این استاد دانشگاه شهید بهشتی، عوامل ناهمخوان توسعه در پسابرجام را به دو دسته بینالمللی و داخلی تقسیم کرد. به اعتقاد وی، یکی از مهمترین چالشهای ایران در فضای بینالمللی، سیاست تداوم فشار از سوی آمریکا است بهگونهای که در حال حاضر مرکز این فشار، وزارت خزانهداری این کشور و روش فشار، مانع تراشی رویهای است. همین سیاست، موجب شده تا صدور مجوزهای همکاری غربیها با ایران از سوی آمریکا با تاخیر انجام شود. وی همچنین از دو چالش داخلی که در مسیر توسعه ایران قرار دارد، سخن گفت. به گفته سریعالقلم، «عدم اجماع بر توسعه اقتصادی ایران» و «نبود سیستم یکپارچه مدیریتی» دو چالش داخلی پسابرجام است. وی معتقد است چالشهای داخلی و خارجی دست به دست هم داده و موجب میشود تغییر در کشور، تدریجی و زمانبر باشد.
دکتر محمود سریعالقلم در نشستی در پارلمان بخش خصوصی با اشاره به چالشهای خارجی پس از برجام، عنوان کرد: در دنیای امروز ناسیونالیسم سیاسی و اقتصادی به شدت رشد کرده است. یعنی حتی قدرتهای بزرگ عمدتا به فکر این هستند که در این نظام بینالملل پیچیده، چگونه میتوانند منافع خود را حفظ کنند. آن مرکزیتی که در گذشته برای حلوفصل مسائل در دنیا وجود داشت، در حال حاضر از بین رفته است. در گذشته حتی اگر در کشورها مشکلاتی پیش میآمد، این مرکز، برای حل آن، ابتکار به خرج میداد. اما در حال حاضر با چنین رویکردی در دنیا مواجه نیستیم. مصداق بزرگ این تئوری، مساله سوریه است. الان تقریبا میتوان گفت در نظام بینالملل کسی به فکر سوریه نیست. با اینکه این کشور با شرایط نامساعدی مواجه است و 80 درصد کشور سوریه در معرض نزاعهای داخلی و بینالمللی است، اما بازیگران منطقهای و بینالمللی به دنبال این هستند که در چنین معرکهای چگونه میتوانند منافع خود را پیش ببرند. این کشور به دلیل ناتوانی که درخصوص تامین هزینهها برای بازسازی اش دارد، برای مدتها یک کشور فقیر و آسیب پذیر خواهد ماند و تحت نفوذ عوامل منطقهای قرار خواهد گرفت.
وی افزود: ما با دنیایی روبهرو هستیم که کشورها باید به شدت مراقب افکار و رفتار خودشان باشند و ببینند چگونه میتوانند در این محیط بینالمللی، منافع مردم شان را تامین و حفظ کنند.
وی از هند بهعنوان یک کشور موفق در جامعه بینالمللی یاد کرد و گفت: این کشور با نهایت دقت، تمام روابط خودش را مدیریت کرده و از تمام فرصتهایش استفاده میکند. هندیها روابط خود را با روسیه و چین حفظ کردهاند و روابط استراتژیک را با اروپا ، آمریکا و ژاپن نیز طراحی کردهاند. پروژههای بزرگی را برای کاهش فقر برای یک دهه آینده خود تعریف کردهاند. وی از عربستان بهعنوان نمونهای دیگر در این خصوص یاد کرد و افزود: عربستان در حال تدوین برنامهای برای سال 2030 است. هرچند تحقق یا عدم تحقق این برنامه به سیاستگذاریهای این کشور بر میگردد و در حال حاضر با چالشهای بزرگی روبهرو است، اما آنچه مشخص است، این کشور در حال حاضر به دنبال یک اورهال اقتصادی، سیاسی و ملی است. حتی برای این کار از چند موسسه بزرگ جهانی نظر خواستهاند.
به گفته وی، مصداق مهم سیاستهای خارجی عربستان این است که در حال حاضر با کشورهایی که بهطور سنتی همواره دچار چالش بوده، وارد همکاری شده است. حتی کشورهای صنعتی بزرگ مثل آمریکا یا کشورهای قدرتمندی مثل انگلیس در حال بازبینی سیاستهای خارجی خود هستند. آنچه در این خصوص میتوان دریافت این است که کشورها به این نتیجه رسیدهاند که باید جراحیهای بزرگ انجام بدهند تا سطح ثروت ملی را بالا ببرند اما با سیاستهای سنتی این موضوع امکانپذیر نیست؛ حتی برای کشوری مثل انگلیس.
وی به چالش ایران در دوره پسابرجام اشاره کرد و گفت: کانون چالشهای کنونی این است که ما باید چهکار کنیم که در این کیک بزرگ ثروث بینالمللی، نه تنها سهم خودمان را بگیریم، بلکه آن را برای دهههای آینده نیز تضمین کنیم. سریعالقلم با طرح دو سوال «چالشهای پسابرجام ایرانیها چیست و در محیط بینالمللی چگونه خودمان را تعریف میکنیم؟» عنوان کرد: دکتر طبیبیان میگویند: «معتقدم آخرین کشوری که در دنیا ایدهآلیسم چپ را کنار میگذارد، ایران خواهد بود.» این تفکر میگوید ما میخواهیم جهان را عوض کنیم و نظم جدیدی را در دنیا برقرار کنیم. این تفکرات بیانگر این موضوع است که ما در سطح ملی در داخل کشور مسالهای نداریم و باید برویم دنیا را عوض کنیم. این نگاه ما نسبت به جهان باعث شده که به واقعیتهای جهانی توجه چندانی نداشته باشیم.
وی با بیان اینکه با توجه به بررسیهایی که انجام داده ام آسیا با توسعه ایران مشکلی ندارد، اظهار کرد: آسیاییها نه با نظام سیاسی ما مشکل دارند و نه با جایگاه ایران در خاورمیانه و تعریفی که ما از خودمان ارائه میدهیم. حتی اروپاییها هم با ایران مشکلی ندارند. اروپاییها برای ایران فضا را باز میکنند. آنها نه تنها ایران را بهعنوان کشوری باثبات در خاورمیانه میدانند، بلکه ایران را کشوری برای تامین ثبات منطقه میشناسند. آنها حاضرند در تمام زمینهها با ایران کار کنند.
وی به ضرورت تمرکز در ریشهیابی چالشها در فضای بینالمللی اشاره کرد و افزود: باید ببینیم کجا در دنیا با ما مشکل دارد که مانع از آن میشود که بهرغم توانمندیهایی که داریم، نمیگذارد پیشرفت کنیم. من تصور میکنم در حال حاضر در کشورمان خلأ تحلیلی داریم. ما نمیدانیم ریشه این مشکل از کجاست و به اعتقاد من مرکز مشکلات ما، اروپا و آسیا و خاورمیانه نیست. وی چالش ایران در بخش خارجی را آمریکا معرفی کرد و افزود: آمریکاییها اعتقاد دارند که ایران را مدتی تحت فشار قرار دادهاند و در نهایت توانستهاند فعالیت کشوری را که برای آنها به لحاظ دستیابی به فناوری هستهای خطرناک بوده، مهار کنند. اما با توجه به خواستههایی که ایران همچنان از این کشور در شرایط پسابرجام دارد، به نظر میرسد این فشار همچنان ادامه دارد. به اعتقاد من، تصمیم آمریکا تداوم فشار است. وزارت خزانهداری آمریکا، مکان فشار است و روش فشار هم مانع تراشی رویهای است. بیش از 40 شرکت به من گفتهاند که ما برای همکاری با ایران به «اوفک» نامه فرستادیم، اما هنوز جوابی دریافت نکرده ایم و به ما میگویند این نامهها در جریان است. باید باور کنیم که در دنیا روش مبارزه، روش حقوقی است. به هرحال در کشور ما طی سالهای گذشته یکسری اتفاقی افتاده که موجب میشود طرفهای حساب ایران، بهصورت حقوقی با ما برخورد کنند.
سریعالقلم تصریح کرد: من معتقدم آمریکاییها تا آنجا که امکان دارد به دنبال تاخیر در انجام دادن کارها هستند. عجله هم ندارند. آنها اعتقاد دارند که ایران کشور بسیار مهمی است که باید بماند و کشوری باثبات است و همگرایی داخلی دارد. اما آمریکا دو استراتژی موازی را نسبت به ایران در پیش میگیرد. از منظر آنها ایران کشوری است مهم با منابع طبیعی گسترده، در یک منطقه حساس که نه تنها خودش دارای ثبات است، بلکه میتواند موجب ثبات دیگران هم بشود. اما جمهوری اسلامی ایران از منظر آنها سیاستهایی دارد که باید با آنها برخورد کنند. آنها میگویند جمهوری اسلامی ایران تصور کرده حالا که توانسته مساله هستهای را حل کند، میتواند بقیه اهداف خود را دنبال کند. در نتیجه برخوردی میکنند که نشان دهند هنوز هم تمام شرایط برای ایران مهیا نیست. بر این اساس هرچند ظاهر امر، به تعویق انداختن کارهاست، اما باطن آن سیاسی است. استراتژی آمریکا نسبت به ایران گشایشهای قطرهای و تدریجی است.
به گفته وی، به همین دلیل بازگشتن به روابط عادی ایران با دنیا زمانبر است. سریعالقلم معتقد است آمدن رئیسجمهوری جدید در کاخ سفید خیلی تاثیری در این استراتژی کلان نخواهد گذاشت؛ چراکه این استراتژی در مورد ایران مورد اجماع در آمریکا است. ممکن است ادبیات و مکانیزمها متفاوت باشد؛ اما جهتگیری، برخورد تدریجی و قطرهای با اصلاح اقتصاد ایران، تداوم فشار بر تغییر رفتار در سیاست خارجی ایران، هم موردی و هم منطقهای از سیاستهای کلان آمریکا است.
وی با اشاره به دو نیروی داخلی که مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، عنوان کرد: با نگاهی به فضای داخلی کشور و دو نیروی متضاد در ایران، میتوانیم به این نتیجه برسیم که حلوفصل این تضادها حتی در داخل کشور هم زمان میبرد. بخش از مسائل داخلی ما تابع مسائل نسلی در ایران است چراکه تصمیمگیران کنونی، نسل انقلاب هستند که توانستهاند طی این سالها نظم را بهوجود بیاورند و میخواهند آن را حفظ کنند بنابراین تغییر به این راحتی نخواهد بود. تغییر در داخل کشور نیز تدریجی خواهد بود؛ چه اقتصادی و چه سیاسی. بنابراین ما بهزودی نمیتوانیم با نظام بینالمللی که کانونش هم در آمریکا است، کنار بیاییم. ذات سیاست و اقتصاد بینالملل، رئالیسم است. از جمله چالشهای ما در پس از برجام همین واقعیتهای نظام بینالملل است. اگر واقعیتهای جهانی را بپذیریم، سریعتر از این چالشها عبور میکنیم. ضمنا وضع ایران امروز با 50 سال پیش فرق میکند. در حال حاضر آگاهی در بین مردم وجود دارد. باید متوجه شویم آن دوران تمام شده که آمریکا برای ایران تعیین تکلیف کند. باید پارادایم ذهنیمان را تغییر دهیم. به اعتقاد من، قدرت و ثروت ایران در گرو بینالمللی شدنش است. هدف مخالفان ما این است که ایران حفظ شود، اما ضعیف باشد.
وی به چالش خارجی دیگری اشاره کرد و گفت: چالش دیگر خارجی ما این است که باید ببینیم میخواهیم در منطقه خاورمیانه چه نقشی را ایفا کنیم؟ نظر من این است که حضور ما باید حضور نرمافزاری و تجاری و اقتصادی باشد. یعنی ایران بتواند بازارهای منطقه را در اختیار داشته باشد. این چالش ما است که قدرتهای منطقهایمان را چه چیزی میخواهد شکل بدهد؟ ما میخواهیم حضور فیزیکی داشته باشیم یا بازارها را در اختیار بگیریم؟ این نیاز به تفکر ملی و اقتصادی دارد.
وی با بیان اینکه نباید مسائل را سیاسی کنیم، اظهار کرد: امنیت ملی ایران در گرو قدرت منطقهای است؛ اما در سایه کسب بازارها و تولید. ما فرصتهای زیادی را در منطقه از دست دادهایم. چراکه نتوانستیم خودمان را اقتصادی و تجاری تعریف کنیم. این استاد دانشگاه به چالشهای داخلی پس از برجام نیز اشاره کرد و مهمترین آن را فقدان اجماع در داخل کشور دانست. وی افزود: ما بر سر این موضوع اجماع نداریم که اقتصاد مساله اول ایران است. شاید این را بگوییم اما در عمل اینگونه نیست. این موضوع از اظهارنظرها باید به سوی تغییر فضای کشور از سیاسی به اقتصادی پیش برود. در ایران همچنان فضای سیاسی وجود دارد. لزومی ندارد خارجیها بیایند و از نزدیک شاهد فضای ایران باشند. اطلاعات در دنیای امروز بسیار شفاف است. آنها میتوانند از طریق رصد کردن اوضاع داخلی ایران پی به فضای داخلی ببرند. بنابراین اگر مساله اول کشور اقتصاد است، باید تمام اقدامات هم در همین راستا باشد. باید مسائل سیاسی را کنار بگذاریم. البته اتاق بازرگانی هم باید در این همگرایی فکری کمک کند.
چالش داخلی دیگر ایران در دوره پسابرجام بنا به گفته دکتر سریعالقلم، فقدان یک سیستم یکپارچه مدیریتی در کشور است. وی در این خصوص گفت: مدیریت ما همچنان در کشور تابع مناسبات فردی است. این هیاتهای اقتصادی که آمدند به پتانسیلهای ایران واقف هستند، اما ایران را فاقد سیستم میدانند. یک کارفرمای خارجی باید مطمئن باشد که همه چیز در ایران استاندارد است. من اعتقاد دارم طراحی یک سیستم زیر 5 سال امکانپذیر است. بخشی از آن در داخل کشور و بخشی هم با کمکهای نرمافزاری بینالمللی ساخته میشود. اما در ابتدا باید تصمیم بگیریم که میخواهیم به شیوه فردی عمل کنیم یا سیستماتیک. به گفته وی، با توجه به تنشهایی که در منطقه وجود دارد، ما باید مراقب خودمان باشیم. باید ببینیم آینده ایران در این مدار پرتنش منطقهای چگونه تعریف میشود. این مراقبت، نیاز به تولید ثروت ملی دارد. اقتصاد ما نباید گروگان تفکرات قدیمیمان باشد. ما به خانهتکانی فکری نیاز داریم تا این نرمافزار جدید جهانی را در حکمرانی کشور بگنجانیم.
در ادامه این نشست فعالان اقتصادی حاضر در جلسه نیز درخصوص سخنان وی به اظهارنظر پرداختند. آنها از وی خواستند تا مدلی را برای توسعه ایران ارائه دهد. سریعالقلم نیز در این خصوص عنوان کرد: من فکر میکنم تا زمانی که ایران در مدارهای بینالمللی قرار نگیرد، نمیتواند مدل خود را پیدا کند. در حال حاضر ما در صحنه بینالمللی حضور نداریم. چنانچه در این صحنه حضور بیابیم، بهگونهای دیگر عمل خواهیم کرد. اما میتوان کره جنوبی را بهعنوان مدل در نظر گرفت. البته این کار با تمرکز بر بخشهای خاص امکانپذیر است. ما نمیتوانیم در 500 صنعت سرمایهگذاری کنیم. برای اینکه بتوانیم در دنیا مزیت نسبی داشته باشیم، باید بر چند صنعت خاص تمرکز پیدا کنیم. کرهایها بر چند صنعت تمرکز کردهاند و از این طریق هم به مزیت نسبی رسیدهاند و هم تولید ثروت ملی.
وی افزود: دلیل همه چالشهایی که در راه توسعه ایران وجود دارد این است که توسعه، مساله اول ما نیست. گذر زمان برای ما اهمیت ندارد و بهبود زندگی مردم در اولویت نیست. وی در پاسخ به سوال دیگری درخصوص اینکه اجماع در کجا باید شکل بگیرد، گفت: این اجماع باید در کل حاکمیت شکل بگیرد و باید دارای هارمونی باشد و دائم نیز تقویت شود. در حال حاضر مسوولان در کشور ما با کنایه و غیرمستقیم با همدیگر صحبت میکنند. این رفتار ناشی از فقدان اجماع است. اندیشهها باید در کشور تغییر کند تا بتوانیم توسعه پیدا کنیم.
سیدمحمد بحرینیان، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در این نشست خطاب به دکتر سریعالقلم گفت: آیا مدل توسعهای کشورها با یکدیگر برابر است؟ این رقابتی که شما در نوشتههای خود نیز به آن اشاره داشتهاید چگونه است؟ در حال حاضر در ایران تحت عنوان رقابت، اقتصاد کشور نابود شده است. بهعنوان مثال در کره جنوبی دو تولیدکننده تلویزیون وجود دارد. اما در ایران بر اساس آمار منتشر شده در سال 93 از سوی وزارت صنعت، 23 واحد دارای پروانه بهرهبرداری هستند و 13 واحد نیز در دست اجرا است. آیا این رقابت است؟ باید از کلیگویی در برخی از مسائل بپرهیزیم تا به بیراهه نرویم. اگر این مسائل شفاف نشود، به تصمیمگیران سیگنال غلط داده میشود. سریعالقلم نیز در پاسخ به این اظهارنظر، عنوان کرد: قطعا این موضوع در مورد رقابت درست است. مدل رقابت در کشوری که در حال توسعه است با کشورهای توسعهیافته متفاوت است. مثلا ایران نباید مدل رقابتی که در آلمان هست را دنبال کند. در نتیجه باید مدلی جداگانه را برای رقابت در این کشور در نظر گرفت.
دنیای اقتصاد