اگر چنین شود، یکی از مهمترین رویاهای زندگیاش محقق خواهد شد. «لوک مکگی» در گزارش ۱۲ ژوئیه برای سیانان نوشت نتیجه رقابتهای رهبری حزب محافظهکار ممکن است تا ۲۳ ژوئیه اعلام نشود، اما در این مرحله، تقریبا هیچکس معتقد نیست که جرمی هانت، رقیبش، بتواند بر نیروی عظیم جانسون فائق آید. سوال مهمی که در این لحظه مهم در تاریخ بریتانیا پرسیده میشود این است که چه چیزی دقیقا محرک این مرد مو بور شده که به احتمال زیاد ظرف ۲ هفته آینده رهبری کشور را بهدست خواهد گرفت؟ بهترین پاسخ این است که دریابیم چرا او اینقدر «تفرقهانداز» است.
اول، استایل و سبک شخصیتی اوست. رویکرد آشفته جانسون به سیاست به همان اندازه که توهینآمیز است، مفتونکننده هم هست. او سابقه بر زبان آوردن اظهارات بدون فکر را دارد مثل این مورد: زنانی که پوشش اسلامی بر تن دارند مثل صندوق پست هستند یا اینکه مردمان کشورهای مشترکالمنافع بریتانیا را «کودکان پرچم بهدستی» میخواند که «لبخندهای خربزهای بر لب دارند» [در توصیف سفر سال ۲۰۱۲ تونی بلر به کنگو، جانسون ساکنان کنگو را «تولههای سیاهپوست» خوانده بود. او در ادامه از اصطلاح «خندههای خربزهای» برای توصیف نوع خنده سیاهپوستان کنگویی استفاده کرده بود]. «نیکی مورگان»، عضو محافظهکار پارلمان و وزیر سابق کابینه، معتقد است که این دست سخنان در آینده ممکن است، تبدیل به مانعی برای او شود، زیرا وقتی به قدرت رسید مجبور است با رایدهندگان به حزبش تعامل ورزد و اگر نتواند و سخنان عجیب و غریب بر زبان آورد، ممکن است عواقبی برایش داشته باشد.
مورگان میافزاید: «فکر میکنم او اکنون فهمیده که آنچه میگوید موجب واکنش میشود. ممکن است از او سوالاتی در مورد حرفهایش در گذشته پرسیده شود و او احتمالا میخواهد زیر سبیلی رد کند. اما حقیقت این است که در عصر فعلی نمیتوان چیزی را زیر سبیلی رد کرد.» با این حال، او ممکن است جذابیتهایی داشته باشد و تلاشهای (شخصی) زیادی کند که مردم را با خود همراه سازد. «هری مونت»، روزنامهنگاری که ستونهای جانسون را در زمانی که نویسنده ستاره (star writer) بود در روزنامه دیلی تلگراف ادیت میکرد، میگوید جانسون کسی است که «شما با او در انظار عموم حس خوبی دارید.» او میگوید اگرچه بیش از یک دهه است با یکدیگر همکاری نداریم و هرگز هم واقعا رئیس من نبود، اما جانسون «همواره از من تعریف میکرد، انگار رئیس من است و این باعث میشد حس خوبی داشته باشم. غریبهها تصور میکردند که من کچل باید فرد قدرتمندی باشم.»
قهرمان حامیان برگزیت
یک نظرسنجی منتشرشده در روزنامه تایمز نشان میدهد «بوریس جانسون» از حمایت ۷۴ درصد اعضای حزب محافظهکار انگلیس برخوردار است. این درحالی است که تنها ۲۶ درصد اعضای این حزب از «جرمی هانت» بهعنوان رهبر آینده حزب حمایت میکنند. بوریس جانسون وعده داده است که انگلیس حتی بدون دستیابی به توافق با اتحادیه اروپا در روز ۳۱ اکتبر (۹ آبان) این اتحادیه را ترک خواهد کرد. رایگیری برای انتخاب رئیس جدید حزب محافظهکار انگلیس قرار است روز ۲۲ ژوئیه (۳۱ تیر) به پایان برسد. نتیجه انتخابات نیز روز بعد اعلام خواهد شد. در هر حال، گزارشگر سیانان میافزاید این توانایی برای القای حس خوب به دیگران توضیح میدهد چگونه جانسون موفق شد دو دوره شهردار لندن بماند. دوم، سیاستهای او و رویاهای سیاسی اوست. جانسون نقش مهمی در برگزیت داشت. در سال ۲۰۱۶، تحت فشار نخستوزیر وقت «دیوید کامرون» در راستای پشتیبانی از کمپین ماندن در اتحادیه اروپا، جانسون از او برید و در آخرین لحظات از برگزیت حمایت کرد. این جانسون را به قهرمان برگزیت تبدیل کرد. «جاکوب ریس ماگ»، یکی از مخالفان اتحادیه اروپا و از حامیان جانسون میگوید: «بوریس شخصیت عجیبی برای رهبری دارد. او میتواند مردم را ترغیب به حمایت از خود کند و در مسیری برود که مردم در ابتدا چنین نمیخواستند. تنها آدمی با این ویژگیهاست که میتواند مردم را با خوشبینی در پشت سر خود جمع کند.» اما دیگرانی هم هستند که فکر میکنند تصمیم جانسون برای هدایت کمپین ماندن در برگزیت چیزی بیش از یک حرکت سیاسی عمدی نیست. مورگان، یکی از حامیان کمپین ماندن، توضیح میدهد تردیدی که در میان برخی وجود دارد این است که جانسون «این کار را با علم به این انجام داد که این کار بهطور بالقوه و در نهایت اعتبار رهبری او را صیقل خواهد داد.»
تردیدی نیست که رسیدن به عالیترین موقعیت هدف جانسون بود. مونت میگوید: «همیشه روشن بود که او روزنامه نگاری را بهعنوان سکوی جهشی در رقابتها میدید؛ رقابتهایی که میخواست در آن ستاره باشد.» همین مساله است که ما را به دلیل سوم و مهمترین دلیل رهنمون میشود که جانسون موجب شکاف در افکار عمومی شده است: ویژگیهای فردی او، اخلاقیات و سازگاریاش برای انجام این کار. «گوتوهاری» که بهعنوان مدیر ارتباطات جانسون در زمان شهرداری او خدمت میکرد، میگوید: «حقیقت درباره بوریس این است که او سخت کار میکند. او ساعت ۵ صبح بیدار میشود، روزنامهها را ورق میزند و ساعت ۶:۳۰ از پشت تلفن میتوان با او صحبت کرد و مسائل را با او در میان گذاشت. رویکرد او بسیار شبیه یک روزنامهنگار است. او یکباره وسط حرف میپرد، جزئیات را میخواهد یا خودش میگوید و مو را از ماست میکشد.» این البته چیزی نیست که «سیمون هفر»، کسی که جانسون در روزنامه تلگراف برای او کار میکرد، با آن موافق باشد. هفر میگوید: «جانسون بهشدت خودخواه است، کاملا احساسی است و بهشدت غیرحرفهای. ما این را زمانی که شهردار بود دیدیم. او به معاونان زیادی نیاز داشت، زیرا نهتنها به شدت تنبل بود، بلکه فردی است بیظرفیت که توان درک جزئیات را ندارد و آن چیزی هم که برای کارش لازم است را درک نمیکند.» جانسون کسی است که سال ۲۰۰۷ در دیلی تلگراف درباره هیلاری کلینتون چنین نوشت: «کلینتون با موهای بلوند، لبهای شتری و چشمان آبی مانند پرستاران خشن و دگرآزاری است که در بیمارستان روانی کار میکند.» او حتی اردوغان، پوتین و ترامپ را هم در سخنان خود بینصیب نگذاشته است. آنجا که درباره دونالد ترامپ گفت، «تنها دلیلی که به بعضی از بخشهای نیویورک نمیروم، خطر روبهرویی و ملاقات با ترامپ است.» یا ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را با یکی از شخصیتهای تخیلی داستانهای هری پاتر، مقایسه کرده بود یا شرکت در مسابقه مشاعره و توهین به ترکیه و نخستوزیر وقت این کشور، رجب طیب اردوغان بود. بوریس جانسون با سرودن شعری و با استفاده از الفاظی رکیک به ترکیه، پایتخت و نخستوزیر این کشور توهینهای بیشرمانهای کرده است.
این دو دیدگاه بسیار متفاوت از فردی واحد است. بیتردید هر دو روایت و هر دو دیدگاه درست است. چیزهای عجیبی در مورد او گفته میشود: از اتهامات زننده در مورد زندگی شخصیاش تا اخراج از روزنامهنگاری بهخاطر تقلب در ذکر یک نقل قول. این اتهامات باعث شد که «ادی مور»، خبرنگار بیبیسی، جانسون را «یک آدم مزخرف» در مصاحبهاش بنامد. برخی هم او را نسخه بریتانیایی ترامپ میبینند، زیرا ادبیاتش بسیار شبیه به رئیسجمهور آمریکاست. به همین جهت است که برخی میگویند ترامپ از در حمایت از جانسون در آمده است.
دنیای اقتصاد