تفاوت میان «سوداگری» و «سرمایه‌گذاری»

در تمامی نظریه‌های رشد اقتصادی یا افزایش سطح تولید، سرمایه‌گذاری یک فاکتور بسیار مهم است. وقتی فردی پول خود را در یک فعالیت تولیدی سرمایه‌گذاری می‌کند در صورت توفیق آن، درآمد فرد و بنگاه تولیدی افزایش می‌یابد.

در مرحله بعد درآمدهای حاصل در اقتصاد کشور انباشت شده و ضمن تبدیل شدن به تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری زمینهساز تولیدات جدید شده و توسعه اقتصادی یک کشور را تسهیل میکنند. بهدیگر بیان درآمدهای یک کشور به سرمایههای مولد تبدیل شده تا ظرفیت تولید را در کشور بالا ببرد. اما سوداگری مفهومی است که گاه ممکن است به تعبیری نادرست همسان با سرمایهگذاری درنظرگرفته شود. سوداگری در مفهوم بنیادی خود به معنای بازرگانی، تجارت، دادوستد یا در فرم عامپسند آن معاملهگری است. سوداگری میتواند اثرات مثبت و منفی بر اقتصاد داشته باشد اما در ژرفای آن روح مقابله با صنعتگری نهفته است. گاه سوداگران یگانه عامل جلوگیری از صنعتی شدن و ورود تکنولوژی به یک کشور هستند. از قدیم یک تاجر قوی یا معاملهگر خبره را کسی میدانستند که بتواند هر چیز قابل فروشی را با قیمت کمتر بخرد و با قیمت بالاتری در بازار بفروشد. این ماهیت در برخی مواقع موجب میشود سوداگران در کشورهای در حال توسعه و وابسته به واردات، با انگیزه صرفا مبتنی بر کسب سود بیشتر صدمات جبرانناپذیری بر پیکره اقتصاد کشور وارد کنند.

نخست آنکه سوداگری رفتاری است که جهت معامله در آن میتواند تعیین کند این فعالیت به نفع اقتصاد است یا خیر؟ اگر سوداگران کالاهای داخلی را از تولیدکنندگان خریداری کرده و با قیمت مناسب در بازارهای خارجی بهفروش برسانند این امر به معنای ورود ارز به داخل کشور و تقویت اقتصاد کشور است. حال تغییر جهت دهیم، گاه تجار کلیه تمرکز خود را بر واردات کالا از سایر کشورها به داخل مرزهای وطنی معطوف میکنند. تنها یک چیز در این رویکرد حرف اول را میزند، سود بیشتر، سود بیشتر و سود بیشتر. سوداگران بدون توجه به بازارها و شرکتهای تولیدی داخلی، کارآفرینان و فعالان اقتصادی، هر آنچه که سودده باشد وارد کشور میکنند. چه بسا ورود برخی از این کالاها به مثابه خروج برخی از تولیدکنندگان از عرصه اقتصادی باشد. در داخل مرزهای کشور نیز سوداگری میتواند تاثیری مثبت یا منفی بر اقتصاد داشته باشد. سوداگر میتواند بین تولیدکننده و مصرفکننده قرار بگیرد و به توزیع سریع و افزایش میزان فروش کمک کند. اما گاه سوداگران از خلأ اطلاعاتی بین فروشندگان و مصرفکنندگان استفاده میکنند و کالاها را با قیمتی پایین از تولیدکننده خریداری کرده و با قیمت به مراتب بالاتر به مصرفکنندگان میفروشند.

هفته گذشته رئیس بانک مرکزی به صاحبان منابع مالی توصیه کرد از ورود به بازار ارز برای کسب سود بیشتر خودداری کنند. نخست آنکه تقاضا برای ورود به این بازار یک تقاضای سرمایهگذاری در اقتصاد نیست. همانطور که ذکر آن رفت سرمایهگذاری اقتصادی به مثابه ایجاد بستری برای افزایش ظرفیت تولیدی است. بهترین برچسبی که میتوان بر این رفتار اقتصادی زد همان تقاضای سوداگری است. در حالی که روند تغییر قیمت دلار رو به افزایش بوده و دلار از مرز 3900 تومان نیز فراتر رفت بسیاری از افراد با انگیزه کسب سود بیشتر حسابهای بانکی خود را خالی کرده و اقدام به خرید دلار کردند تا به امید تکرار این روند، بتوانند به سودی کلان برسند. تحت این شرایط با هجوم مردم برای خرید دلار تقاضا برای آن بیشتر شده و بالطبع قیمت دلار خیلی بیشتر از ارزش واقعی آن افزایش مییابد این افزایش قیمت در صورت استمرار میتواند قیمت کالاهای وارداتی را نیز بالا برده و اثر تورمی بر بازارهای کالا و خدمات داشته باشد. به دیگر بیان واردکنندگان اجناس را گرانتر خریده و گرانتر نیز میفروشند.

هجوم غیرمتعارف برای خرید طلا یا مسکن در برخی موارد نیز از جمله مواردی است که در طبقهبندی سوداگری قرار میگیرند. کشوری که با معضل بیکاری و سطح پایین تولید غیرنفتی مواجه است نیازمند هدایت رفتار مردم به سمت سرمایهگذاری است. وقتی دولت نرخ سودهای بانکی را پایین میآورد هدف اصلی آن خروج منابع بلوکه شده در بانک و ورود آنها به حوزه تولید است. اما گویی در کشور بیش از آنکه انگیزههای مولد وجود داشته باشد همواره عدهای سوداگر که تعداد آنها نیز کم نیست بهسرعت سرمایهها را به سمت بازارهای غیرمولد نظیر طلا و ارز هدایت میکنند تا سود بیشتری از پولهای خود کسب کنند. پربیراه نیست که بگوییم در برخی موارد سوداگرانی با انگیزههای منحرف عامل اصلی جلوگیری از صنعتی شدن کشور هستند. آنها واردات برخی کالاها را به انحصار خود درآورده و مطمئنا در مقابل بنگاههایی که بخواهند این کالاها را در داخل تولید و عرضه کنند مقاومت میکنند.

انگیزههای سوداگری منفی حتی در بورس نیز میتواند عامل رونق یا رکود شرکتها شود. انتشار یک خبر نادرست در مورد یک شرکت موجب میشود صاحبان سهام آن شرکت بهسرعت اقدام به فروش سهم خود کرده و قیمت سهام آن شرکت در بورس افت شدیدی کند این بهمعنای از بین رفتن سرمایه یک شرکت و ضرر مالی آن خواهد بود. اما یک سرمایهگذار از ابتدا به این امید اقدام به خرید سهام یک شرکت میکند که بتواند از سوددهی شرکت در پایان سال مالی کسب درآمد کند. سوداگری پدیدهای مبتنی بر احساسات فردی یا گروهی خاصی، برای کسب منفعت در مدت زمانی کوتاه است. آنها روند بازارها را بررسی کرده و گاه با داشتن برخی اطلاعات در لحظات حساس از تغییرات قیمتی بیشترین سود ممکن را کسب میکنند. گاه خودشان عامل انتشار برخی اخبار هستند تا با انحراف رفتار مردم بتوانند شکافی بین قیمت واقعی کالاها با ارزش بازاری ایجاد کرده و با قرار گرفتن در این میان کیسه خود را پربار کنند.

بهطور خلاصه سوداگری بهمعنای پیگیری سود است اما سرمایهگذاری بهمعنای پیگیری کسب درآمد در طول زمان است. سرمایهگذار پول خود را در یک فعالیت اقتصادی سرمایهگذاری میکند تا بتواند در انتهای یک دوره خاص، با به بهرهبرداری رسیدن آن فعالیت مثلا تولید کفش از بازده پول خود کسب درآمد کند. وجود درجهای از سوداگری در بازارهای مختلف به منظور تهییج رفتار مردم برای خرید و فروش کالاها یا سهام شرکتها ضروری است اما اگر انگیزه قالب دارندگان منابع مالی متمرکز بر انگیزه سوداگری باشد نمیتوان انتظار داشت بخش صنعت کشور توسعه پیدا کند. سوداگران سود بیشتر در مدت زمان کمتر میخواهند در حالی که سرمایهگذاری یک فرآیند اقتصادی با بازه زمانی به مراتب طولانیتر است. اگر انتظار از کاهش سود بانکی افزایش حضور صاحبان منابع مالی در بخش تولیدی کشور است باید به مقابله با سوداگران بزرگ که در هر بازاری تنها به دنبال سود شخصی خود هستند پرداخت. وضع قوانین مناسب و نظارت دولت بر بازارها تحت چنین شرایطی ضروری بهنظر میرسد.

مشاهده نظرات