ازآنجاییکه نقطه عزیمت موضوع نوپدیدار شهر هوشمند و نخستین تلاشهایی که منجر به تغییرات نمایان در شهر، سیاستگذاری و مدیریت شهری شد، مبتنی بر ظرفیت تکنولوژیها و اینترنت بود و همچنین معماران و نقشآفرینان اولیه این تغییرات، در فضای رشتههای فنی و مهندسی مرتبط با سختافزار، نرمافزار و شبکه بودند، در ابتدای امر شهر هوشمند با نام شهر الکترونیک معرفی و در ادبیات و اذهان جا افتاد.
هدف شهر الکترونیک اداره امور شهروندان شامل خدمات دولتی و بخش خصوصی به صورت آنلاین و از سوی شبکههای ارتباطی بود؛ اما سیاستگذاران و مدیران شهری بهسرعت دریافتند که سهم تکنولوژی، سختافزار، نرمافزار و رویکرد مهندسی در حوزه اداره شهر بسیار اندک و نگاه مهندسی صرف به این حوزه پیچیده و بهشدت متغیر، میتواند باعث معضلات جدی و ساختاری در موضوع شهر شود. این تغییر نگاه و عنایت به ابعاد سیاستگذارانه و مدیریت و برنامهریزی شهری بهعنوان مغزافزار، پیشران و محرک اصلی با کمک فناوریهای اطلاعاتی و دادهمحور، با بلوغ بسیار بالاتر و کاملا هوشمندانه از شهر الکترونیک گذر کرده و به شهر هوشمند تبدیل شد.
در تعاریف اولیه شهر هوشمند، محوریت بحث با نظریههای مدیریت شهری در حوزههای محیط زیست، خانهها، اقتصاد شهری، حملونقل، انرژی، شهروندان و حکمروایی شهری بر پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. ایجاد مفاهیم خانه هوشمند، انرژی هوشمند، حملونقل هوشمند، اقتصاد هوشمند و شهروند هوشمند از نتایج همان تلاشهای نخستین بود.
براساس ادبیات مدیریت شهری، شهری هوشمند است که قادر به پیوند سرمایه فیزیکی با سرمایههای اجتماعی برای توسعه خدمات بهتر و زیرساختهای لازم در یک شهر بوده و تنها در این صورت است که مدیران شهری استانی قادر به تجمیع فناوری اطلاعات و دیدگاه فرهنگی و اجتماعی برحسب یک برنامه منسجم و بهبود خدمات شهری خواهد بود.
رفتهرفته سیاستگذاران، مدیران و برنامهریزان شهری با کشف ظرفیتهای موجود در استفاده از تکنولوژیها و اینترنت و از همه مهمتر «دادهها و اطلاعات» همچنین تجربه و عملیاتیکردن تئوریهای خود در حوزههای سیاست، مدیریت و اجرا، تعاریف، مأموریتها و ساختارهای روشنتر و دقیقتری برای موضوع شهر هوشمند ایجاد کردند. در مسیر بلوغ و تکامل مفهوم شهر هوشمند، بهتدریج اهمیت سیاستگذاری و مدیریت شهری در ساختاردهی به شهر هوشمند، بیشازپیش نمایان و در تعریف شهر هوشمند منعکس شد.
ازآنپس شهری را هوشمند نامیدند که سرمایهگذاری در سرمایههای انسانی و اجتماعی و زیرساختهای ارتباطی مثل حملونقل و زیرساختهای مدرن مثل آیسیتی ابزار رشد پایدار اقتصادی و کیفیت بالای زندگی بشود و امکان مدیریت منابع طبیعی و اطلاعات از طریق مدیریت مشارکتی مردم در آن وجود داشته باشد.
همه این تعاریف با پیشرفت و تجربه سیاستگذاری و برنامهریزی شهر هوشمند، متکاملتر و بالغتر میشوند و آنچه اهمیت دارد، این است که شهر هوشمند از چند حیث فضای آمادهای برای اعمال سیاست و همچنین نظارت و کنترل اجرای سیاست بهمثابه زیرساخت مفهومی برنامهریزی و مدیریت شهری را برای سیاستگذاران شهری یا به عبارت دیگر برای سیاستگذاران عمومی در حوزه شهری ایجاد میکند.
نخست، شهر هوشمند امکان دادهبرداری، راستیآزمایی اطلاعاتی، بهروزرسانی دادهها و اطلاعات به هدف شناسایی مسائل و مشکلات شهر که از مهمترین موانع تدوین سیاستهاست را ایجاد میکند. به عبارت دیگر شهر هوشمند میتواند بهمثابه ابزار و روشی برای کشف مسائل شهری ایفای نقش کند.
دوم، صورتبندی سیاستها و تصمیمگیری برای مسائل شهری و تبدیل تقاضاها، پیشنهادها و مشکلات به برنامهها را به صورت کاملا پویا فراهم میکند.
سوم، امکان عملیاتیکردن، اجرا و اعمال سیاستها از مرحله اطلاعرسانی تا اجراهای نهایی مقدور خواهد بود. چهارم، امکان کنترل، نظارت و ارزیابی را در همه شئون مدیریت شهر فراهم میآورد؛ بنابراین مدل شهر هوشمند ظرفیت بازخورد لحظهای و امکان اعمال و انعکاس نتایج آن را به سیاستگذاری شهری فراهم میآورد. پنجم و از همه مهمتر، شهر هوشمند این امکان را ایجاد میکند که ارکان مختلف چرخههای سیاستگذاری از لحاظ زمانی بر هم منطبق باشند. به عبارت دیگر چرخه سیاستگذاری شهری از یک همزمانی برخوردار شده و از امکان بازخوردهای لحظهای ارکان مختلف چرخه سیاستگذاری بهرهمند خواهد شد.
بهاینترتیب با نگاه سیاستگذارانه، شهر هوشمند را میتوان به کلانسیستمی شهری تعریف کرد که همه ارکان برنامهریزیها، عملیات و اجرا، بازخورد، کشف مسئله، دادهبرداری، راستیآزمایی و بهروزرسانی اطلاعات برای همه نقشآفرینان حوزه شهری در شبکهای بههممتصل و دارای هویت دیجیتال و تراکنشهای آنلاین در تعامل بوده و اهداف سیاستگذارانه، مدیریتی و توسعهای در موضوعات مختلف امروزی و آینده شهر را محقق خواهد کرد.
شرق