دچار بازتولید مشکلات شده‌ایم

وقتی صحبت از رونق تولید و مقابله با عوامل زمین‌گیر‌شدن تولید می‌شود، طبیعی است که باید راه آمده را با صراحت و جسارت بازنگری کنیم و آسیب‌شناسی را به‌عنوان بخشی از فرآیند آگاهی به مشکلات در اولویت قرار دهیم تا راه برای عبور از گلوگاه‌ها گشوده شود.

اما در میان همه مولفههایی که بر تولید اثرگذار هستند، اولین نقطهای که باید مورد آسیبشناسی قرار گیرد، بحث همافزایی سازمانهای دولتی و افزایش کارآمدی آنهاست، چرا که بیش از 80درصد اقتصاد ایران، به شکلهای مختلف در اختیار دولت است و حتی باید گفت که ۲۰درصد باقیمانده نیز میان بخش عمومی غیردولتی و بخش خصوصی تقسیم شده است. بنابراین اگر بخواهیم شاهد رونق تولید ملی باشیم، گریزی نیست جز اینکه دولت، کارآمدتر شود. متاسفانه ادارات و سازمانهای مختلف دولتی که نقشی درحوزه توسعه اقتصادی دارند، چه آنهایی که در امور سیاستگذاری و برنامهریزی ایفای نقش میکنند و چه آنهایی که مستقیم به بخش تولید میپردازند، نه تنها خودشان با یکدیگر هماهنگ نیستند و همافزایی موردنیاز برای شتاب دهی به اقتصاد را نمیتوانند ایجادکنند، بلکه در بسیاری از شرایط، سرعتگیر بخش خصوصی شدهاند. متاسفانه آنچه که امروز شرایط فعالان اقتصادی را با نابسامانیهای مختلف در حوزه تولید و بازرگانی مواجه ساخته، کشمکش، پراکندهکاری، موازیکاری و دوبارهکاری میان بخشهای مختلف دستاندرکار و درگیر تولید، واردات، توزیع و عرضه کالاهاست، بهطوری که بهنظر میرسد دستگاههای مربوطه حتی در درک ادبیات یکدیگر هم خطا میکنند. در واقع با مروری بر برنامههای سازمانهای مختلف، بهنظر میرسد اقتصاد ایران بهصورت جزیرهای شکل گرفته و هرکدام مسیرخود را دنبال میکنند و از کارشکنی در مقابل یکدیگر، ابایی ندارند. در بحث بوروکراسی اداری، باید اعتراف کنیم که بهواسطه تکیه کردن بر درآمدهای نفتی، یکی از ناکارآمدترین شیوههای بوروکراسی را برای اداره اقتصاد کشورمان در اختیار داریم. ما با تزریق پول نفت به بدنه اقتصاد، بهرهوری را از اولویتهایمان کنار گذاشتهایم و با بزرگ کردن دولت و شاخ و برگ دادن به سازمانها و ادارات، پیچوخمهای تصمیمگیری و تصمیمسازی را افزایش دادهایم. ما دانسته یا نادانسته، اجازه دادهایم که مدیران دولتی، ضعفها و ناتوانیهای خود را در مدیریت اقتصاد، از طریق پولهای نفتی پوشش دهند و به این صورت مانع بزرگی پیشروی شایستهسالاری در بخش اقتصاد قرار دادهایم. ضمن اینکه با کنار گذاشتن شفافیت از محوریت امور، فضایی در اقتصاد کشور فراهم شد که از آن باید بهعنوان «موتور محرکه امضاهای طلایی» نام ببریم. ما بدون اینکه سازوکارهای آماری را بهصورت واقعی درکشورمان تقویت کنیم و ظرفیتهای تولید را مد نظر قرار دهیم، تصور کردیم که میتوانیم همه جا و در همه صنایع، از تولید دفاع کنیم. تصور کردیم که میتوانیم همه کالاها را، از ریز و درشت، خودمان تولید کنیم. حال آنکه تمرکز بیش از حد در تولید در برخی حوزهها، به معنای نابودی داشتهها و از دست دادن فرصتهاست. ما سالهای سال، بهجای مواجهه با ریشه مشکلات، تقصیرها را یکباره به دلالها یا واسطهها حواله کردیم. شواهد بالا حاکی از آن است که ما دچار چرخه بازتولید مشکلات اقتصادی شدهایم و برای رهایی از این شرایط، راهی جز ایجاد یک ساختار متقارن و مطابق با واقع وجود ندارد.

منبع: آرمان
مشاهده نظرات