ارز؛ خط مقدم مقاومت

خبرگزاری‌های بین‌المللی هفته گذشته جزئیات فشارهای جدید آمریکایی‌ها به تمامی خریداران آسیایی نفت ایران را عمومی کردند. آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند در روز ۵ نوامبر که فرصت ۱۸۰ روزه بازگشت تحریم‌ها تمام می‌شود، خرید نفت مشتریان آسیایی به صفر رسیده باشد. به جز چین که به طور شفاف بیان کرده است به خرید نفت خود از ایران ادامه می‌دهد، ژاپن، کره‌جنوبی و هند اعلام موضع نکرده‌اند.

این سه کشور با وجود امید به گرفتن مجوز از اوپک برای خرید نفت ایران به شرط کاهش شدید آن، اقدامات خود را برای جایگزینی نفت خریداری از ایران آغاز کردهاند. کشورهای دنیا از اروپا تا آسیا با وجودی که از اقدامات دولت تندرو ترامپ منزجر هستند و با وجودی که میدانند جمهوری اسلامی ایران، در این مساله مورد تعدی و ظلم قرار گرفته است، اما قادر به اعمال اراده ملی خود نیستند و این ویژگی تاسفآور جهان امروز است. استقلال کشورها تحتسیطره ایالاتمتحده است.

فارغ از این، دیگر کم و بیش مشخص است که آمریکا یک محاصره تمامعیار اقتصادی را برای ما ترتیب داده است و البته راه خروج از آن، مقاومت تا زمانی است که طرف مقابل در یابد، باید به استراتژی دولت پیشین آمریکا برگردد و توافق احیا شود. یکی از خطوط اصلی مبارزه در این جبهه مقاومت، مسائل ارزی است. بهنظر میرسد درآمد نفتی کشور در اواسط پاییز به مراتب پایینتر از دوره پیشابرجام باشد و از همینرو برنامهریزی دقیق برای اطمینان یافتن از تهیه کالاهای حیاتی و دارو برای مدت زمان مشخص باید انجام شود. بهنظر میرسد میتوان نیمی از گروه اول کالایی را که هماکنون در دولت تهیه شده است، در این بخش قرار داد که احتمالا تامین ارز آن حدود ۹ میلیارد دلار خواهد بود و با نظارت دقیقی بر حلقههای تامین تا مصرف این کالاها، میتوان ارز این کالاها را به نرخ رسمی تخصیص داد. فراتر از این حجم از کالاها، که در شرایط فعلی تامین آنها باید جزو وظایف اصلی دولت در نظر گرفته شود، مکانیزم تخصیص و تهیه بقیه کالاها باید بر مبنای سیگنالهای قیمتی بازار صورت پذیرد. در شرایطی که درآمد ارزی با شوک منفی مواجه است، لازم است تقاضای ارز کنترل شود و هیچ ابزاری مفیدتر و سودمندتر از قیمت بازار، نمیتواند تقاضا را کنترل کند. دولت باید از این ابزار برای تعادل بخشی عرضه و تقاضای ارز استفاده کند. ضمن آنکه با وجود اطمینان از کسری بودجه شدید در پی تحریم نفتی که در نهایت میتواند از طریق فشار بر متغیرهای پولی تورم بالایی را به اقتصاد تحمیل کند، فروش مازاد ارز آن کالاهای اساسی به قیمت بازار میتواند بخش قابلتوجهی از کسری بودجه را پوشش دهد و با تعادل بخشی در بودجه، از فشارهای تورمی بکاهد. بهره بردن از قیمت تعادلی ارز، ضروریترین سیاستی است که امروز دولت باید هرچه سریعتر به آن مجهز شود.

از سوی دیگر، در حالی که کانالهای بانکی باز شده توسط برجام، همزمان با تحریمهای نفتی بسته خواهد شد، شبکه غیرمتمرکز صرافیها باید بار دیگر چون گذشته آغاز به کار کند تا بتوان راههای دور زدن تحریمها را پیریزی کرد. اگر بخواهیم شبیهسازی انجام دهیم، کانال نقل و انتقال ارز، باید همانند سیستم عصبی گیاهان غیرمتمرکز باشد تا بتواند در مقابل حملات اوفک مقاومت کند. این نیز با باز گذاشتن هرچه بیشتر دست بخش خصوصی در این حیطه میسر است. سیاست قیمتی که شرح آن رفت حمایتکننده و سازگار با این رویکرد در قبال نقلوانتقال ارز است.

مشاهده نظرات