نگاه اقتصاد ایران به دلارهای نفتی

آغاز اکتشاف و استخراج نفت در مسجد سلیمان، شروع تحولی جدید در عرصه‌ سیاسی، اقتصادی و حتی جهانی بود، در ایران از حدود 60 سال پیش، همزمان با ملی شدن صنعت نفت در بعد سیاسی و اقتصادی جهان، این حامل ارزشمند انرژی توانست جایگاه خود را به عنوان ابزار مالی در معادلات اقتصادی کشورمان تثبیت کند و به جایی برسد که به گفته کارشناسان، امروز بیش از 70 درصد از بار تامین بودجه کشور بر دوش صنعت نفت باشد.

آغاز اکتشاف و استخراج نفت در مسجد سلیمان، شروع تحولی جدید در عرصه سیاسی، اقتصادی و حتی جهانی بود، در ایران از حدود 60 سال پیش، همزمان با ملی شدن صنعت نفت در بعد سیاسی و اقتصادی جهان، این حامل ارزشمند انرژی توانست جایگاه خود را به عنوان ابزار مالی در معادلات اقتصادی کشورمان تثبیت کند و به جایی برسد که به گفته کارشناسان، امروز بیش از 70 درصد از بار تامین بودجه کشور بر دوش صنعت نفت باشد. درآمدهای عمومی دولت ایران از نیم قرن پیش تا امروز وابسته به درآمد حاصل از صادرات نفت بوده است. بودجههای سالانه همین چند سال اخیر نشان میدهد بر خلاف شعارهای ارایه شده از سوی دولت نهم و دهم، درجه وابستگی اقتصاد ایران به نفت نه تنها کاهش نیافته بلکه روندی فزاینده و پیچیده پیدا کرده است. با این همه، اخبار واطلاعات منتشر شده از سوی کارشناسان و برخی مراکز رسمی مثل مرکز پژوهشهای مجلس و حتی آمارهای ارایه شده از سوی بانک مرکزی، نشان میدهد روند کاهش تولید نفت در این سالها حتمی است. دولتهای نهم و دهم برخلاف آنچه تصور میشود بیتوجهی کامل به افزایش ظرفیت تولید نفت و بیتوجهی به افزایش ظرفیت بهرهبرداری از میدانهای گازی و صنایع وابسته را در عمل نشان دادهاند و با فرافکنیهای عجیب و انعقاد قراردادهای غیر موثر راه را برای پیشرفت در حوزه انرژی مسدود کردهاند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که رقبای ایران در حوزههای نفت و گاز با شتاب به سوی افزایش ظرفیتهای تولید و به دست آوردن بازارهای نفت و گاز و فرآوردههای آن حرکت میکنند. با تمام تلاشی که در 30 سال گذشته توسط مسوولان کشور صورت گرفته، هنوز هم بخش زیادی از درآمد کشورمان از حوزه نفت تامین میشود و چون این امر ارتباط مستقیمی با رشد اقتصادی کشور دارد و درآمد و زندگی مردم با آن عجین شده لذا توجه به مقوله نفت و درآمد آن از اهمیت بالایی برخوردار است. نزدیک به یک قرن است که نفت در کشورمان تولید میشود. قبل از پیروزی انقلاب، نزدیک به 6 میلیون بشکه و پس از آن هم با رقمی کمتر، تولید ادامه داشته و دارد. اما کاهش تولید نفت کشور در سالهای اخیر، طبق اعلام بانک مرکزی و سازمانهای بینالمللی، امروز یک نگرانی به شمار میآید. به این معنی که یکسری از چاههای نفت، عمر خود را سپری کردهاند و نیاز به بازبینی دارند. به عبارت دیگر، برآیند مجموع تولیدات چاههایی که تولیدشان کاهش یافته و چاههایی که به تازگی وارد چرخه تولید شده در حال کاهش است و بر این اساس ضرورت سرمایهگذاریها در صنعت نفت بیش از پیش احساس میشود. تردیدی نیست که نفت و گاز اصلیترین منبع درآمد ارزی کشور هستند. سایر درآمدهای ارزی کشور هم که از صادرات غیرنفتی به دست میآیند، به نوعی نفتی هستند. ما در سبد صادرات غیرنفتی بخش مهمی به نام صادرات محصولات پتروشیمی داریم که آن هم به نوعی نفتی است. صادرات فرآوردههای نفتی را داریم که آن هم نفتی است. پس نفت و گاز همه اقتصاد ایران است و سایر بخشهای اقتصادی کشور مثل صنعت و خدمات و بازرگانی هم که ظاهرا غیرنفتی هستند، بر درآمدهای نفتی متکی هستند. نگاهی به آمار نشان میدهد که بخشهای دیگر اقتصادمان چقدر تحت تاثیر نفت است و اگر درآمد نفت پایین بیاید، درآمد آن بخش از اقتصاد هم پایین میآید. نکته دوم اینکه نفت علاوه بر آثار اقتصادی در فرهنگ هم اثرات عمیقی گذاشته و حتی مفاهیمی مثل کار و علم و محورش را هم تغییر داده است. میشود گفت ارزشهای جامعه جابهجا شده است. به علاوه از اثر دوران بسیار طولانی درآمدهای نفتی، دولت و مردم به یک زندگی غیر مولد عادت کردهاند. یعنی در ایران کسی به اندازه سهمش در تولید ملی مصرف نمیکند. همه میخواهند صرفنظر از نقششان در تولید ملی در سطح خوبی مصرف کنند. بازدهی ما در کار و فرهنگ کار، آسیب دیده چون ما از کارمان نان نمیخوریم، از نفتمان نان میخوریم. این ارزشهای جامعه را هم جابهجا کرده. مثلا اگر مقایسه کنید به احتمال زیاد زندگی یک ساندویچفروش از زندگی یک استاد دانشگاه بهتر است. کسانی بهتر و راحتتر زندگی میکنند که راههای استفاده از رانت را بلدند. همه اینها به دلیل فرهنگ نفتی است. فرهنگ نفتی، فرهنگ مفتخوری و آویزانبودن به دولت است. در کشورهای نفتی دولتها ولینعمت مردمند، نه پاسخگوی مالیاتدهندگان یا مردم. در همه کشورها دولتها با مالیات مردم اداره میشوند. در نتیجه شهروندان به عنوان یک مالیات دهنده برای خودشان این حق را قائل هستند که از دولت سوال کنند و دولت هم مسوول است که به پرسش شهروندانی که مالیات میدهند، جواب بدهد. ولی در کشورهای نفتی مردم نمیتوانند از دولت به عنوان گیرنده مالیات مطالبهای داشته باشند و دولت هم خود را پاسخگو نمیداند. چون دارد درآمد نفت را به مردم میخوراند. این روزها که اتحادیه اروپا به همراه کشورهای آسیایی مانند چین و کره خرید نفت از ایران را قطع یا محدود کردهاند، برخی کارشناسان از کاهش شدید درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت خبر میدهند. برخی عنوان میکنند که در خوشبینانهترین حالت، یک سوم از درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرده و برخی نیز از نصف شدن آن میگویند. به اعتقاد کارشناسان پایه پولی درآمد نفت به خصوص دلار قابل تغییر نیست و نمیتوان گفت ما به جای دلار، یوان میگیریم یا روپیه. بلکه فقط میتوانیم کالاهای چینی و هندی و امثال اینها را در برابر نفتی که میفروشیم، وارد کنیم. مشکل دیگر این است که ما وقتی یوان و روپیه را وارد سبد ارزی خود میکنیم، عملا وسعت خرید جهانیمان را کاهش دادهایم، چون این دو واحد پولی فقط در خود چین و هند خریدار دارند. در اصل نمیتوانیم با یوان چین و روپیه هند، غیر از این دو کشور از جای دیگری کالاهای مورد نیازمان را بخریم و این موجب محدودیت خرید میشود. در کنار این موضوع، کیفیت و تنوع و قدرت خرید کشور نیز پایین میآید و حتی مجبوریم در فروش نفت تخفیف بدهیم و کالاهای وارداتی را نیز گرانتر خریداری کنیم. به هر حال وقتی ملتی به دنبال حقوق خود باشد و برای استیفای آن شعار بدهد، باید پای مشکلات و محدودیتهایش نیز بایستد. البته یادمان باشد که در چنین شرایطی، دیگر نباید انتظار داشت خودرو آخرین مدل و انگور فرانسوی وارد کشور شود و بایستی محدودیتها را به دلیل شعارهایی که میدهیم و حقوقی که میخواهیم، بپذیریم. این که هزینههای جاری کشور طی 7 سال گذشته هفت برابر شده، یک حقیقت است. دولتمردان چنانچه درایت و مدیریت داشته باشند خواهند توانست با 30 میلیارد دلار درآمد نفتی کلیه مایحتاج مردم را تامین کنند. به شرطی که از واردات بیحدوحصر کالاهای لوکس و تشریفاتی بپرهیزیم و دلارهای نفتی برای تفریح به سمت تایلند و دوبی و آنتالیا پرواز نکند.

منبع: روزنامه مردم سالاری
برچسب ها:
مشاهده نظرات