در همین دوران هم هست که مدیران مرتکب اشتباهاتی میشوند که میتواند به بهای برکناریشان و یا حداقل زیر سوال رفتن انتصاب آنها به عنوان مدیر تمام شود. آنچه در این میان میتواند شرایط را به نفع مدیر تغییر دهد، استفاده او از رهنمونها و روشهایی است که فعالیتهای مدیریتیاش را به مسیر درستی هدایت کنند و موجب ثبات و آرامش کاری مدیر شوند. با این همه، رهنمونها و راهکارهای ساده اما کاربردی خاصی وجود دارند که پیروی از آنها میتواند به تحقق این هدف کمک کند که به شش مورد از آنها در ادامه اشاره خواهد شد.
درس اول: از دیگران سوال بپرسید
از قدیم گفتهاند: «سوال پرسیدن عیب نیست، بلکه ندانستن عیب است.» مدیران تازهکار معمولا در برابر سوال پرسیدن از دیگران، بهویژه کارکنان مقاومت میکنند و طوری وانمود میکنند که گویی از همهچیز خبر دارند. این مقاومت بیمنطق مدیران تازهوارد هنگامی خطرناکتر میشود که مدیر مذکور، قبلا در آن شرکت کار نمیکرده و کاملا با شرایط آنجا غریبه است. تداوم مقاومت مدیر در برابر پرس و جو کردن از زیردستان در چنین حالتی بهطور حتم به شکست و ناکامی او منجر خواهد شد. پس در ماههای اول مدیریتتان تا آنجایی که ممکن است و از هر کسی که در اطرافتان حضور دارد، سوال بپرسید و اطلاعات جمع کنید، چراکه رمز موفقیت شما در عرصه مدیریت به همین اطلاعات بستگی دارد.
درس دوم: شما باید تعیینکننده باشید
تا پیش از اینکه به مقام مدیریت برسید، معمولا دیگران به شما دستور میدادند و شما اجرا میکردید، درحالیکه بعد از مدیر شدن، این شما هستید که تعیین کنندهاید و باید به دیگران دستور بدهید. علاوهبر این، به عنوان مدیر باید خطمشیهای مجموعه تحت مدیریتتان را خودتان تعیین و به کارکنان ابلاغ کنید. این کاملا اشتباه است که مدیران در این زمینه سهل انگاری کنند و تعیین خطمشیها را به کارکنان واگذار کنند. نوآوری و خلاق بودن در این زمینه میتواند جایگاه شما را در میان کارکنان ارتقا دهد و به آنها ثابت کند با مدیری قابلاعتماد و مقتدر روبهرو هستند که اختیار امور را در دستانش دارد.
درس سوم: همیشه تشنه یادگیری باشید
استیو جابز بزرگ در سخنرانی معروفش در جمع دانشجویان دانشگاه استنفورد جملهای را گفت که میتواند سرلوحه هر مدیری باشد و آن جمله این است: «در راه علم تشنه و نادان باش.» مدیران تازهکار و جوانی که بهتازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند و به جدیدترین دانش مدیریتی آکادمیک مجهز هستند، به اشتباه خود را از یادگیری بیشتر و مستمر بینیاز میبینند و به دانستههای قبلی خود بسنده میکنند، درحالی که این کار اشتباه بسیار مهلکی است که از اغلب مدیران جوان سر میزند. واقعیت آن است که دانش آکادمیک تفاوتهای بسیاری با دانش عملی دارد و تمرکز انحصاری بر هرکدام از آنها میتواند آسیبزا باشد. به همین دلیل هم هست که اغلب مدیران موفق را کسانی تشکیل میدهند که در راه کسب دانش جدید همیشه تشنه و مشتاق هستند. مطالعه کردن، شرکت در کلاسهای ضمن خدمت و کنفرانسهای تخصصی میتواند ارتقای سطح دانش و یادگیری دائمی مدیران را تضمین کند.
درس چهارم: بدانید که همه کارها را نمیتوان یک روزه انجام داد
مدیران تازهنفس و پرانرژی معمولا دوست دارند به صورت ضربتی و خیلی سریع همه مشکلات را حل کنند و برای ایجاد تغییرات عجله زیادی دارند. این سرعتعمل اگر در حد متعادلی صورت پذیرد، میتواند به تکاپو و چابکی سازمانی منجر شود، اما اگر با شتاب بیش از حد همراه شود، نهتنها مفید نخواهد بود، بلکه به نوعی سردرگمی و بیبرنامگی در سازمان دامن میزند. این مدیر یک مجموعه است که ریتم و روند حرکتی آن مجموعه را تعیین میکند و چنانچه این ریتم بیش از حد تند یا کند باشد مشکلات متعددی گریبانگیر مجموعه خواهد شد. در بسیاری از سازمانهای چابک نیز گاهی نیاز است کمی درنگ کرد و به عملکرد گذشته نگاهی انداخت و پس از مشخص شدن نقاط قوت و ضعف به سمت افقهای آینده حرکت کرد.
درس پنجم: شاد باشید و کارکنانتان را شاد نگه دارید
شاید کمی شگفتآور باشد؛ اما واقعیت آن است که یک مدیر موفق، مدیری است که هم خودش شاد و سرزنده است و هم کارکنانش را شاد میسازد و شاد نگه میدارد. شادی در کار یکی از مهمترین عوامل سازنده و تقویت کننده بهرهوری در کار بهحساب میآید و این وظیفه مدیران است که شادی را به محیط کار تزریق کنند، به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که تاکید بیش از حد مدیران تازهکار بر جدیت در محیط کار و خودداری از خندیدن و شاد بودن در کار به خاطر جلوگیری از سوءاستفاده کارکنان، رویکردی نادرست و کوتهبینانهای است که باید تغییر پیدا کند.
درس ششم: همیشه در دسترس باشید
مدیر خوب و موفق کسی است که همیشه و به آسانی دردسترس کارکنانش باشد. وجود دسترسی آسان و نامحدود کارکنان به مدیری که بهتازگی وارد یک مجموعه شده است میتواند پیامدهای مثبت بسیاری داشته باشد، از جمله اینکه اطلاعات قابلتوجهی از طرف کارکنان به مدیر میرسد که به او در کسب اطلاع از شرایط موجود کمک میکند و از سویی دیگر موجب آبشدن یخ رابطه بین کارمندان با مدیر ناشناخته و غریبهای که بهتازگی بر صندلی مدیریت شرکت تکیهزده، میشود. پس در نخستین هفتهها و ماههای ورودتان به یک شرکت جدید به عنوان مدیر حتما از سیاست درهای باز استفاده کنید و در صورت گرفتن بازخوردهای مطلوب آن را تمدید کنید.
دنیای اقتصاد