زلزله و مدیریت بحران

فرض کنید زلزله‌ای مهیب در تهران رخ داده است. مدیران شهری در خانه‌های احتمالا امن و مستحکم خود حضور دارند و بلافاصله پس از زلزله قادر خواهند بود با یکدیگر تماس گرفته و برای تشکیل جلسه ستاد مدیریت بحران قرار بگذارند.

با توجه به ترافیک بسیار سنگین و خرابی برخی از ساختمانهای حاشیه خیابانها و معابر و شاید برخی از پلها و دلایل دیگر این جلسه ساعتها با تاخیر برگزار میشود. سازمانهای هلال احمر و آتش نشانی کلیه پرسنل خود را فرا میخوانند و نیروهایی که جان سالم به در بردهاند بعد از زمان طولانی خود را به محل خدمت خود میرسانند و نیروهای در حال خدمت نیز ساعتها طول میکشد که خود را به محلهای مورد نیاز برسانند.

زلزله و مدیریت بحران

ترافیک تهران همه چیز را کاملا قفل کرده است. مدیران کشوری و لشکری، مدیران شهر و نیروهای انتظامی و امدادی خود و خانوادههایشان دچار حادثه شدهاند و این خود نیز معضل بزرگی است، چراکه زنجیره مدیریت کشور در نقاط مختلف تا حدودی منفصل شده است. خدمات عمومی نظیر آب و برق و گاز و تلفن همگی قطع شدهاند. در صورتی که مشکلات فوق را کاملا نادیده بگیریم باز هم تجربهها در حوادث اخیر همچون زلزلهها و حادثه ساختمان پلاسکو نشان دادند که مدیریت و امکانات کشور در چنین مواقعی حتی جوابگوی نیاز یک ناحیه شهرداری از یکی از مناطق تهران هم نخواهد بود. یعنی چیزی حدود یک درصد شهر تهران. حال تصور کنید این حادثه حوزه پرجمعیت تهران و شهرهای اطرافش را درگیر کرده است. فقط مشکل ترافیک به تنهایی کافی است که همان امکانات و نیروهای بسیار محدود نیز در جای خود کاملا زمینگیر شوند.

با توجه به ضعف مدیریت شهری تهران و حومه درطول سالهای متوالی و کمبود امکانات شهری، پرسنلی و فیزیکی در کشور، روشهای معمول امدادرسانی ناکارآمدی خود را در زمان وقوع زلزله یا حوادث مشابه کاملا آشکار کردهاند و سرعت عمل بسیار پایین این روشها بر همگان اثبات شده است. بعد از وقوع زلزله ماه اخیر در تهران و حومه هنگامی که همه مردم کاملا سردرگم بودند که باید چه کاری انجام دهند مسوولان مربوطه از طریق تماس تلفنی با صدا و سیما اعلام میکردند که تشکیل جلساتی دادهاند ولی با تشکیل این جلسات هیچ اتفاق خوبی نیفتاد و البته هم انتظار نمیرفت که بیفتد.

پس چه باید کرد و پیشنهاد چیست؟

پیشنهاد میشود خود مردم به عنوان نیرویی عظیم و دلسوز که در محل حادثه نیز حضور دارند برای مدیریت این بحران بهکار گرفته شوند. تجربههای متعددی از حادثه اخیر زلزله کرمانشاه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی ائتلاف برخی از کشورهای غربی و عربی به نام نیروهای بعث عراق علیه ایران و پیروزی بر داعش در عراق و سوریه همه اینها نشان دادهاند که استفاده از انرژی بسیار پرقدرت و با انگیزه نیروهای مردمی در اغلب بحرانهای دشوار و پیچیده کاملا کارساز و راهگشا و حتی میتوان گفت معجزهگر بوده است. با برنامهریزی و آموزش مناسب، هر شهروند میتواند علاوهبر نجات جان خود و خانواده خود، به عنوان یک امدادگر حاضر در محل حادثه با سرعت عمل بسیار بالا عمل کند و میلیونها امدادگر حاضر در صحنه میتوانند معجزهگر باشند.

آموزشها میتوانند شامل تدارکات و تمهیدات قبل از زلزله تا نحوه عمل در حین زلزله و همچنین نحوه استقرار و امدادرسانی بعد از زلزله باشد. مردمی که پس از زلزله کرمانشاه در امدادرسانی و کمک سنگ تمام گذاشتند، اکنون میتوانند امدادگر خود باشند و برای خود تدارک غذا و لباس و چادر و آب و... ببینند تا در صورت وقوع زلزله احتمالی با کمترین دغدغه و استرس نسبت به خود و خانواده خود حداقل تا زمان رسیدن کمکهای پشتیبانی به زندگی و سپس امدادرسانی بپردازند. در حال حاضر بهدلیل ضعف اطلاعرسانی برای هر یک از شهروندان سوالات و ابهامات زیادی مطرح است. هنوز مردم به درستی نمیدادند که در حین زلزله باید از ساختمان خارج شوند یا باید به سرعت در همان محل حضور خود پناه بگیرند و همین موضوع باعث آسیبهایی در زلزلههای اخیر شده است. تعداد آسیبدیدگان قطع نخاعی در زلزله سرپل ذهاب حاکی از آن است که مردم نحوه امداد رسانی و خارج کردن مجروحان از زیر آوار را نمیدانند.

صدها نکته دیگر از این قبیل مواردی هستند که دانستن آنها نه تنها خطر و عواقب آن را به شدت کاهش میدهد، بلکه مردم را از سردرگمی و استرس بیمورد هم مصون نگه میدارد. بنابراین، پیشنهاد میشود ستاد مدیریت بحران به جای برگزاری جلسات متعدد برای برنامهریزی جهت اجرای تمهیدات لازم، به مردم اعتماد کرده و در بستر تلویزیون و رادیو و شبکههای مجازی بستههای آموزشی تهیه کند تا آموزشهای لازم را در سه گروه اقدامات قبل از زلزله، در حین زلزله و پس از زلزله به مردم منتقل کنند. البته باید پذیرفت که قطعا با این آموزشهای چند ساعته غیر عملی مردم به امدادگران حرفهای تبدیل نخواهند شد که در هنگام حادثه در همه موارد به بهترین شکل اقدام کنند اما مطابق قاعده ۲۰-۸۰ پارتو با دانستن نکات مهم (۲۰ درصد ضروریترین نکات) خواهند توانست در بیشتر موارد (۸۰ درصد موارد) به درستی عمل کنند. در زلزلههای ماه اخیر در غرب استان تهران، ستاد مدیریت بحران شهر تهران با تشکیل چند جلسه، صرفا قادر شد یک گزارش از آنچه برای مقاومسازی پایتخت در برابر آسیبهای زلزله مورد نیاز است را به سران قوا ارائه کند.

این گزارش نشان داد تهران در شرایط فعلی تاب زلزله بزرگ را ندارد و هزاران میلیارد تومان برای تجهیز این کلان شهر به تجهیزات امدادرسانی و مدیریت پسازلزله نیاز است. از طرفی، در روزهای بعد از زلزله ۳/ ۵ ریشتری غرب استان تهران در ۲۹ آذر ماه امسال، در شبکه مجازی، تعدادی انیمیشن با محتوای «کجاهای منزل هنگام زلزله پناه بگیریم» منتشر شد که به شدت مورد استقبال عمومی قرار گرفت. یا حتی در همان روزها، واکنش مردم به توصیههای کارشناسی در تلگرام فارغ از اینکه فرد توصیه کننده اساسا کارشناس است یا نه، نشان داد در مواقع بحران ناشی از حوادث غیرمترقبه، خلأ آموزش همگانی، بسیار خودنمایی میکند. البته غیر از ستاد مدیریت بحران، شایسته است کارشناسان خبره نیز از طریق شبکههای مجازی و صدا و سیما در این راستا به سرعت وارد عمل شوند، چراکه هر لحظه ممکن است دیگر دیر باشد. 

برچسب ها: زلزله
مشاهده نظرات