به گزارش ارانیکو به نقل از بانکداران ۲۴، «در آن دوران کسی اجازه بیمه کردن محمولههای طلا و اسکناسهای ما را نداشت. به همین دلیل در آن شرایط ما باید یک آدم معتمد را همزمان با خرید اسکناس خود از دبی، به آنجا میفرستادیم تا چمدانهای اسکناس را روی صندلیهای یک هواپیمای فرستکلاس میگذاشت و بعد خودش در صندلی عقب آن مینشست و بلیت همه صندلیهای دیگر را میخرید تا بتواند این اسکناسها را به داخل کشور بیاورد». «همین طور از غرب کشور، جمعآوری اسکناس از کشور عراق و حمل آن با اتومبیل سواری یا چهارپایان یا کشورهای مختلف خیلی سخت بود.» این جملات تنها بخشهایی از توصیفهای معاون پیشین ارزی بانک مرکزی برای دوران تحریم است.
دورانی که به گفته کمال سیدعلی، بانک مرکزی باید ۱۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی کشور را به شکلی مدیریت میکرد که سه شرط در مورد آن رعایت شود. به گفته او، اولین شرط این بود که در یک بانک درجه یک دنیا این کار(سپردهگذاری) انجام شود، دومین شرط آن، مهیا بودن امکان سریع نقدینگی و سومین شرط آن، پایینتر بودن هزینه آن کار نسبت به اقدامات دیگر بود.
سیدعلی که از ۲۱ تیر ماه تا ۹ آذر ماه سال ۱۳۹۰ معاون ارزی بانک مرکزی بود در گفتوگویی با هفتهنامه تجارتفردا از روشهای اصلی در نگهداری ذخایر ارزی سخن میگوید و در پاسخ به این سوال که آیا ایران چارهای جز بهرهگیری از ابزار خرید اوراق قرضه از آمریکا نداشت، اظهار میکند:«در آن دوران تحریم خیلی از اختیارات بانک مرکزی سلب شده بود و دست بانک مرکزی باز نبود که در زمینههای مختلف تمامی جوانب را بتواند ملاحظه کرده و آنها را عملی کند.» در همین حال وی اظهار امیدواری میکند که در این زمینه ایران بتواند به دارایی خود دست پیدا کند؛ دارایی که بیش از دو میلیارد دلار ارزش دارد و اخیرا توسط آمریکا توقیف شده است.
ما باید توجه کنیم که تحریم هم رانت دارد و هم پرت. یعنی کشوری که مورد تحریم واقع میشود مشکلات زیادی بر آن مترتب خواهد شد. یکی از این مسائل این است که آن کشور باید یک سری رانت توزیع کند. مثل هزینههای اضافیای که ما در واردات سالهای اخیر داشتیم و همچنین آسیبهایی که از برخی صرافیها بر ما وارد شد.
بانک مرکزی در این دوران مسوولیت سنگینی برعهده داشت و تمام دوستانی که در گذشته مسوولیتی داشتند و در بانک مرکزی مشغول به کار بودند خصوصا آنهایی که از ابتدا کارمند بانک مرکزی بودند بالاخره با این مساله مواجه شدند که بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار را یا به صورت اوراق یا سپردهگذاری در بانکهای دنیا یا خرید طلا و نگهداری در خارج و داخل کشور حفظ کنند. در آن دوران حتی ورود اسکناس به داخل کشور هم از طریق روش چمدانی انجام میشد که این کارها، اقدامات بزرگی بود که توسط آنها و بخش بینالملل بانک مرکزی انجام میشد.
در شرایطی که بانکهای طرف همکاری ما بابت این همکاری خود جریمه میشدند و برای اینکه با ما ارتباطی نداشته باشند و نقل و انتقالی برای ما انجام ندهند، مستمر تهدید میشدند، بانک مرکزی کشور ما مجبور بود با همه این ملاحظات ذخایری که بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار هم در برخی از مقاطع ارزش داشت را حفظ کند.
در آن زمان وقتی ما میخواستیم پول به داخل مملکت بیاوریم، بانک مرکزی با چمدان این کار را انجام میداد. میخواست طلا برای داخل کشور حمل کند، حتما باید از روشهای متفاوتی بهره میّبرد. چون دیگر به ما اجازه نمیدادند که با هواپیما کار جابهجایی طلا را انجام دهیم یا حتی مجموعهای آن محمولهها را بیمه کند. چون ممکن بود محموله طلایی برای ضرب سکهها نیاز داشته باشیم که آن وقت اگر مثلا میخواستیم این محمولهرا با هواپیما به داخل کشور بیاوریم، کسی آن را بیمه نمیکرد. چرا که ممکن بود یا هواپیما به کشوری دیگر برود یا در آن هواپیما دزدیای صورت بگیرد و آن وقت هیچ مسوولیتی برای کسی وجود نداشت، زیرا کسی آن محموله را بیمه نکرده بود.
در آن دوران کسی اجازه بیمه کردن محمولههای طلا و اسکناسهای ما را نداشت. به همین دلیل در آن شرایط ما باید یک آدم معتمد را همزمان با خرید اسکناس خود از دبی، به آنجا میفرستادیم تا چمدانهای اسکناس را روی صندلیهای یک هواپیمای فرستکلاس میگذاشت و بعد خودش در صندلی عقب آن مینشست و بلیت همه صندلیهای دیگر را میخرید تا بتواند این اسکناسها را به داخل کشور بیاورد. توجه کنید که این کارها، کارهای خیلی بزرگ و سختی بود.
همین طور از غرب کشور، جمعآوری اسکناس از کشور عراق و حمل آن با اتومبیل سواری یا چهارپایان یا کشورهای مختلف خیلی سخت بود. این نوع کارها با ریسکهای بزرگی هم همراه بود ولی همکاران در بانک مرکزی ما این کارها را انجام دادهاند.
اقدام اخیر آمریکا در توقیف دو میلیارد دلار دارایی ایران مثل این میماند که ما بخواهیم از دادگاههای داخلی در مورد کودتای ۲۸ مرداد تقاضای غرامت کنیم و متعاقبا مال و اموال آمریکاییها را مسدود کنیم.