اخبار و مقالات

آگهی‌ها

کالاها

شرکت‌ها

استیک اسید (Acetic Acid)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

دی اتانول آمین (DEA)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

سدیم کربنات (Sodium Carbonate)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

اسید نیتریک (Nitric Acid)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

اتیل گلیکول (Ethyl Glycol)

فروشنده: :  پترو نیکا اکسیر ملل

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

استیک اسید (Acetic Acid)

فروشنده: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

مونو آمونیوم فسفات (Mono Ammonium Phosphat)

فروشنده: :  کیمیا تجارت تات

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

قیر (Bitumen)

فروشنده: :  VECTAL OIL

1   تن تماس بگیرید   
سفارش خرید

متانول (Methanol)

فروشنده: :  مهرادکو

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

اتیل گلیکول (Ethyl Glycol)

فروشنده: :  پترو نیکا اکسیر ملل

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

استیک اسید (Acetic Acid)

فروشنده: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

مونو آمونیوم فسفات (Mono Ammonium Phosphat)

فروشنده: :  کیمیا تجارت تات

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

«فرومایگی» یا «مناعت طبع» ؛ به کدام سو می رویم؟!

«فرومایگی» یا «مناعت طبع» ؛ به کدام سو می رویم؟!

تا این را گفتیم ، ناگهان حمله ای بزرگ از همه نقاط سالن به سمت غرفه سبزی فروشی آغاز شد. ازدحام شکل گرفت ، نظم مجموعه به هم ریخت و مردم در حالی که از سر و کول همدیگر بالا می رفتند، تره و تربچه و جعفری ،گشنیز و ریحان و نعنا و ... را از دست هم می کشیدند... ؛ خلاصه آن که از کاری که کردیم پشیمان شدیم و گفتیم که ای کاش سبزی ها را دور می ریختیم!

مالک یک سالن نمایشگاهی که آن را غرفه غرفه کرده و به صنف های مختلف اجاره داده است تعریف می کرد: دو روز قبل ، زمان اجاره یکی از غرفه ها به پایان رسیده بود و مستأجر که سبزی فروش بود، باید آن روز غرفه را تخلیه می کرد. نزد من آمد و گفت: من دارم می روم، مقداری سبزی در غرفه باقی مانده که تخلیه اش برایم مقرون به صرفه نیست، سبزی ها در اختیار شما.
بعد از رفتن سبزی فروش به مشتریانی که در محوطه بودند اعلام کردیم که در فلان غرفه ، مقداری سبزی وجود دارد، کسانی که سبزی می خواهند می توانند به رایگان بردارند.

تا این را گفتیم ، ناگهان حمله ای بزرگ از همه نقاط سالن به سمت غرفه سبزی فروشی آغاز شد. ازدحام شکل گرفت ، نظم مجموعه به هم ریخت و مردم در حالی که از سر و کول همدیگر بالا می رفتند، تره و تربچه و جعفری ،گشنیز و ریحان و نعنا و ... را از دست هم می کشیدند... ؛ خلاصه آن که از کاری که کردیم پشیمان شدیم و گفتیم که ای کاش سبزی ها را دور می ریختیم!

این وضعیت ، البته مربوط به آن مرکز خرید و آن غرفه و مردم آن ناحیه نیست. دو سال پیش نیز وقتی مرغ گران شد و دولت وقت مرغ ارزان برای تأمین نیازهای مردم در فروشگاه ها عرضه کرد، در بسیاری از خانواده ها ، همه اعضای بزرگسال خانواده به سمت مراکز توزیع هجوم بردند تا مرغ بیشتری گیرشان بیاید، بی آن که فکر کنند بقیه هم در این میان حقی دارند. چنان شد که در ان ایام ، یخچال و فریزهای برخی از همین مردم نیازمند(!) پر شد از مرغ هایی که پدر و مادر و پسر  دختر خانواده در صفوف به هم پیوسته گرفته بودند و برخی دیگر، حسرت به دل یک وعده مرغ شدند.


توزیع مرغ ارزان و صف(!) مردم

در موضوع سبد کالای رایگان نیز که اخیراً پیش آمد ، هجوم بی امان مردم به فروشگاه ها ، صحنه هایی پدید آورد که چیزی جز شرمساری ملی نبود و این در حالی است که به اندازه همه مشمولان طرح ، سبد کالا وجود داشت و دارد و اینک ، بعد از آن هجوم حیرت انگیز اولیه ، فروشگاه های عرضه کننده در کمال آرامش و خلوت ، سبد متقاضیان غیر عجول را ظرف کمتر از 10 دقیقه ، با احترام کامل تحویل می دهند.


کتک کاری در حاشیه صف توزیع سبد کالا

وقتی چنین اتفاقاتی را در کشورم می بینم ، ناخودآگاه به یاد خاطره یکی از دوستان می افتم که چنین تعریف می کرد: سال ها پیش در یکی از کشورهای اروپایی مشغول تحصیل بودم (اگر فراموش نکرده باشم ، آلمان غربی بود) ؛ رادیو اعلام کرد که در فلان فروشگاه ها ، چند قلم ماده غذایی "به قیمت پایین تر از بازار" عرضه می شود و کسانی که نیازمند هستند می توانند به آن فروشگاه ها مراجعه و با هزینه اندک، خرید کنند.
من و سایر دوستان ایرانی ام که مستأجر خانه یک پیرزن 80 ساله بودیم ، آن روز بسیج شدیم و به چند تا از آن فروشگاه ها رفتیم و کلی خرید ارزان کردیم.
غروب با دستانی پر و در حالی که احساس پیروزی می کردیم به خانه برگشتیم ، هنگام وارد شدن به خانه ، صاحبخانه را دیدیم و با شوق و ذوق ماجرای زرنگی ام را برایش تعریف کردیم و گفتیم اگر نمی تواند برای خرید برود ، به ما بگوید که فردا برای او هم خرید ارزان کنیم.

پیرزن آلمانی ، با خشم نگاه مان کرد و گفت: تا فردا فرصت دارید خانه مرا تخلیه کنید.
ما که فکر می کردیم در حق او خوبی می کنیم ، با تعجب علت را پرسیدیم ؛پاسخ داد: شما به کشور من خیانت کردید ؛ این هایی که خریدید ، برای نیازمندان بود که آنها هم در حد نیاز خودشان باید تهیه کنند نه این که افرادی مانند شما که نیازمند نیستید ، به فروشگاه ها هجوم ببرید و حق دیگران را تصاحب کنید.


صف مردم ژاپن برای دریافت کمک، بعد از سونامی مرگباری که تخریب های بسیار گسترده برجای گذاشت و هزاران نفر را داغدار کرد

غرض از ذکر ماجراهای پیش گفته ، اشاره به یک خصیصه ناپسند در میان ما ایرانی هاست. این که اگر چیزی مفت یا بسیار ارزان باشد باید تصاحبش کرد ولو آن که مفت یا ارزان بودنش ، برای آن است که فقرا هم به نانی برسند ، چه معنایی می تواند داشته باشد؟
بله! درست است که عده ای بر اثر فقر و نداری ، حتی یک روز هم نمی توانند صبر کنند و در اولین روز توزیع مرغ یا سبد کالا به فروشگاه ها روانه می شوند ؛ یا درست است که عده ای به دلیل عدم اعتماد به دولت و این که آیا فردا هم سبدی در کار است یا نه ، هجوم می برند، ولی آیا همه آنچه از شلوغی و هجوم و بی نظمی مدام می بینیم ، ریشه در همین فقر و بی اعتمادی دارد یا مساله ، ریشه ای تر از این حرف هاست؟

مثلاً در همین ماجرای سبزی رایگان که همین دو روز قبل در یک منطقه متوسط نشین شهری رخ داد ، آیا مردمی برای خرید به آن مرکز رفته بودند، فقیر و نیازمند اندکی سبزی بودند یا مثلاً پای دولت در میان بود؟

فرقی نمی کند که رئیس جمهور که باشد و چه چیزی توزیع شود. بخش مهمی از مردم ما ، از ارزش اخلاقی مناعت طبع ، فاصله گرفته اند. حتماً در دقایقی که آن افراد از سر و کول همدیگر بالا می رفتند تا چند برگ سبزی و چند تربچه بیشتر به دست آورند ، عده ای هم از کنار ماجرا عبور کرده اند زیرا ارزش خود را فراتر از آن دیده اند که برای سبزی رایگان ، این و آن را له کنند و احتمالاً خودشان هم له شوند.
اما وجود این افراد - که دیده هم نمی شوند - نافی وجود فرهنگ فرومایگی در میان بخشی از مردم ایران نیست. سخن از اسنان های فقیری که برای نان شب می جنگند نیست ، سخن از انسان های متوسط و حتی متمولی است که وقتی پای کالا به میان می آید،ولو آن که نیازمندش نباشند، انسانیت خود را فراموش می کنند.
مسوولیت دولت ها به جای خود ، اما نباید فرد فرد ما درباره رفتارهای خودمان مسوولیت داشته باشیم؟

من ، شما و یا هر کدام از نزدیکان مان ، با هر شغل،جایگاه و فضیلتی که می توانیم داشته باشیم ، ممکن است مشمول این ضعف باشیم؛ گارد گرفتن در برابر این انتقاد ، تنها به فراموشی ارزش انسانی خودمان و گسترش فرهنگ دنائت طبع - در برابر مناعت طبع و بزرگواری - می انجامد.

عصر ایران

نظرات (28) کاربر عضو:  کاربر مهمان: 
ایرانی شناسه نظر: 122785 20 بهمن 1392 - 18:51

مهمتر ازمساله هسته ای بی فرهنگی قشر زیادی ازمردم است که درشهرهای بزرگ زندگی میکنند وزندگی را برای بقیه مردم سخت کرده اند باید چنین اتفاقاتی صو رت بگیرد تا مسولین متوجه شوند با فرهنگ این کشور چه کرده اند . انسانیت در بین ما ایرانیان دیگر جایی ندا رد

ادامه
سام شناسه نظر: 122786 20 بهمن 1392 - 18:52

خلایق هر چه لایق...

ادامه
مهدی شناسه نظر: 122790 20 بهمن 1392 - 19:13

ما خیلی بدبخت و بیچاره و دیده تنگ شده ایم و به فرومایگی افتاده ایم ما خودمان را تافته جدا بافته می دانیم و بقیه دنیا را بی هنر و بی فرهنگ ولی در عمل از کشورهای عقب مانده آفریقایی هم بدتریم ما به یک انقلاب فرهنگی در درون خودمان و افکارمان نیاز داریم

ادامه
حسین شناسه نظر: 122794 20 بهمن 1392 - 19:46

مشکل صد در صد ژنتیکی است. یادم می آید زمان کوپونیسم و دوران دفاع مقدس را. مردم ما از آن زمان به فرهنگ هجوم در صف پیت نفت و دعوا سر زنبیل گذاری در صف سیب زمینی و خواهش و تمنا برای ثبت شدن نامشان در نوبت تعاونی برای دوچرخه وارداتی چینی و دعوا سر صف ذغال چوب و ...... عمیقا" عادت کرده اند بطوریکه در مغز ژن مردم ما حضور شجاعانه در صحنه های توزیع کالا ( هر چند غیر ضرور و مازاد بر نیاز) نهادینه شده و کارش نمیشود کرد. به تمول و فقر هم ارتباطی ندارد.

ادامه
نادر شناسه نظر: 122803 20 بهمن 1392 - 21:23

از ماست که بر ماست ........

ادامه
بهزاد شناسه نظر: 122810 20 بهمن 1392 - 22:1

متاسفانه کار فرهنگی بسیار لازم داریم یک عده شکم شان سیر است ولی چشمشان گرسنه است

ادامه
رضا شناسه نظر: 122811 20 بهمن 1392 - 22:20

هر مملکتی رو اول و آخر فقط مردمش میسازن و بس... هر وقت یاد گرفتیم ساده ترین اصول رو رعایت کنیم منتظر پیشرفت باید باشیم

ادامه
تیزبین شناسه نظر: 122812 20 بهمن 1392 - 22:31

با تحلیل شما موافق نیستم... در بسیاری از کشورها هم اگر به این ترتیب کالا را توزیع و در مورد آن اطلاع رسانی کنند این اتفاقات می افتد.
- اولا مقالات متعددی در حوزه بازاریابی نوشته شده است که به محض آن که کالایی به قیمت صفر به بازاری ارائه می شود جذابیت آن کالا و تقاضا برای آن به شدت بالا می رود. تقاضا برای یک کالا به قیمت 1 ریال با تقاضا برای کالا به قیمت صفر ریال کاملا متفاوت است.
- ثانیا فرض کنید در یک محله با جمعیت 10000 نفر، تنها 20 درصد ترکیبی از افراد نیازمند و فرومایه وجود دارد و در این محله یک مرکز توزیع وجود دارد و بعلت اطلاع رسانی ضعیف یا این ذهنیت که کالا بسرعت تمام می شود مردم در همان روز اول برای دریافت کالا هجوم می آورند. ضمن این که شما نیز به عنوان مدیریت توزیع کالا هیچ گونه دسته بندی بین متقاضیان قائل نشدید و به همه اقشار می خواهید در همه روزها سرویس دهید. نتیجه اینکه به یک مرکز با ظرفیت و فضای محدود ( نه مثل فروشگاه های بزرگی که در آمریکا می بینیم) 2000 نفر هم زمان هجوم می آورند و نتیجه این که چنین صحنه هایی خلق می شود. حال اگر به جای یک مرکز 5 مرکز وجود داشت به هر مرکز 400 نفر مراجعه می شد که این تقاضا در طی روز قابل کنترل بود. ضمنا شما به این نکته توجه ندارید که بافت شهرهای بزرگ ما غالبا ناهمگن است مثلا در نیاوران تهران نیز عده ای که محتاج دریافت سبد کالا هستند کم نیستند.
- در نهایت می بینید که وقتی دولت تنها در باب اطلاع رسانی قدری بهتر عمل می کند اوضاع به شکل بهتری قابل کنترل است. از دید بنده در مدیریت توزیع کالا و اطلاع رسانی آن ضعف وجود داشت و ریاست محترم جمهوری به درستی به این نکته پی بردند و اصلاحاتی صورت گرفت.
- حتی اگر فرض کنیم به قول شما عده زیادی فرومایه هستند من بعنوان توزیع کننده آیا صرفا به شکل انفعالی باید با این مسئله برخورد کنم یا این که باید سعی در مدیریت شرایط کنم. برای مثال در بسیاری از کشورهای پیشرفته برای ورود و خروج افراد به ورزشگاه ها فکر و تحلیل می کنند چرا که مطالعات نشان داده افراد در یک جمع که حالت هیجانی نیز دارند رفتارهای غیرمعقول از خود نشان می دهند. نه این که غربی ها متمدنانه تر هستند بلکه روی این مسئله مطالعه کردند تا تنش ها در ورزشگاه ها را با طراحی ورزشگاه، سیستم های کنترلی ، آموزش و اطلاع رسانی کاهش دهند.

ادامه
نسل چهارم شناسه نظر: 122817 20 بهمن 1392 - 22:58

سلام فرهنگ یکشبه نمیاد و یکشبه نمیره ولی تکرار رفترهاست که ماندگارند وفرهنگ میشوند از نسل اولی که دوران اتقلاب رو درک میکردند میگفت قبلا قبلا ها مردم مایحتاج خود را به مقدار نیاز تهیه میکردند مثلا نفت به اندازه یک چلیک(ظرف مخصوص نفت) ولی در زمان جنگ ترس از کمبود بعضی ها در قابلمه وآفتابه نفت جا میکردند وحالا... باید به مردم اطمینان داد همه چی با قیمتی ثابت هست به نظرم بزرگترین خدمت به مردم است

ادامه
رضا شناسه نظر: 122818 20 بهمن 1392 - 23:1

این که مردم تا حدی این رذیله را دارند را رد نمی کنم
ولی ای کاش از این روش منسوخ شده دولت هم نقدی می شد که من مخاطب برداشت ماسمالی کردن اشتباه دولت را از متن نکنم
با تشکر

ادامه
علی شناسه نظر: 122821 21 بهمن 1392 - 1:2

من با بی فرهنگی و بی تدبیری مسئولین کاری ندارم فقط موندم که با این وضع بیماریهای لاعلاج و سرطان که کشور عزیز ایران بهش گرفتار شده با این برنج غنی شده با آرسنیک با مارک گاندی چیکار کنم!!!ولی خداییش گدایی رو دیگه بدون گذروندن دوره های فشرده یاد گرفتم :) روحانی مچکر نیستیم.

ادامه
یه بابایی شناسه نظر: 122822 21 بهمن 1392 - 1:30

به نظر من هم کار مردم درست بود هم دولت. فقط این وسط مقاله شما بی ربط بود که توقع زیاد از یه ملت و دولت بی سواد دارید. فرهنگ!!!! ایرانی !!!!! ای بابا شما تقریبا خیلی پرتی.

ادامه
ایرانی شناسه نظر: 122823 21 بهمن 1392 - 2:34

اینکه چی بودیم(توی فرهنگ) خیلی خوبه و بهش افتخار میکنیم...اما حالا چی هستیم؟؟؟کدوم تاریخ کهن؟؟؟تمدن ؟؟؟آیندگان درمورد ما چی میخوان بگن؟؟؟حمله به صفحه مسی تو فیس یادتون هست؟؟؟از موارد داخل کشور شروع میشه و گندی که به بار میاره جهانی میشه...واقعا من به عنوان یه ایراتی از روی حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی و نظامی و و سنایی و ابن سینا و خیام و باباطاهر و کوروش وآل احمد و دکتر شریعتی و شهید مطهری دیگر بزرگان خجلم...نمیدونم چه جوری باید ثابت کنم من هموطن این بزرگانم؟؟؟

ادامه
م م شناسه نظر: 122832 21 بهمن 1392 - 8:29

به نظر من اونقدر که مغزها خالیه شکمها خالی نیست.

ادامه
در مورد کامنت اول شناسه نظر: 122833 21 بهمن 1392 - 8:32

دوست عزیز ! این هم عذر بدتر از گناه است که تا ما مردم متهم به بد اخلاقی شویم توپ را در زمین مسئولین بیاندازیم !
بعضی از ما ایرانی ها توقع داریم همه امکانات رفاهی برایمان فراهم شود تا بعد از آن شاید با عزت نفس رفتار کنیم !
بنده به خوبی به یاد دارم که در اوایل دهه هشتاد که اوضاع اقتصادی بد هم نبود ، همچنان ندادن کرایه اتوبوس ، گرفتن وام هایی که قانونا نباید به گیرنده آن تعلق گیرد ، جلو زدن در صف نانوایی ، جلو زدن در صف غذاخوری دانشگاه ( دانشگاه تهران ) برای بعضی افراد زرنگی تلقی می شد .
این ها هم تقصیر مسئولین است و مردم ما بهترین مردم دنیا هستند ؟!

ادامه
بیژن شناسه نظر: 122835 21 بهمن 1392 - 8:34

اخلاق و هنجارهای اجتماعی صرفا بر پایه آنچه که رهبران جوامع (رهبران به معنی عام آن در علم مدیریت) ترویج می کنند در جوامع شکل می گیرد. به طور مثال اگر در جامعه ای دروغ گفتن از طریق رهبران آن جامعه تبدیل به یک هنجار مثبت گردد در این جامعه دروغ گفتن یک ارزش محسوب گردیده و راستگویی مورد استهزا و تنسخر دیگران خواهد گردید.

ادامه
مرشد شناسه نظر: 122839 21 بهمن 1392 - 9:35

چرا اینقدر ایراد می گیرید، ما همینیم، نباید مثل کبک سرمونو زیر برف بکنیم و ادعای فرهنگ بکنیم، این کارها (صف ایستادن) از ویژگی ها و نیازهای ذاتی ما ایرانی هاست. در واقع ما به سبد کالا نیازی نداریم بلکه نیاز اصلی در صف ایستادن و ارضاء تمایلات درونیمان است. دم آقای روحانی گرم که این نیازها را شناخت و به آنها پاسخ داد.

ادامه
moj شناسه نظر: 122843 21 بهمن 1392 - 9:56

من با نظر نسل چهارم موافقم . ( باید به مردم اطمینان داد همه چی با قیمتی ثابت هست ).این جمله بسیار درست است . ضمنا حوادث مربوط به سبد کالا نشان داد مردم ما در برابر بحران های احتمالی چگونه عمل می کنند و در صورت وقوع بحران های جدی این مردم خودشان همه چیز را نابود می کنند .

ادامه
نادر شناسه نظر: 122847 21 بهمن 1392 - 10:11

خیلی جالبه دوستان که :
مردم ایران به یکدفعه از 35 سال پیش به اینور روز به روز پسرفت فرهنگی کرده اند و این درحالیست که قبل از آن بشدت درحال پیشرفت فرهنگی میبودند!!!!!!

بنظر شما دلیلش چیست ؟؟؟؟
آیا سیاستی در پشت آن پنهان شده ؟؟؟؟

ادامه
رویانیان شناسه نظر: 122850 21 بهمن 1392 - 10:17

دوستان،! در مملکتی که به اختلاس کنندگان بیت المالش مدال میدهند و از کسانی که اقتصاد و سیاست یک کشور را به قهقرا برده اند به عنوان مدیران جهادی تقدیر می شود و ارگانهایی که باید کار فرهنگی انجام دهند به تعریف و تمجید از گروه ها و اشخاص خاصی می پردازند و......... شما از مردمانش چه انتظاراتی دارید آیا؟!.........

ادامه
شکیب شناسه نظر: 122856 21 بهمن 1392 - 10:47

دولت مردهای ما باید از کشور ژاپن درس اداره و مدیریت یاد بگیرن
بعد از چنگ جهانی و نابودی شهرهاشون به جای شعار دادن و مرگ بر این و آن گفتن
با پیشرفت در صنعت و اقتصاد و به واسطه این دو عامل مهم دارای شخصیت سیاسی قدرتمند در دنیا شدند و این عوامل باعث عزت نفس و اعتماد بالای مردم ژاپن به کشورشان شده است که در اوج خرابی و ویرانی به واسطه دولت مردانشان با کمال آرامش به آینده می اندیشند

ادامه
ساسان شناسه نظر: 122922 21 بهمن 1392 - 19:35

در جواب حسین
این مسئله ربطی به ژنتیک ندارد . در همان زمان کوپونیسم به قول شما صف های دیگری نیز برای اعزام به جبهه های جنگ وجود داشت که آن ها هم شلوغ بودند . آن ها نیز از همین مردم بودند .

ادامه
جبار شناسه نظر: 122923 21 بهمن 1392 - 19:40

اگر در یک کلاس درس بیشتر شاگردان مردود شوند مقصر اصلی شاگردان نیستند و باید اشکال را در جای دیگر جستجو کرد . این مردم مگر همان هایی نیستند که در دوران جنگ داو طلبانه پا روی مین میگذاشتند؟ پس چرا اکنون اینگونه شده اند؟

ادامه
امین شناسه نظر: 122998 23 بهمن 1392 - 13:3

اقتصادکه نباشه نه فرهنگ میمونه نه انسانیت نه دین نه ناموس نه....حالا چه ایرانی باشی چه اروپایی .چه ‍‍‍‍‍ژاپنی .مگه مردم اروپانبودن وقتی زمزمه رکوداقتصادی روشنیدن ریختن تومغازه ها اموال مردمو غارت کردن.

ادامه
جاوید شناسه نظر: 123026 23 بهمن 1392 - 15:30

موضوع این عکسها کلا مشکوکه توجه کنید به سرو وضع اینها که دارند دعوا می کنند نمی خوره همچین نیازمند یاشند که سر این چندرغاز باهم دعوا کنند و یا اون عکس بالایی توجه کنید که صف فقط مربوط به مرغ هستش و اونهم مال سال قبل چون اکثرا آستین کوتاه پوشیدند. منکر این امر نیستم که سبد کالا بد پخش شد ولی عملکرد خود ما از نحوه پخش اون هم بدتر بود. کلا بد اخلاقی و بی ادبی ثمره فقر فرهنگی هستش و یاید درمان بشه و درمان اون نظام آموزشیه که در تربیت استاد و معلم ریشه داره. هیچ وقت یادم نمی ره که سر آب خوری زمان دبستان که همیشه هم نمی دونم چرا شلوغ یود از دماغ یکی بدون عمد خون اومده بود خدا شاهده مدیر سر صف حسابی داد و بی داد کرد و به مستخدم مدرسه دستور داد فلکه آب خوری رو ببنده تا ما ادب شیم بد به اونی که می گفتند هل داده بود چنان کشیده ای زد که زنگش الان که 25 سال حدودا ازش می گذره از سرم نپریده اون زمانها هدف پروش آدم بود تا آمورش به ...

ادامه
اندیشمند شناسه نظر: 123057 23 بهمن 1392 - 22:28

سلام دوست باشخصیت ام از حسن توجه تون سپاسگذارم انتقاد منصفانه ای کردید خداوند زیبایی ها خیرت دهاد. کتابی وزین وعلمی درمورد رفتارشناسی مردم از آقای پروفسورارونسون هست خدمت تون معرفی میکنم با ترجمه دانشمند فرزانه جناب آقای دکتر حسین شکر کن . ضمناایشون بنیان گذار روانشناسی صنعتی درایران هستند.بهترین راه مبارزه باتاریکی روشن کردن شعله ایست هرچند کوچک!!

ادامه
وامانده شناسه نظر: 123181 25 بهمن 1392 - 22:0

وقتی مردم را گدا می کنید وقتی لز صدا و سیما بالا پوزخند می زنند به مردم وقتی خبر قاچاق دختران ایرانی به کشورهای عربی بی اهمیت تلقی میشه وققتی مرگ یک ایرانی هیچ است وقتی هموطن من اسیر گروهک خاص میشه جوابش سکوته .............. چه انتظاری از این مردم دارید چه مقایسه ای ؟!!!!!!!!!!

ادامه
بیطرف شناسه نظر: 123226 26 بهمن 1392 - 13:50

ملتی که به زور عقب نگه داشته شده اند.
اینها همه نتیجه ایزوله کردن کشور از دنیاست.

ادامه
ارسال نظر
حداقل 3 کاراکتر وارد نمایید.
ایمیل صحیح نیست.
لطفاً پیوند مرتبط را کامل و با http:// وارد کنید
متن نظر خالی است.

wait...