ما در آغاز یک دوره طلایی برای کارآفرینی قرار داریم

عصر طلایی کارآفرینی در تاریخ بشر هم‌اکنون آغاز شده است و ما نباید از ظرفیت بالقوه‌ی این دوره و فرصت‌های پیش رویمان غافل شویم.

ویلیام وندربرومن، کارآفرین و نویسندهی افتخاری وبسایت فوربز، در آخرین مقالهی خود تحلیلی بر دوران کنونی کارآفرینی داشته است که در ادامه آن را مطالعه میکنیم:

امسال توجه بیشتر مشتری­های ما در Vanderbloemen معطوف به شهر کوچک ویتنبرگ در آلمان شده بود؛ چراکه پانصدمین سالگرد آغاز رسمی اصلاحات پروتستان بود.

من دوستان زیادی با پیشینه­های دینی متفاوت دارم، از جمله خانواده­هایی با پیشینهی کاتولیک. هدف من در اینجا توهین به هیچکدام از این پیشینه­های دینی نیست؛ اما وقتی به خودم بهعنوان یک پروتستان نگاه می­کنم، متوجه تأثیراتی می­شوم که اصلاحات آن سالها زمان نیاز داشته است. بهعنوان یک کارآفرین، پنج نکتهی مشترک آن زمان با دوران کنونی کارآفرینی را درک کردهام:

موقعیت خودتان را حفظ کنید و عقب­ ننشینید؛ مهم نیست که جالوت چقدر بزرگ به نظر می­رسد

این داستان، داستان داوود در برابر جالوت است. این داستان، داستان مارتین لوتر در برابر کلیسای کاتولیک و پاپ لئوی دهم است. پاپ در آن زمان بزرگترین چهرهی شناختهشده بود؛ درحالیکه مارتین لوتر یک راهب ساده آگوستین بود. اگر از جنبهی کارآفرینی به آن نگاه کنیم، مانند آن است که من در زمان نوجوانی با جف بزوس مقایسه شوم. اما لوتر عقب­شینی نکرد و در مواجهه با پاپ گفت:

البته اینکه لوتر دقیقا همین سخنان را بر زبان آورده باشد، دقیق معلوم نیست؛ ولی روح و حقیقت گفته­های او، شبیه به همین مفهوم است. لوتر کسی بود که تا پای جان سر حرف­هایش ایستاد و حقوقش را میشناخت و توجهی به اینکه جهان اطرافش چه میگوید، نداشت.

اگر شما دنیای کارآفرینان را مطالعه کنید، دقیقا همین ویژگی­ها را خواهید یافت. من معمولا به حالت شوخی می­گویم شما بهآسانی میتوانید یک کارآفرین موفق در دنیا شوید؛ اما کسی موفق می­شود که اگر ۹ بار شکست خورد، برای بار دهم باز هم تلاش کند. حتی اگر فکر کردید که دیگر نمی­توانید موفق شوید، باز هم نباید از کارتان برای رسیدن به موفقیت دست بکشید.

به دنبال افرادی برای تیمتان بگردید که هم­راستا با اهداف شما باشند؛ نه اینکه از شما سوءاستفاده کنند و بروند

این روزها همه می­خواهند استارتاپ ایجاد کنند. تعداد افرادی که در زمینه MBA فارغ التحصیل شده­اند و می­خواهند استارتاپ بزنند، روزبهروز در حال افزایش است. شرکت­ها کارآفرینانی را که می­خواهند تافتهی جدابافته باشند، دیگر استخدام نمی­کنند. درواقع ترس شرکت­ها از این است که مبادا کارآفرین جدید، ایدهی شرکت را بدزدد و آن را در جایی دیگر به کار ببندد و با شرکت سابقش وارد رقابت شود. سؤال اینجا است که اگر شرکتی بخواهد فردی با روحیات کارآفرینی استخدام کند و در عین حال از خیانت او جلوگیری کند؛ چه اقداماتی باید انجام دهد؟

لوتر یک مثال خوب است. بسیاری از مردم در آن زمان فکر می­کردند که لوتر خواهان این است که کلیسای خودش را راه­اندازی کند. اما حقیقت این است که لوتر یک شخص وفادار به کلیسای کاتولیک روم بود و تا زمانی که کلیسا برای او ارزش قائل میشد، او به کلیسا وفادار بود. داستان­هایی از وفاداری لوتر به کلیسا وجود دارد؛ مثلا وفاداری او به آیین اعتراف، زمانی که آنقدر به گناهانش اعتراف می­کرد تا کشیش به او می­گفت دیگر کافی است! تو باید به خانه بروی. لوتر اصلاحات را آغاز کرد؛ ولی قبل از آن فردی وفادار به آیین کاتولیک بود.

برای اینکه بفهمیم فردی وفادار است یا خیر، باید به گذشتهی او نگاه کنیم؛ وفاداری به مدرسه، به خانواده، به دوستان دوران کودکی و ... آغازهای بزرگ، صرفا با ایده­های جدید کارآفرینی شروع نمی­شوند. آنها معمولا با بازسازی ایده­های قدیمی شروع میشوند.

مردم بیش از هر زمان دیگری به قدرت می­اندیشند

یکی از نشانه­های اصلی اصلاحات کلیسا، گرفتن قدرت از کشیش­ها و دادن آن به تمامی افرادی بود که در کلیسا حضور پیدا می­کردند. کشیش­ها بسیار قدرتمند بودند و جزو معدود افرادی محسوب میشدند که می­توانستند کتاب مقدس لاتین را بخوانند. اصلاحات، زبان کتاب مقدس را تغییر داد و آن را به زبان مردمی ترجمه کرد که به کلیسا میرفتند. اینگونه شد که همه می­توانستند به اطلاعات مذهبی دسترسی پیدا کنند.

اطلاعات هیچگاه در گذشته چنین در دسترس عموم نبوده است. شرکت­های باهوش با درس گرفتن از همین امر، زمینه را برای تمامی افراد فراهم کردند و قدرت مردم را وارد صحنه کردند؛ همانطور که کلیسای اصلاحات این کار را کرد. این موضوع باعث شد بهرهوری شرکتها چندین برابر شود.

ما در زمانی به سر می­بریم که موفقیت­های بیسابقه­ای از جانب کارآفرینان در حال رخ دادن است

آخرین درس ما از اصلاحات این است که پیشرفت­های عظیم مدیون ارتباطات قوی هستند. اگر به لحظه­های بسیار بزرگ و مهم تاریخ نگاه کنیم:

زمانی که روم شروع به ساختن جاده کرد، تجارت پیشرفت عظیمی کرد.

اسکندر مقدونی هنگام فتح دنیای غرب، آنها را مجبور کرد که با زبان یکسان یونانی صحبت کنند که این کار تجارت را گسترش داد.

تلفن، رادیو و تلویزیون پیشرفتهای ارتباطی را منقلب کرد.

صنعت چاپ در قرن شانزدهم ظهور کرد. اصلاحکنندگان این فرصت را داشتند تا کتاب مقدس را با زبان خود مردم چاپ کنند و به دستشان برسانند. کلیسای اصلاحات از این اختراع جدید نهایت استفاده را برد و وضعیت قبلی را به چالش کشید. این کار کلیسا دقیقا همین کاری است که یک کارآفرین درصدد انجام آن است. ما در دوران بلوغ عصر ارتباطات هستیم و اینترنت بهعنوان یکی از مهمترین عناصر این عصر، بسیار به کار کارآفرینان میآید.

بنابر آنچه گفته شد، وقتی به گذشته و تاریخ نگاه می­کنیم، متوجه می­شویم که ما در عصر طلایی کارآفرینی قرار داریم.

منبع: زومیت
برچسب ها: کارآفرینی
مشاهده نظرات