بله، شما میتوانید. این ابرنیرویی که از آن حرف میزنیم، «هماندیشی» نام دارد. اما این یک مهارت است که برای هر کسی قابل یادگیری است و اغلب به درستی فهمیده نمیشود، چون متغیرهای فراوانی دارد که خلاصهای از آن را به صورت علمی مطرح میکنیم.
هماندیشی را چطور تعریف میکنید؟
برای اینکه بتوانیم مفهوم هماندیشی را بهتر درک کنیم، متداولترین کاربردهای آن را در دستههای زیر میآوریم:
1) هماندیشی به گونهای که آنچه را دیگران احساس میکنند بهطور مستقیم احساس کنیم.
2) هماندیشی به گونهای که خودتان را جای دیگران بگذارید.
3) هماندیشی به گونهای که دنیا یا یک موقعیت را به جای اینکه از چشم خودمان ببینیم، از چشم دیگران ببینیم.
4) هماندیشی به گونهای که محققان گاهی آن را «ذهنخوانی» مینامند، به طوری که میتوانید به خوبی احساسات و زبان بدن دیگران را بخوانید.
تحقیقات در مورد ابرنیرو
اگر فکر میکنید این گفتهها بیمعنی هستند و در دنیای تعاملی امروز ارزشی در کسبوکار ندارند، به تحقیقاتی که در این مورد انجام شده توجه کنید. شرکت مشاوره بینالمللی «ابعاد توسعه» (DDI)، موضوع رهبری سازمانی را به مدت 46 سال مورد مطالعه قرار داده است. آنها معتقدند ماهیت رهبری سازمانی بهینه در داشتن «مکالمات پرثمر» با دیگران، در داخل و خارج سازمان خلاصه میشود. آنها بر اساس این عقیده، بیش از 15 هزار رهبر سازمانی را در بیش از 300 سازمان در 20 صنعت مختلف از 18 کشور مورد ارزیابی قرار دادند تا مشخص کنند کدام مهارتهای ارتباطی و مکالمهای بیشترین تاثیر را بر عملکرد کلی این رهبران داشته است. یافتههای این بررسی در یک گزارش مفصل منتشر شد. با اینکه مهارتهایی مثل «تشویق به مشارکت دیگران» و «تشخیص معلومات» مهم هستند، اما هماندیشی به عنوان مهمترین محرک عملکرد کلی افراد، در صدر قرار گرفته است. بهطور خاص، باید به توانایی «گوش کردن و پاسخ دادن با هماندیشی» فکر کرد (به شکل زیر نگاه کنید).
رهی کرزناریک، نویسنده کتاب «چرا هماندیشی مهم است و چگونه آن را به دست آوریم» به زیبایی گفته است: «هماندیشی در محیط کار مدرن فقط این نیست که بتوانیم مسائل را از یک چشمانداز دیگر ببینیم. هماندیشی اساس کار تیمی، طراحی نوآورانه خوب و رهبری هوشمندانه است. یعنی به دیگران کمک کنیم احساس شوند، شنیده شوند و درک شوند.» این یعنی وقتی از چشمانداز کسی که در حال صحبت با او هستید مسائل را مینگرید، آنها را درجا درگیر میکنید. این یک عامل ایجاد تمایز است که میتواند خبر خوبی باشد. اما یک خبر بد هم وجود دارد. گزارش DDI نشان میدهد به رهبرانی که مهارت هماندیشی داشته باشند، نیاز مبرم وجود دارد. از هر 10 رهبر سازمانی که آنها در مطالعه گسترده خود بررسی کردند، تنها 4 نفر در هماندیشی حرفهای بودند.
ریچارد اس. ولینز، معاون ارشد DDI و یکی از محققان این گزارش، یک سال پیش در مصاحبه با نشریه فوربس گفته بود: «ما احساس میکنیم هماندیشی بهطور جدی در حال کاهش است. نکته نگرانکنندهتر این است که تحقیق یکسری از دانشجویان دانشگاه میشیگان نشاندهنده کاهش 34 تا 48 درصدی مهارتهای هماندیشی طی یک دوره هشت ساله بوده است.»ما دو دلیل را برای این کاهش شناسایی کردهایم. سازمانها رهبران خود را مجبور میکنند مکالمات رودررو را تا حد امکان کاهش دهند. بار دیگر، تحقیق DDI نشان داده که رهبران بیشتر زمان خود را صرف مدیریت کردن میکنند تا «ایجاد تعامل.» آنها دوست داشتند دو برابر زمان بیشتری داشته باشند تا صرف تعامل با دیگران کنند. مقصر دوم تکنولوژی است، بهخصوص ابزارهای هوشمند موبایل. این ابزارها در تعاملات انسانی الزامی شدهاند. شری ترکل در کتاب خود با عنوان «احیای مکالمه» آنها را «چاشنیهای مکالمات» نامیده است.
دیدگاههای نهایی
به یاد داشته باشید که هماندیشی همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، به شیوههای مختلف نمود پیدا میکند. هماندیشی فقط «احساس» نیست. به این فکر کنید که چگونه میتوان آن را به رفتار شفاهی و غیرشفاهی معنی کرد تا فردی که به شما گوش میدهد بتواند ماهیت هماندیشانه شما را حس کند. همچنین نیازی به گفتن نیست که اگر هماندیشی خود را خالصانه و دقیق بیان نکنید، دیگران به جای شما فکر خواهند کرد. پتانسیل واقعی هماندیشی را دست کم نگیرید و به عنوان یک رهبر سازمانی، یاد گرفتن این مهارت را برای به دست آوردن مزیت رقابتی شروع کنید. بدانید که توانایی شما در هماندیشی به عنوان یک رهبر سازمانی، در عملکرد دیگران هم تاثیر میگذارد و برای یک کار تیمی خوب بسیار حیاتی است.
دنیای اقتصاد