سفتهبازان حرفهای در بورس بهجای بازار ارز
بازار سرمایه در بیشتر کشورها بهعنوان نماد شفافیت شناخته میشود و بسیاری از دولتها برای مبارزه با فساد سعی میکنند بیشتر معاملات را یا به بورس هدایت کنند و یا از روش خرید و فروش سهام در بورس، برای معاملات دیگر کالاها و محصولات کمک بگیرند.
در اقتصاد ایران نیز شرایط بهگونهای است که به جرات میتوان گفت بورس بهعنوان تنها بازار شفاف آن فعالیت دارد. حتی در مواقعی مسئولان برنامههایی به اجرا گذاشتند تا بار اقتصاد را به دوش این بازار شیشهای بگذارند و از این طریق رونق را به اقتصاد بازگردانند. اما خواهناخواه بازار سرمایه هم زیرمجموعهای از اقتصاد است و از متغیرهای کلان تاثیر میپذیرد. در شرایطی که اقتصاد در دوره رکود بسر میبرد، نمیتوان از یک بخش انتظار داشت که بهتنهایی این این قطار را به ریل بازگرداند. به همین دلیل است که بورس طی دو سال اخیر نوسان زیادی را تجربه میکند؛ یعنی روزی رکورد تاریخی ثبت میکند، ولی فردای آن روز و در حالی که همه انتظار رونق دارند، شاخصهای آن به رنگ قرمز درمیآیند. از سوی دیگر، در شرایطی بسترهای رشد و تثبیت شاخصهای بورس فراهم میشود که فعالان آن با ایده سرمایهگذاری بلندمدت وارد آن شوند، اما امروز بهدلیل نبود ثبات در اقتصاد و غیرقابل پیشبینیبودن آن، سهامداران به سوددهی کوتاهمدت میاندیشند و رفتاری متفاوت از خود نشان میدهند. همین امر باعث شده تا سفتهبازان حرفهای بنده اصلی بورس باشند.
نیمه دوم سال گذشته و همزمان با نزدیکشدن به ماه محرم و آغاز سفرهای مذهبی بود که نرخ ارز، بهویژه دلار روند صعودی به خود گرفت و از 4000تومان عبور کرد. شاید در آن زمان بدبینترین کارشناسان هم تصور نمیکردند که در کمتر از یک سال قیمت دلار پنج رقمی شود و هر آن امکان افزایش مجدد آن نیز وجود داشته باشد. اما بازار روندی را پیش گرفت که تمام پیشبینیها نقش بر آب شد و دلار در رکود تاریخی از مرز 11هزار تومان هم عبور کرد. اما این پایان ماجرا نبود، بلکه از آن میتوان بهعنوان شروع تلاطم سایر بازارها یاد کرد. تلاطمی که تا بازار مایحتاج اولیه و روزانه خانوارها نیز نفوذ کرد و اکنون بخش و بازاری را نمیتوان یافت که به بهانه گرانشدن دلار اجناس و خدمات خود را گران نکرده باشند. بازار سرمایه نیز از این قاعده مستثنی نیست، زیرا بسیاری از شرکتهای فعال در بورس ماهیتی تجاری و صادراتمحور دارند، از همین رو در هفتههای گذشته بیشتر پوششی سبز داشتهاند و حتی در روزهایی در تراز 140هزار واحد قدرتنمایی کردهاند. اما نمیتوان مانور قدرت شاخصهای بورس را در شرایط کنونی به فال نیک گرفت، چراکه اکثر فعالان بازار رفتاری سوداگرانه در پیش گرفتهاند و دستیابی به سود و منافع خود را با معاملات کوتاهمدت تضمین میکنند.
برنده واقعی بازار سرمایه کیست؟
با کاهش ارزش پول ملی بسیاری از شهروندان درصدد تبدیل سرمایه ریالی خود برآمدند. به همین منظور عدهای زمین و مسکن خریدند و گروهی سرمایه خود را وارد بازار ارز، طلا و سکه کردند. در این میان تعداد کمتری ریسک سرمایهگذاری در بورس را پذیرفتند، چراکه قواعد کسب سود در بورس اندکی پیچیدهتر و سختتر از سایر بازارهاست. بر این اساس شاید این سوال به وجود آید که برنده واقعی بازار سرمایه در شرایط کنونی چه کسانی هستند؟ پیشبینی روند حرکتی نمادها و شاخصهای بورس، سختیهای بیشتری نسبت به سایر بازارها دارد، بهویژه زمانی که نوسان قیمتها افزایش مییابد، کمتر کسی میتواند این مهم را انجام دهد. بر همین اساس بسیاری از فعالان حتی به قیمت تحمیل زیان ترجیح میدهند عطای بورس را به لقایش ببخشند و سرمایه خود را وارد بازارهای دیگر کنند. افراد غیرفعال در بورس نیز بهدلیل اینکه بهدنبال کسب سود آنی هستند، بورس را شاید در گزینههای آخر سرمایهگذاری هم جای ندهند. اما در این میان عدهای سوداگر و سفتهباز هستند که سالها خاک بورس خوردهاند و در نبود رقبای اصلی خود(سرمایهگذاران بلندمدت) بازار را جولانگاهی برای مانور خود میبینند. اکنون نیز با نوساناتی که بورس تجربه میکند این «سفتهبازان حرفهای» هستند که عنان بازار را در دست میگیرند. این امر مهمترین دلیلی است که باعث میشود یک روز شاخص بورس رکورد بزند و روز دیگر کمتر معاملهای در آن انجام بپذیرد. متاسفانه با چنین عملکردی و در نبود نظارتها تالار شیشهای راه بازارهای ارز و سکه را در پیش میگیرد و دلالان به یکهتاز بازار تبدیل میشوند. این امر باعث میشود تا ماهیت بورس هم که شفاف است به سمت سیستمی فسادزا حرکت کند و رکود آن عمیقتر و ادامهدار شود. همچنین برخی سیاستهای نادرست دلالان و رانتجویان را برای حضور خود در بورس وسوسه میکند. بهعنوان مثال قیمتهای اعلامی بورس برای محصولات پتروشیمی بر مبنای ارز ۴۲۰۰تومانی است که این امر تقاضا را برای سهام این محصولات بالا میبرد، چراکه دلالان از مابهالتفاوت این نرخ با قیمتهایی که در بازار ارز وجود دارد، سود زیادی را به جیب میزنند.
صفهای ناپایدار بورس
گزارش بازار سرمایه از پنج روز کاری در هفته گذشته نشان میدهد که در بورس تهران شاخص کل بازده نقدی و قیمتی ۵۶۲ واحد رشد کرد و به رقم ۱۳۷هزار و ۴۷۲ واحدی رسید. در عین حال شاخص آزاد شناور با رشد ۱۷۰۰واحدی از تراز ۱۴۴هزار و ۶۹۹ تا تراز ۱۴۶هزار و ۳۹۹ بالا رفت. همچنین شاخص بازار اول با ۴۸۷واحد رشد به رقم ۱۰۱هزار و ۲۹۱ واحدی رسید و شاخص بازار دوم با ۷۶۶ واحد رشد تا تراز ۲۷۳هزار و ۷۲۶ واحدی بالا رفت، اما شاخص ۳۰ شرکت بزرگ با ۷۱ واحد افت تا رقم ۶۷۳۰ پایین آمد. طی هفته گذشته بورس در برخی از روزها با صف پایدار خرید و برخی از روزها با صف پایدار فروش مواجه بود، این موضوع نشان از نبود اطمینان سهامداران چه سهامداران حقوقی و چه حقیقی، از آینده کوتاهمدت بازار است. این نداشتن اعتماد به آینده سبب شده سهامداران به جای دید بلندمدت با توجه به اخبار روز، هر لحظه تصمیم به خرید یا فروش بگیرند، در این مدت نوسانگیران حرفهای که با دید کوتاهمدت به بازار آمدهاند توانستند سود خوبی به جیب بزنند. با بالارفتن قیمت دلار سهام شرکتهای صادراتمحور با افزایش قیمت مواجه میشوند و بیشتر شرکتهای بورسی در کشور صادراتمحور هستند، اما در عین حال وضعیت کنونی اقتصاد و نامطمئنبودن بازیگران بازار سرمایه به وضعیت اقتصاد سبب شده که ریسکهای سیستماتیک بازار افزایش یافته و با کوچکترین نشانههای منفی شاهد صفهای فروش سهمها باشیم. در این شرایط از دولت انتظار میرود که در ابتدای امر سیاستهای کارساز را در بازاری نظیر ارز پیاده کند. متاسفانه از شروع سال کارشناسان بارها نسبت به کنترل بازار ارز به دولت هشدار دادند، اما گویا صدای این هشدارها به جایی نرسید تا اینکه قیمت دلار در محدوده 11هزار تومان قرار گرفت. در نتیجه دولت مجبور شد پس از حدود چهار ماه سیاست خود را تغییر دهد. این تغییرات با تاخیر باعث شد تا سایر بازارها بهسرعت تاثیر بپذیرند و در روند صعودی قرار بگیرند و دلالان نیز در جستوجوی بازاری برای نقشآفرینی باشند. در نتیجه دولت نباید بهدلیل تمرکز بر بازار ارز، کنترل سایر بازارها را از دست دهد، بلکه لازم است اقدامات نظارتی خود در سایر بازارها را هم داشته باشد تا رفتهرفته تمام شاخص در بازارهای مختلف به حالت تعادل بازگردند و دیگر شاهد فعالیتهای سوداگرانه نباشیم.
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر