ضریب جینی از سال ۱۳۹۲ روند صعودی داشته است/ طبقه متوسط کشور در حال تجزیه شدن است

وقتی مازاد تراز تجاری به جای واردات صرف سرمایه گذاری روی دلار شود نرخ تشکیل سرمایه کاهشی میشود،قدرت خرید کاهش میابد و انگیزه سرمایه گذاری از بین میرود چون پول برگشت ندارد و قیمتها اسمی بالاست و شما فقط میتوانید دل خوش باشید ماشین یا آپارتمانی که در آن ساکنید یا طلا و دلارتان به ریال،گران شده!کالاهایی که تبدیل به ریال نمیشوند، علتهای دیگری که مانع سرمایه گذاری است عمدتا دو علت است اولی انحصار در بخش بالادست اقتصاد است که باعث میشود قیمت مواد اولیه فزاینده شود و تولید کننده در کار خود بماند، دومین مانعی که بر سر راه کسب و کار است استاندارد هاست، جناب شافعی تاجر هستند و میدانند ما چه میگوییم ،من برای استاندارد اجباری مثالی میزنم، پدری تمایل داشت فرزندش تحصیلکرده باشد در کار کسب و تجارت نباشد و کار مهندسی کند،تمیز و بی استرس، فرزندش به زور و پول پدر درس خواند، لیسانس گرفت، اما آن آدم مد نظر پدر نشد، کار مهندسی نمیکند و کسب و کار میکند بعضا جای کارگر هم کار میکند چون حقوق ندارد بپردازد ،این مثال را در نظر بگیرید، استاندارد در ایران اجباری است و چون اجباری است دست اندرکاران استاندارد هزینه تولید را بالا میبرند تا تولید کننده را مجبور کنند مبلغی بپردازد تا آنها هزینه های زاید را بزدایند و بعضا هزینه های ضروری استاندارد را نیز بزدایند و روی کالای غیر استاندارد مهر استاندارد بزنند اگر استاندارد اجباری نباشد این مانع بزرگ کار که اخاذی نهادهای استاندارد است و بزرگترین مانع نیز تولید هستند نیز حذف میشود، در بخش مسکن میدانیم نظام مهندسی مسئول استاندارد است وزن سازه را بیش از حد سنگین میکنند و هزینه ساخت در شهرهای ارزان را بالا میبرند در حالی که سازه سنگین ضد زلزله نیست و بلکه در برابر زلزله آسیب پذیرتر است و این سازه پیچ و مهره ای قابل ارتجاع است که ضد زلزله است و پول گزاف میخواهند تا سازه سبک اجرای شده شما را تایید کنند،پس میبینیم در شهرهای ارزان و حومه شهرها بافتهای ناکارآمد و سکونتگاه های غیر رسمی رشد میکنند چون هزینه تولید را نظام مهندسی بالا برده و بدون تایید نظام مهندسی سند مالکیت جدید صادر نمیشود وقدرالسهم غیر قابل انتقال است،اگر روی پایانکار بنویسند سازه سبک از نظر نظام مهندسی ضد زلزله نیست و سند بدهند،سازنگان بنجل ساز با رشوه تاییده نمیگیرند و خریدار خود نقشه ها را آنالیز میکند و با توجه به قیمت و کیفیت آگاهانه انتخاب میکند،اما وقتی تایید نظام اجباری است سازنده بنجل ساز مجبور است پول بدهد تایید بخرد و واقعا خریدار نمیداند چه میخرد، همچنین سازمانهای استاندارد مربوط به صنایع غذا و دارو و غیره هزینه را غیر ضروری بالا میبرند در حالیکه خیلی هزینه ها نه به زعم من نوعی بلکه به واقع غیر ضروری است،نظام پزشکی هزار فیلتر دارد اما پزشکانی هستند جراحی غیر ضروری تجویز میکنند،کانون وکلا هزار فیلتر دارد اما میبینیم برخی وکلا با مردم چه میکنند و دعاوی را کش میدهند و بزرگ میکنند تا مردم را بچاپند،ما میبینیم با اجباری بودن استاندارد و اجباری بودن رتبه شرکت و طی الطریق پزشکان و مهندسین و وکلا در زمان و کلا برتری تکنوکراسی کشور را آدم نکرده و نمیکند و می‌بینیم هدایت اجباری سودی ندارد،این آیه قران را به مصداق این جامعه درک میکنیم که هدایت اجباری سودی ندارد اگر خدا میخواست همه را به اجبار هدایت میکرد، انسان خود باید به جایی برسد که درک کند تنها راه، راه مستقیم است، اگر استاندارد اجباری نباشد بازار معین میکند که کالای استاندارد خواهان دارد یا غیر استاندارد و دیگر سازمانهای استاندارد نمیتوانند پا روی خرخره تولید کننده بگذارند و با زیاد از حد خارج شدن و افزوده کردن هزینه های غیر ضروری هزینه ها را بالا ببرند و کسب و کارها را کساد کنند اگر واقعا میخواهید تشکیل سرمایه مثبت باشد و موانع کسب و کار کاسته شود به آنچه مشکل همه ماست توجه کنید