خواب آشفته برای ایران و خاورمیانه

از همان روزهای نخستین زمامداری ترامپ، پژوهشگران در حوزه‌های مدیریت، رهبری و روان‌شناسی به رفتار و گفتار وی و تفاوت‌هایش با زمامداران پیشین ایالت متحده آمریکا پی بردند.

تردیدی نیست که ترامپ افزونبر نژادپرستی، رفتاری شاهمآبانه - نه شاهانه - دارد. در زمینه نژادپرستی، اگر ترامپ آموزگار مدرسهای بود که باراک اوباما در آن درس میخواند، نمره امتحان نهایی اوباما چیزی بالاتر از صفر نبود. امور اجرائی دفتر ریاستجمهوری آمریکا به صورت یک نظام سلطنتی و به روشهای اغراقآمیز صورت میگیرد؛ آنهم در کشوری که از بزرگترین و پیشرفتهترین جوامع بینالمللی است و باید در نظام تصمیمگیری و ارزشیابی نمونه رهبری دستهجمعی باشد. این ویژگیها فیلم معروف «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین را تداعی میکند. در آن فیلم، جایی که هیتلر متوجه بلندی قد موسولینی شد، چهارپایهای گذاشت و از آن بالا رفت تا قدش از موسولینی بلندتر جلوه کند. در نظامهای دموکراتیک کنونی، تصمیم درباره یک موضوع فنی، سیاسی یا اقتصادی از رئیسجمهور آغاز نمیشود. مسائلی که پیش میآید، از سوی مسئولان مربوطه مورد رسیدگی قرار میگیرد و...

پس از بحثها و تجزیه و تحلیلها در نهادهای تخصصی مربوطه، در نهایت به صورت شستهورفته با طرحی مشخص به بالاترین مرجع تصمیمگیری که ریاستجمهور است میرسد. رئیسجمهور با داشتن همه اطلاعات و مشاوره با مجربترین متخصصان مربوطه، طرح را با تأیید و امضای خود به اجرا میگذارد، اما ترامپ این مسیر را وارونه میپیماید. خود را در موضعی بالاتر از همه زمامداران جهان میپندارد که باید مصالح آمریکا را تشخیص دهد و ابزار اجرائی آن را هم در ذهن خود بسازد و رسما اعلام کند تا مسئولان مربوطه زمینههای اجرای دستور او را فراهم کنند. نگاه ترامپ به مسئله مهاجرهای لاتینتبار، همکاری در چارچوب قرارداد نفتا، خروج از پیمان کیوتو و معاهده پاریس (در مورد حفاظت از محیط زیست) و دستور اخیر وی برای وضع عوارض گمرکی برای فولاد و آلومینیوم تولیدشده در اروپا و کانادا نمونههای بارز روش تصمیمگیری ترامپ است. به عبارت دیگر، او تصمیم نهایی را شخصا میگیرد و اعلام میکند، حتی اگر مشاوران او یا دستگاههای ذیربط با آن مخالف باشند و بهناچار از خدمت به او دست بردارند. بسیاری از تصمیماتی از این دست که تابهحال گرفته شده است به دلیل ناپختگی به مرحله اجرا درنیامدهاند. ترامپ در آنچه میکند تنها نیست. دیکتاتورهای اروپایی مانند هیتلر و شاهان مشرقزمین هم در آنچه میکردند تنها نبودند. همواره افرادی در اطراف شاهان بوده و هستند که اطاعت از دستور مافوق بخشی از زندگی آنها بوده و هست. تازه ترامپ یک دیکتاتور خوب است. ما شاهانی مانند آغامحمدخان قاجار داشتهایم که از سرهای بریده ساکنان شهرهای متمردی مانند کرمان «کلهمنار» میساخت. دید ترامپ به اروپا و آسیا شامل چین و روسیه، دیدی از بالا به پایین است، اما این دید الزاما بازتاب قدرت آمریکا نیست. توان آمریکا در حدی نیست که بتواند تکلیف همه کشورها را فیالبداهه تعیین کند. آنچه شاهد هستیم بیشتر حالت نمایش، آنهم از سوی یک تاجر پرتجربه دارد، اما اداره کشور با اداره یک شرکت بازرگانی و هتلداری یکی نیست. رفتار ترامپ موجب پاسخگویی و مقاومت رقبای اروپایی و آسیایی او میشود، تازه اگر ترامپ بتواند سر پای خود بایستد، که این یکی بعید است. روشدن ریزهکاریهای انتخاباتی او و دادوستد اطرافیانش با مافیای بینالمللی روزبهروز آشکارتر میشود. سقوط محبوبیت ترامپ سرعت گرفته است و احتمال برکناری او کم نیست، اما این نکته را هم نباید از دید دور کرد: به دلیل رفتار ترامپ و مقاومت رقبای بینالمللی او، اوضاع جهان تا اندازهای درهم ریخته و احتمال بروز جنگ در منطقه خاورمیانه کم نیست. بر زمامداران این منطقه حساس است که چشم و گوش خود را باز کنند و با احتیاط بسیار و عقلانیت با بازیهای پیچیده منطقهای برخورد کنند. آشوب کنونی منطقه ما و دادوستدهای فوقدوستانه عربستان با آمریکا و انگلیس برای سیاست خارجی ایران، حاوی درسها و پیامهایی مهم است.

منبع: شرق
مشاهده نظرات