احتمالا در این روند ممکن است اشتباههای کوچکی نیز داشته باشید. رسیدن به سطح مدیریت تنها یک ترقی و ارتقا محسوب نمیشود، بلکه نقش و وظیفه جدیدی است که نیازمند مجموعهای از مهارتهای جدید است، در نتیجه زمانی که این وظیفه جدید را برعهده گرفتید مراقب این اشتباههای رایج باشید.
1- هنوز در حال تلاش برای انجام کارهای خود هستید
زمانی که بهعنوان یک کارمند مشغول بهکار بودید باید لیستی از وظایفی را که مسوولیت آنها را بر عهده داشتید انجام میدادید بنابراین زمانی که این لیست از وظایف و مسوولیتها وجود ندارد تا در یک روز کاری به انجام آنها بپردازید با یک تغییر در کارها مواجه میشوید که میتواند سخت باشد.
بهعنوان یک مدیر نمیتوانید روی وظایف فردی تمرکز کنید بلکه باید روی تلاش خود جهت کمک به تیم کاریتان تمرکز کنید تا تیم کاری شما بتواند وظایف خود را به انجام برساند. حال، موفقیت شما به موفقیت تیم کاریتان بستگی دارد بنابراین تمایل ندارید که بیشتر وقت خود را صرف «انجام کارها» کنید زیرا شما یک مربی پرمشغله، ناظر و راهنمای تیم کاریتان خواهید بود.
2- به جای اهداف، روی جزئیات تمرکز میکنید
ممکن است بهعنوان یک کارمند که دارای نقش و وظایف مشخصی است این عادت وجود داشته باشد که به جزئیات وظایف توجه بیشتری کنید، مثلا نگهداری ایمیلها که به افراد مختلف ارسال میکنید، تماسهایی که نیاز به پاسخ و پیگیری دارند یا تنظیم و مرتبسازی یادداشتها.
اما بهعنوان یک مدیر ممکن است نتوانید به تمامی این جزئیات که در هرکدام یا همه پروژههایی که اعضای تیم کاریتان روی آن کار میکنند، بپردازید.
اگر دائما تلاش کنید تا به جزئیات وظایف و کارها توجه داشته باشید، در نتیجه شما تبدیل به یک «مدیر کوچک»(micromanager) خواهید شد که بیش از همه روی جزئیات کار کارکنان و وظایف آنها تمرکز میکند که این برای شما و تیم کاریتان سودمند نیست. این نکته برای مدیران تازهکار بسیار مهم است تا به تغییر تمرکزشان بر موارد و اهداف بزرگتر پیببرند. نظارت بر پروژههای فردی نیز بخشی از اهداف مهم است اما مدیران باید نظارت بر پیشرفت اعضای تیم کاری خود را بهطور موثر و کارآمد بیاموزند تا کل تیم کاری را به سمت دستیابی به اهداف بلندمدت سوق دهند.
3- از دیگران تقلید میکنید
زمانی که تنها عنوان «مدیر» را در نظر بگیرید، گسترش و توسعه سبک مدیریتیتان به صورت جادویی و شگفتانگیز اتفاق نمیافتد. بنابراین دور از انتظار نیست که مدیران تازهکار اقدام به تقلید از مدیریتهای پیشین کنند که قبلا دیدهاند یا در معرضشان بودهاند و به همین دلیل ممکن است از همان سبکها و شیوههای مدیریتی استفاده کنند. البته ممکن است شما یک راهنما یا یک مدیر خلاق برای تقلید در شیوههای مدیریت باشید اما تقلید به مدیران جدید اجازه چالش برای وضع موجود، افزایش تواناییها و اثرگذاری در یک سازمان را نمیدهد.
4- قولهایی میدهید که توانایی عمل کردن به آن را ندارید
مدیران جدید مشتاقانه تلاش میکنند تا بهعنوان یک مدیر و راهنمای اثرگذار و مفید، تیم کاری جدیدشان را خشنود کنند که البته این قابل تحسین است اما این مدیران اغلب با دادن قولها و وعدههای بزرگ سعی در خشنود کردن و خوشحالی کارکنانشان دارند مثلا تغییر و ایجاد گستردگی در سیستم نرمافزاری شرکت یا ایجاد تغییرات فوری در روند انجام کارها. به همان میزان که این وعدهها و قولها بزرگ هستند، مدیران جدید برندها نیز ممکن است کاملا درک نکنند که چه چیزی برای ایجاد تغییرات لازم است تا این فرآیند دقیقا به انجام برسد. بنابراین ممکن است مشکلاتی بزرگتر از آنچه تصور میکردید پیرامون آن به وجود بیاید. در نهایت قولها و وعدههای بیش از حد شاید در ابتدا باعث محبوبیت و مطلوب بودن مدیران تازهکار شود اما اگر این وعدهها عملی نشوند باعث تضعیف اعتماد کارمندان به مدیر جدید خواهد شد.
5- نادیدهگرفتن موفقیتهای اولیه
اگر در سازمان یا موسسهای که مدیر شدهاید، تغییراتی وجود دارند که میتوانید خیلی سریع و فوری آنها را انجام دهید مثل حذف جلسات بینتیجه و بیفایده که تنها موجب اتلاف وقت میشوند یا مثلا حذف یک مرحله تکراری اسنادسازی؛ به سرعت دست بهکار شوید و از این راه به یک موفقیت اولیه دست یابید، زیرا این تغییرات فوری باعث میشوند که شما بهعنوان یک فرد معتبری که برای ایجاد اثرگذاری آمادگی دارد به چشم بیایید.
6- عدم تصمیمگیری
مدیران جدید و تازهکار معمولا دچار عدم توانایی در تصمیمگیری میشوند. این عدم توانایی در تصمیمگیری زمانی است که فرد بیش از اندازه به موضوعی فکر میکند. در نتیجه هرگز نمیتواند تصمیم مشخصی بگیرد. در این وضعیت جدید انتخابهایی که دارید روی شما تاثیری ندارند بلکه این انتخابها روی کل تیم و حوزه کاریتان تاثیر میگذارند و بهدلیل اینکه مدیران تازهکار نمیخواهند تصمیمات اشتباهی بگیرند بنابراین آنها اغلب در تصمیمگیریهای خود تعلل میکنند و تاخیرهای زیادی دارند و در نهایت ممکن است اصلا تصمیمی نگیرند.
7- توقف و عقبنشینی کردن
مدیران تازهکار با داشتن نقش جدید اغلب نمیخواهند بهعنوان یک فرد بسیار مقتدر جلوه کنند. آنها نمیخواهند بدون در نظر گرفتن دانش ژرف کارکنان، اهداف سازمان و نیازهای تیم کاری، تغییر را شروع کنند و با عقبنشینی و طولانی کردن شروع مدیریت خود نتیجه معکوس میگیرند. بدون راهنما و دستورالعمل، تیم کاری شما خیلی زود دچار مشکل خواهد شد و تلاش آنها بینتیجه خواهد ماند و احتمالا تیم کاریتان در مورد اعتبار، شهرت و توانایی شما در انجام امور دچار تردید خواهد شد.
دنیای اقتصاد