگذاری گردشگری به بحث و گفتوگو و سپس رایگیری نینجامد، این گوشه از کشور گردشگرخیز ایران هیچگاه به شکوفایی اقتصادی درخور توجه نخواهد رسید و دایم بر همان «خود محوری سیاسی» در این کلانشهر مذهبی، گردشگری خواهد چرخید ولو اینکه با توصیههای مکرر سیاسی، جناحی و قومی هر روز به استقبال و تودیع شخص خاصی در پُستهای مدیریتی برویم.
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر