خواب آشفته «از نیل تا فرات»

بعد از شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول و تقسیم متصرفات این امپراتوری در ابتدای قرن بیستم و تشکیل دولت‌های جدید بر مرده‌ریگ مناطق تحت تصرف عثمانی، بخش فلسطین تحت قیمومیت دولت انگلیس قرار گرفت؛

منطقهای که بخشهایی از اردن، لبنان و سوریه امروزی و بخش اشغالی فلسطین از سوی اسرائیل را شامل میشود. کلمه فلسطین از نام یک گروه  غیریهودی ساکن در منطقهای کوچک در ساحل جنوبی نوار غزه گرفته شده است و شهرهای تاریخی غزه، استلون، اشداد، اکرون و جت را در منابع باستانی شامل میشود. با ظهور دولت روم و تصرف اطراف دریای مدیترانه، منطقه فلسطین جزء دولت روم قرار گرفت و با تشکیل دولت رومشرقی از حدود سال ٣٩٠ میلادی، این منطقه محل جدال ایران و روم قرار گرفت؛ اما بیشتر ایام جزء دولت بیزانس بود تا اینکه در سال ٦٣٥ میلادی نیروهای عرب کل منطقه را فتح کردند و به حکومت رومیان برای همیشه بر منطقه پایان داده شد. تاریخ خونبار فلسطین در دوره جنگهای صلیبی و حکومت ممالیک به جابهجایی اقوام در این مناطق منتهی شد. با قدرتگرفتن دولت عثمانی در سال ١٧٩٩ میلادی، منطقه فلسطین از ممالیک جدا و تحت فرمانروایی مستقیم دولت عثمانی قرار گرفت. در مکاتبات دولت عثمانی، به این منطقه «ارض فلسطین» یا سرزمین فلسطین گفته میشد که تا فروپاشی دولت عثمانی تداوم پیدا کرد. سال ١٩٢٢ این منطقه تحتالحمایه دولت انگلیس قرار گرفت. بنا بر اسناد تاریخی، در این سال فقط سه درصد خاک فلسطین در اختیار یهودیان بود. حوادث جنگ جهانی دوم بهویژه در آلمان و اروپایشرقی، بهانهای شد که جمعیت یهودی ساکن اروپا به اراضی فلسطین کوچانده شوند؛ هرچند بنا بر تحقیقات تاریخی که در کتاب محققانه آرتور کرایسلر که در ایران با نام قبیله سیزدهم یا «خزران» از سوی استاد محمدعلی موحد و فریدون آدمیت ترجمه و چاپ شده است، یهودیان اروپایی عبری نیستند و از نژاد قبیله خزرها هستند که در قرن دوم و سوم هجری، در شمال دریای خزر به قصد جلوگیری از فتوحات اسلامی، دولتی یهودی تشکیل داده و بعد از دو قرن با انقراض دولت خزرها، اهالی این قبیله در سراسر اروپا پراکنده شدند. حال اینکه خزرها نژاد عبری نداشتند. بعد از جنگ جهانی دوم، دولت انگلیس طرح ایجاد اسرائیل را در سرزمین فلسطین و تقسیم اراضی بین یهودیان و مسلمانان را در شورای امنیت مطرح کرد و در ٢٩ نوامبر ١٩٤٧، ١٨ آذر ١٣٢٦، ٥٥ درصد اراضی فلسطین به یهودیان و ٤٥ درصد آن به فلسطینیان مسلمان اختصاص یافت. نوع تقسیم طوری بود که اراضی فلسطین از نوار غزه تا کرانه باختری رود اردن از طریق زمین و با پیوستگی اراضی بههم ارتباط داشتند؛ اما در سال ١٩٤٨ که اسرائیل فعلی در فلسطین شکل گرفت، عملا نقشه پیشنهادی سال ١٩٤٧ (قطعنامه ١٨١) نادیده گرفته شد. با جنگ اول اعراب و اسرائیل در فوریه و جولای ١٩٤٩ این تقسیمبندی ارضی بههم خورد و با شکست اعراب ساکن فلسطین از نیروهای اسرائیلی که به وسیله دولتهای غربی حمایت میشدند، ٧٨ درصد از اراضی فلسطین که در قطعنامه ١٨١ شورای امنیت به فلسطینیان تعلق گرفته بود، به اشغال اسرائیل درآمد. سازمانهای حقوقبشری تخمین میزنند در جنگ اول اعراب و اسرائیل، اعراب ساکن فلسطین و کشور نوظهور و غاصب اسرائیل، ٧٠٠ هزار فلسطینی آواره شدند. در سال ١٩٤٨، جنگ اول بین عربهای ساکن فلسطین و اسرائیل به وقوع پیوست. سپس جنگ ششروزه ژوئن ١٩٦٧ اینبار با کشورهای عربی مصر، اردن و سوریه به وقوع پیوست و اسرائیل با یورش همهجانبه هوایی، دریایی و زمینی، شبهجزیره سینا تا کانال سوئز در مصر و ارتفاعات جولان در سوریه و کرانه باختری رود اردن را از کشور اردن به تصرف خود درآورد و وارد بخش غربی فلسطین شد. مصر اما با چرخش به سوی اسرائیل بعد از جنگ رمضان ١٩٧٣ در سال ١٩٨٢ معاهده صلح امضا کرد و بهعنوان اولین کشور عرب، بهطور رسمی اسرائیل را بهعنوان یک کشور تأیید کرد. انور سادات که معمار این پذیرش بود، به دست خالد اسلامبولی کشته شد؛ اما پیمان صلح کماکان به قوت خود باقی ماند. بعد از جنگهای ششروزه عملا سرزمینهای فلسطین به دو بخش کاملا مجزا از یکدیگر میان اراضی تصرفی اسرائیل تقسیم شد؛ غزه در کنار دریای مدیترانه،  دو طرف آن اراضی اشغالی و یک طرف با مصر در رفح هممرز شد. اراضی کرانه غربی رود اردن در جنگهای ششروزه با اردن اشغال شد. عملا خاک اصلی، همان خاکی که برابر قطعنامه ١٨١ در سال ١٩٤٧ برای فلسطینیان در نظر گرفته شده بود، در جنگهای فوریه و جولای ١٩٤٨ بهدست اسرائیل اشغال شد. از سال ١٨٩٧ که سازمان جهانی صهیونیسم در راستای حمایت از ایجاد یک وطن برای یهودیان در فلسطین و در واقع برای اشغال فلسطین پایهگذاری شده بود، تا بیانیه بالفور در سال ١٩١٧ که از سوی جیمز بالفور، وزیر امور خارجه انگلیس، نوید ایجاد یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را برای یهودیان داد، دولتهای عربی که عمدتا بعد از فروپاشی دولت عثمانی تشکیل شده بودند، اقدامی اساسی برای مردم فلسطین نکردند. تا اینکه رژیم غاصب و تازه تشکیلشده اسرائیل همه مسلمانان ساکن منطقه را که بیش از ٧٠٠ هزار نفر میشدند، آواره کرد و با پاکسازی قومی عملا ٨٧ درصد از اراضی موضوع قطعنامه ١٨١ شورای امنیت را متصرف شد. بعد از پیمان صلح بین مصر و اسرائیل و بازپسگیری صحرای سینا از سوی مصر، عملا منطقه غزه به کانون مبارزه با اسرائیل تبدیل و اولین انتفاضه فلسطینیان شکل گرفت؛ انتفاضهای که ابتدا از نوار غزه شروع و سپس به کرانه باختری رود اردن گسترش یافت. سرانجام فلسطین و اسرائیل در اسلو، پایتخت نروژ، اعلامیهای امضا کردند که به موجب آن هر دو کشور یکدیگر را بهعنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناختند. کرانه باختری به سه قسمت تقسیم شد؛ یک قسمت بهطور کامل در اختیار فلسطینیان قرار گرفت، قسمتی در اختیار اسرائیل و قسمت دیگر به صورت مشترک بهدست دو دولت کنترل میشود. توافق اسلو اختلاف را بین فلسطینیان کرانه باختری و نوار غزه تشدید کرد، هرچند ارتش اسرائیل از لبنان عقبنشینی کرد.

اجلاس کمپ دیوید با هدف برقراری صلح بین دو گروه فلسطینی منعقد شد که سرانجام با شروع انتفاضه دوم به شکست انجامید. انتفاضه دوم پنج سال طول کشید. در آوریل سال ٢٠٠٣ نقشه راهی برای دستیابی به صلح ازسوی اتحادیه اروپا، سازمان ملل، آمریکا و روسیه با یک جدول زمانبندی مشخص برای ایجاد دولتی فلسطینی شکل گرفت. اسرائیل طرح خروج از غزه را در سال ٢٠٠٥ پذیرفت و نیروهایش را از نوار غزه و چهار منطقه مسکونی در کرانه باختری رود اردن خارج کرد. از سپتامبر ٢٠١١ که فلسطینیان طرحی را به سازمان ملل ارائه کردند که به موجب آن فلسطین بهعنوان یک کشور و همچنین عضوی از سازمان ملل شناخته شود، اوضاع تا امروز بهکلی دگرگون شده است.به نقل از خبرنگاری که مدتها در سرزمینهای اشغالی به کار خبررسانی مشغول بوده است و مشاهدات خود را بعد از خروج از سرزمینهای اشغالی چاپ و منتشر کرد «با قتل مناخیم بگین و به انزوا کشیدهشدن حزب کارگر در اسرائیل و تفوق حزب دست راستی لیکود بهویژه از زمان رویکارآمدن نتانیاهو عملا سیاست بلعیدن اراضی فلسطینی با ایجاد شهرکهای یهودی در اراضی باقیمانده فلسطینی دنبال میشود، هماکنون بیش از ٦٠٠ هزار یهودی افراطی شهرکسازی و سکونت در این شهرها را که در اراضی فلسطینی ساخته شده است، نوعی انجام وظیفه دینی و نوید سکونت در اراضی مقدس میدانند». میدانیم امکان تشکیل دولت فلسطینی در همین اراضی باقیمانده فلسطینی امکانپذیر نیست، چراکه خاکی باقی نمانده، جز کرانه باختری و نوار غزه که متراکمترین بخش مسکونی جهانی است، اختلاف کشورهای عربی با یکدیگر و همچنین اختلاف بین رهبران فلسطینی کرانه باختری رود اردن و نوار غزه و با بهحاشیهراندهشدن حزب دست چپی کارگر در اسرائیل عملا دست نتانیاهوی افراطی را باز گذاشته تا برخلاف همه قواعد بینالمللی حتی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل با شهرکسازی در اراضی فلسطینیان نقشه اشغال این اراضی را با سکونت صهیونیستهای افراطی در این شهرکها تکمیل کند. پیروزی ترامپ در آمریکا و حضور داماد صهیونیست او، کوشنر، در کاخ سفید در پست مشاور عالی و ارتباط تنگاتنگ این فرد با سران عرب منطقه و نتانیاهو، بهیقین چراغ سبزی را از اعراب گرفته تا امضای فرمان اجرائی رئیسجمهور آمریکا درباره پذیرش بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به این شهر امکانپذیر شود. آخرین میخ بر تابوت اراضی فلسطینی با انتقال سفارتخانه آمریکا به اورشلیم زده شد. وقتی گوگل همزمان با امضای  ترامپ، در موتور جستوجوگر خود، پایتخت اسرائیل را بیتالمقدس اعلام کرد، دلیل محکمی بر توافق پنهان و از قبل طراحیشده است. فلسطینیان از سال ١٨٩٧ که سازمان جهانی صهیونیسم برای حمایت از ایجاد یک وطن یهودی در فلسطین تشکیل شد تا امروز مظلوم بودهاند. یهودیان و حامیان آنها از همان سال ١٨٩٧ یعنی ١٢٠ سال پیش، خواب «از نیل تا فرات» را میبینند و این کوتاهی و گناه کشورهای اسلامی است که صهیونیسم جهانی، متجاوز و متجاسر شده است.

منبع: شرق
برچسب ها: اسرائیل
مشاهده نظرات