نقطه اصابت فشار مالی بر تغذیه خـانوار

دسترسی به تمامی گروه‌های خوراکی، وابسته به درآمد ماهانه یک خانوار است. اینکه خانوارهای دهک‌های پایین هزینه‌ای، از چه بخشی از منابع خوراکی محروم می‌مانند، مساله‌ای است که سیاست‌گذار باید به آن توجه کند؛

چراکه اگر نقطه مغفول تغذیهای در خانوارهای کمدرآمد، جزو مواد خوراکی باشد که عدم دسترسی به آن موجب آسیب به سلامت خانواده شود، در ابعاد کلان نیز میتواند توسعه اقتصادی کشور را چند پله به عقب برگرداند. ویدا ورهرامی، زهره هوشمند و رضا یوسفیحاجیآبادی در یک پژوهش، به این موضوع پرداختهاند و کششهای درآمدی مواد غذایی خانوارهای استان تهران را مورد مطالعه قرار دادهاند. آنها به این سوال پرداختهاند که آیا مصرفکنندگان با تغییر قیمت یک گروه، تقاضای گروه دیگر را به میزان زیادی تغییر خواهند داد؟

نقطه اصابت فشار مالی بر تغذیه خـانوار

ابعاد امنیت غذایی

مواد غذایی از دو جهت اهمیت ویژهای دارند؛ نخست رابطه مستقیم آنها با سلامت آحاد جامعه و دوم، قابلیت اشتغالزایی و سرمایهگذاریهای گسترده انجامشده در این حوزه. پژوهشهای متعددی در دنیا ثابت کردهاند که تغذیه در سلامت، افزایش کارآیی و توسعه اقتصادی نقش داشته است. با توجه به اینکه تغذیه سالم، جزو حقوق اولیه بشر است، تامین امنیت غذایی جزو وظایف اساسی دولتها است.  رابطه تغذیه با توسعه اقتصادی دوسویه است؛ یعنی هم تغذیه بر توسعه اقتصادی اثر میگذارد و هم از طرفی یکی از اهداف توسعه اقتصادی، کاهش فقر و تامین امنیت تغذیه جوامع است.

جامعهای که از تغذیه سالم بهره نبرد، نمیتواند نقشی کلیدی در توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایفاد کند. در حقیقت اگر امنیت غذایی در یک جامعه پایدار نباشد، خطری بالقوه برای توسعه اقتصادی و سیاسی آن کشور وجود خواهد داشت.  گزارش فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) نشان میدهد که افزایش بهای انرژی، افزایش سریع جمعیت، افزایش رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و بیشتر شدن مصرف گوشت و لبنیات از علل افزایش مصرف و قیمت مواد غذایی بوده است؛ هرچند در این میان دلالان و سوداگران نیز بر بازار اثر داشتهاند. شرایط اقلیمی نیز عامل دیگری بوده است که افزایش قیمت و کمبود مواد غذایی را تشدید کرده است. براساس گزارشها، افزایش قیمت مواد غذایی در حد فاصل سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸، به بالاترین مقدار خود در ۳۰ سال اخیر رسیده است.

مواد غذایی لوکس در ایران

کالاهای مورد مطالعه در پژوهش ورهرامی و همکارانش، شامل گروه کالایی نان و غلات، گوشت، ماهی و حیوانات دریایی، لبنیات و تخم مرغ، روغنها و چربیها، میوهها و خشکبار بوده است. نتایج آنها نشان میدهد که در مناطق شهری استان تهران، گروه گوشت با گروه ماهی و حیوانات دریایی و گروه لبنیات و تخم مرغ جانشین و با گروه روغن و چربیها مکمل هستند. مفهوم مکمل بودن دو کالا در ادبیات اقتصادی به این معناست که با افزایش تقاضا در یک کالا، کالای دیگر نیز با افزایش تقاضا مواجه میشود یا به عبارت دیگر، افزایش قیمت در یک کالا موجب کاهش مصرف کالای دیگر نیز میشود. اما جانشین بودن دو کالا این مفهوم را میرساند که کاهش تقاضا در یکی از دو کالا، موجب افزایش تقاضا در کالای دیگر میشود؛ در حقیقت مردم هنگام افزایش قیمت یک کالا، بهدنبال مصرف کالای جانشین و ارزانتر میروند. در اینجا یعنی افزایش قیمت گوشت موجب افزایش مصرف کالای جانشینی مانند لبنیات خواهد شد. نتایج این تحقیق بیان میکند که گروه گوشت، کالای لوکس محسوب میشود و تعدادی از افراد جامعه به این کالا دسترسی ندارند.

همچنین گروه نان و غلات، مکمل تمامی گروههای کالایی دیگر بوده است. با توجه به اینکه گروه نان و غلات از کالاهای ضروری محسوب میشوند، پژوهشگران معتقدند برای تضمین حداقلهای مورد نیاز خانوارهای فقیر، مقوله هدفمندی حمایتها باید به نحو مناسبی در دستور کار دولت قرار گیرد؛ چراکه افزایش قیمت در هر یک از گروههای کالایی، میتواند کالایی اساسی مانند نان را تحتتاثیر قرار دهد.  براساس نتایج این مطالعه، گروه ماهی و حیوانات دریایی کشش درآمدی بالایی دارند؛ یعنی استفاده از این کالاها به شدت به درآمد خانوارها وابسته است و طبیعتا تعداد زیادی از خانوارها به این گروه دسترسی ندارند. با توجه به ارزش غذایی بالای گروه ماهی و حیوانات دریایی نسبت به گوشتهای دیگر، باید وضعیتی ایجاد شود که انتقال از مصرف گروه گوشت به ماهیها برای مصرفکننده ایجاد مشکل مالی نکند. فواید این گروه غذایی در پایداری سلامت جامعه، امری ثابت شده در مطالعات پزشکی است.

در نتیجه وجود مانع مالی برای مصرف ماهیها، میتواند سلامت کلی جامعه در درازمدت را به خطر بیندازد.  براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، سهم مواد خوراکی در دهکهای پایین هزینهای، بیش از دهکهای میانی و بالایی هزینهای است. یعنی هرچه درآمد فرد کمتر باشد، سهم مواد خوراکی در سبد هزینهای او بیشتر است. با این تفسیر، حساسیت دهکهای پایین درآمدی به گرانی مواد غذایی بیشتر است و اولویت آنها در مصرف خوراکیها، وابسته به قیمت آن کالای خوراکی است. در نتیجه اگر سیاستگذار مایل به تغذیه سالم جامعه باشد، باید این نکته را مورد توجه قرار دهد که دسترسی به غذاهای سالم با قیمت بالا، چندان برای دهکهای پایین فراهم نیست. از این رو سیاستهای حمایتی تغذیهای برای دهکهای پایین هزینهای، میتواند راهکار قابل بررسی باشد.

مشاهده نظرات