حوزه اقتصادی ایران در سال 90 شاهد تغییرات و التهابات گسترده ای بود که بازخوانی آن می تواند به حرکت و رشد اقتصادی ایران در سال جاری کمک کند و لذا واکاوی این التهابات در سلسله مقالاتی ارائه خواهد شد.
نگرانی که امروز گریبان اقتصاد ایران را فرا گرفته است، اتخاذ سیاست های اشتباه اجتناب ناپذیر است. فرایندی که به خوبی می توان در سال 90 آن را نگریست و به عنوان تجربه ای برای سال 91 قرار داد.
تجربه های سال 90 در یک جمله این می تواند باشد: قیمت ها زمانی می توانند، ضد توسعه عمل نکنند، که به صورت طبیعی از دل یک واقعیت مطلوب ایجاد شده باشند و اگر می خواهیم به آن مرحله برسیم باید واقعیت مطلوبی بسازیم.
واقعیت مطلوب علت قیمت مطلوب خواهد بود بنابراین نمی توان قیمت مطلوب را علت واقعیت مطلوب خواند، چون قیمت تنها منعکس کننده حقیقت است و چیزی که تنها قابلیت انعکاس حقیقت را دارد، خودش فی نفسه نمی تواند واقعیت نامطلوب را درمان کند. به بیان دیگر اگر سفته بازی در ارز باعث شکاف ارزی شده باشد، نمی توان با افزایش نرخ ارز و رساندن قیمت رسمی به غیر رسمی با سفته بازی مبارزه کرد چرا که واقعیت سفته بازی را نمی توان با قیمتی که نقش درمانی ندارد، از بین برد و این امر نه تنها واقعیت را بهتر نخواهد کرد، بلکه با ایجاد چشم انداز مثبت روند صعودی قیمت دلار، سفته بازی را تشدید می کند.
لذا قیمت نقش انعکاسی دارد و اگر به عنوان نقش درمانی به قیمت ها نگاه کنیم، از انجا که دارو را اشتباه فرض داشته ایم، سبب می شود علت نادرستی را برای درمان برگزیده و با تغییر قیمت ها وضعیت را از بد، بدتر کنیم.
چند سوال مطرح می شود: یک آنکه منظور از این که قمیت ها ضد توسعه عمل کنند، چیست؟ دو آنکه واقعیت مطلوب چیست؟ راه رسیدن به ان چیست و چرا قیمت ها نمی توانند واقعیت مطلوبی خلق کنند؟
از طریق قیمت نمی توان فریب خورد، قمیت تنها انعکاس حقیقت و یا انعکاس حقیقت دروغین می تواند باشد. به عنوان مثال پایین بودن نرخ بهره یک انعکاس دروغین از بازار پول بود چرا که تقاضا برای پول به شدت افزایش یافته بود، هم چنین افزایش نرخ بهره نیز انعکاس حقیقت درست ولی نامطلوب اقتصاد ایران بود که هر دوی آن اثرات ضد توسعه ای بر اقتصاد ایران بر جا گذاشت که می توان به عدم تمایل بانک ها به وام دادن به بخش ها تولیدی به علت هزینه فرصت بالای وامی که به تولید کنندگان کم بهره می دادند و تشدید رکود تورمی اشاره کرد.
قمیت ها زمانی می توانند مثبت ارزیابی شوند که نتیجه یک واقعیت مطلوب باشند. از دل یک واقعیت مطلوب، تنها قمیت مطلوب ایجاد نمی شود، بلکه قیمت مطلوب تنها یکی از کوچکترین ویژگی های خلق واقعیت مطلوب می باشد. به عنوان مثال زمانی که یک کشور در امر تحقیق و توسعه سرمایه گذاری می کند و تولید را بر پایه سرمایه های انسانی و اجتماعی خود ایجاد می کند، علاوه بر آن که به ایجاد اشتغال و ارتقاء بنیه ی تولیدی در داخل کمک می کند، به علت ارتقاء توان رقابتی ارزش پول ملی کشور خود را نیز افزایش می دهد و قیمت ارز را کاهش می دهد. ارزشمند شدن پول کشور سبب میشود، آن کشور بدون آنکه نیاز به ارز برای واردات خود داشته باشد، پول کشور خودش را چاپ کرده و نیاز های وارداتی خود را تامین کند و این دقیقا همان فرایندی است که زمانی آمریکا آن را طی کرده بود. ماجرا به همین جا ختم نمی شود، به بیان دیگر، حال که واقعیت مطلوب ساخته شده است، قیمت ها هم چون موم در دست مسئولین قرار می گیرد و این دقیقا همان چیزی است که کشور چین دنبال می کند، به بیان دیگر در چنین شرایطی کشورها می توانند نرخ ارز را برای افزایش صادرات افزایش دهند و یا اینکه نرخ بهره را برای کاهش تورم افزایش دهند، چرا که قیمت بنده ی اقتصادی است که واقعیت مطلوب آن، ایجاد شده باشد.
حال اگر واقعیت مطلوب ساخته نشده باشد، تغییر قیمت ها تنها آفت زا خواهد بود، چه کاهش و چه افزایش آن، البته از آنجا که یک کدام بیشتر در دور کردن جامعه از واقعیت مطلوب نقش خواهد داشت، می توان این گونه گفت، که یکی بد و دیگری بدتر خواهد بود.
نکته ی دیگر این است که نباید اثری را که یک کشور از تغییر قیمت خود بدست می آورد را ثابت قلمداد کرد. وقتی واقعیت ای در کشور ما تغییر نمی کند، افزایش نرخ ارز، نه تنها صادارات را افزایش نمی دهد بلکه به علت تشدید تورم رکودی، واردات را توجیه پذیر تر می کند، افزایش نرخ بهره نیز نه تنها عامل کاهش تورم و نقدینگی در جامعه نمیشود، بلکه با تشدید رکود تورمی و مولد کشی، نامولد پروری فراوانی را ایجاد خواهد کرد که به موهبت آن، نقدینگی فراوانی را در جامعه ایجاد خواهد کرد.
لذا باید دانست که اول از همه باید به تغییر واقعیت دل بست و پس از آن باید به قیمت ها دل خوش کرد. و از سویی تا زمانی که قیمت ها هم چون موم نشوند، نمی توان به عنوان ابزار سیاستی از آن استفاده کرد. نمی توان با حذف چهار صفر گفت که دیگر تورم رکودی ( واقعیت نامطلوب ) از بین رفته است و این در حالی است که ممکن است از وضعیت از بد، به وضعیت بدتر برسیم، چرا که افراد واقعیت نامطلوب را می دادند و با دانستن آن، ممکن است حذف چهار صفر را به عنوان تشدید ناامنی قلمداد کرده و با این قلمداد، تورم رکودی گذاشته را تشدید نمایند لذا با سفته بازی که یک واقعیت نامطلوب است، نمی توان با افزایش نرخ بهره و ارز مبارزه کرد، با ناکارامدی نمی توان از طریق افزایش هزینه های تولید مبارزه کرد. قمیت ها به مبارزه با واقعیت نامطلوب نمی رود و انجام این کار یعنی نرسیدن به آنچه می خواستیم به علاوه تشدید واقعیت نامطلوب گذشته.
باید به تغییر رکود تورمی از طریق حمایت از تولید فکر کرد نه این که با افزایش نرخ بهره و ارز و قیمت، رکود تورمی را تشدید کرد. در اقتصاد ایران، تشدید رکود تورمی به فعالیت دلالان و واردکنندگان مجوز فعالیت بیشتر می دهد و از سویی به علت دور شدن از نسخه ی درمان اصلی که همان بهبود وضعیت نامطلوب است، احتمال تکرار کردن افزایش متغیر های اسمی را افزایش می یابد و این باتلاقی است که روز به روز ناکارامدی، نامولد پروری و سفته بازی را افزایش می دهد و راه درمان اصلی را روز به روز دور و دور تر می کند. راه درمان اصلی بسته حمایتی کامل دولت است که در آن علاوه بر اعطای نقدینگی و عدم افزایش هزینه ها، سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه و توجه به سرمایه های انسانی نیز وجود دارد.
تابناک