هدف اصلی تیلرسون در سفر به خلیج فارس

هدف اصلی تیلرسون در سفر به خلیج فارس، آشتی عربستان و قطر به منظور جلوگیری از قدرت‌یابی بیشتر ایران است و نتیحه آن ناامیدی کاخ سفید از ریاض.

حدودا پنج ماه پس از اینکه ائتلاف چهارجانبه – بحرین، مصر، عربستان سعودی و امارات- علیه قطر منجر به قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با دوحه شد، واشنگتن شرایطی را ایجاد کرده تا با توانایی محدود خود، این چهار کشور را به سمت مذاکره بکشاند. وزیر امور خارجه امریکا، رکس تیلرسون، در سفر یک هفته ای خود به خلیج فارس، آسیا و سوئیس، در عربستان و قطر توقف کرد، پس از آن، نتیجه گیری این دیپلمات امریکایی این بود که ریاض از تلاشها برای مذاکره 4 کشور عرب با قطر ممانعت کرده است. تیرسلون گفت: «ما نمیتوانیم مذاکرات را بر کسانی تحمیل کنیم که آمادگی مذاکره ندارند».

بحران قطر، منافع واشنگتن در منطقه را دچار مشکل کرده است، زیرا متحدان عرب سنی نزدیک به امریکا در مقابل هم قرار گرفتهاند و این امر به دیگر کشورها خصوصا ایران و روسیه این امکان را میدهد که تأثیر بیشتری بر وضعیت بیثبات امور در جهان عرب داشته باشند. وزارت خارجه امریکا، بیشتر و بیشتر به این دیدگاه خود پی میبرد که دوحه در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس عامل این منازعات نیست. تیلرسون چند روز قبل از ترک کشورش به مقصد خلیج فارس عنوان کرد این بار سنگین بر دوش بلوک عربستان/امارات است که با قطر وارد مذاکره شوند.

اعضای ائتلاف چهارجانبه و قطر شرکای نزدیک نظامی و اقتصادی با امریکا هستند که ارتباط عمیق آنها به واسطه ابتکارات، تجارت، تحقیقات و سرمایه گذاری در مقابله با تروریست است. از زمان شکلگیری شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس در سال 1981، تمامی دولتهای امریکا به دنبال سرمایهگذاری بر منافع حاصل از اتحاد نسبی در داخل شورا بوده اند تا منافع مشترک با واشنگتن و دولتهای پادشاهی حاشیه خلیج فارس را پیگیری کنند. حفظ ثبات در پایگاههای نظامی در کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس به عنوان سکویی است برای عملیاتهای نظامی آمریکا در خاورمیانه، از جمله عملیاتهایی که در حال حاضر در عراق، سوریه و یمن صورت می گیرد. آمریکا پیشتر همواره سعی در ایجاد اتحاد بیشتر میان دول عرب خلیج فارس بوده است. در سال 2014، وقتی اولین نشانه ها از وجود اختلاف میان کشورها پدیدار شد، امریکا این دول عربی را وادار کرد تا اختلاف نظرات خود را که همیشه وجود داشته، در پشت درهای بسته مدیریت کنند.

اقدامات ائتلاف چهار جانبه علیه دوحه در ماه ژوئن، مقامات رسمی واشنگتن را دچار سردرگمی کرد؛ مقامات واشنگتن در مورد اینکه دقیقا بلوک عربستان/امارات از قطر چه در خواستی داشته، اطمینان نداشتند. اگرچه ائتلاف چهارجانبه بعدها 13 درخواست خود و بعد لیستی از شش اصل را منتشر کردند، اما هنوز اهداف ریاض و ابوظبی واضح نیست.

واشنگتن میداند، هر چه این تنشها بیشتر ادامه پیدا کند، چشم اندازهای آشتی تیره و تارتر میشود. تلاشهای ائتلاف چهارجانبه برای تشویق تغییر رهبری در قطر فقط موجب تقویت حس ناسیونالیسم افزایش حمایت قطریها از امیرشان میشود، و در نهایت، هر روزنه امید برای بازسازی اعتماد بین دوحه و بلوک عربستان/امارات را از بین میبرد.

پادشاه عربستان اینگونه نتیجهگیری کرده است که حداقل در حال حاضر، محاصره ائتلاف چهارجانبه در قطر ارزش هزینه کردن را دارد. از این رو به نظر میرسد ائتلاف چهارجانبه، به توافق در مورد مذاکره برای حل تنش موجود در خلیج فارس علاقهای نخواهد داشت. در این مقطع، بدون اینکه کشورهای ائتلاف چهارجانبه به سمت روسیه و دیگر قدرتها کشیده شوند، چطور دولت ترامپ میتواند از اهرمهای واشنگتن در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و مصر استفاده کند تا این محاسبات را تغییر دهد. این موضوعی است که همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. امید به اینکه سخنرانی ترامپ در 13 اکتبر (21 مهر) در مورد ایران و اعلام عدم تأیید توافق هسته ای، منجر به کوتاه آمدن عربستان در موضوع قطر شود، کاملا غیرواقعبینانه بود.

دوری از مسیر دیپلماتیک، خطر آسیب نهادی به شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس را افزایش میدهد. نشست سران در کویت در ماه دسامبر، به دلیل کناره گیری قطر، به شش ماه بعد موکول شد، شکست شورا در عمل، تأثیر منفی اجتناب ناپذیری بر منافع واشنگتن در خاورمیانه دارد.

پس از شکست در جنگ عراق، اشتیاق کمتری برای استقرار نیروهای زمینی امریکا در کشورهای خاورمیانه جهت جنگ با داعش، القاعده و دیگر گروه های تروریستی، در بین مردم امریکا وجود دارد. در این زمینه، وقتی افراط گرایان دنیای عرب، کشورهایی که امنیت امریکا و متحدان این کشور در خاورمیانه را تهدید کرده اند، را مورد خدشه قرار دادند، دولت ترامپ استراتژی دوران اوباما را پیش گرفت و شرکای واشنگتن در خلیج فارس را فرا خواند تا نقش فعال تری در مقابله با چنین تهدیداتی داشته باشند.

با این حال، بحران قطر، به طور برجسته نشان داد که رویکرد عربستان برای مقابله با تروریسم به چه صورت با رویکرد امریکا در تضاد است. با توجه به تمام سمبلهایی که در سخنرانی ترامپ در نشست سران اسلامی-عرب و امریکا در ماه می در ریاض وجود داشت، سفر او به پادشاهی عربستان هنوز دولت امریکا و حاکمان طراز اول عربستانی را در پاسخ به این سوال که چه کسی در کشورهای خاورمیانه تروریست است، به توافق نرسانده است. عربستان، قطر را به خاطر حمایت دوحه از گروههای اسلام گرایی چون اخوان المسلمین مورد تحریم قرار داده، گروهی که توسط سه کشور اصلی ائتلاف چهارجانبه تروریست خوانده می شود اما در امریکا تروریست شناخته نمیشود.

عربستان با در نظر گرفتن قطر به عنوان حامی تروریست، مصمم است که روابط خود با امارات را به طور نزدیک حفظ کرده و ادامه دهد. ناتوانی تیلرسون در تحریک ریاض به تعامل با دوحه، تأثیرگذاری محدود واشنگتن در تنش شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس – و ناامیدی امریکا از شریک خود عربستان- را به طور برجسته نشان میدهد.

منبع: انتخاب
مشاهده نظرات