هسته ابتدایی ایده این گروه، ساخت شبکه زنجیرهواری بود که مردم سراسر دنیا را با دو امکان ویژه به یکدیگر متصل میکرد؛ زدودن نظارت دولتها و نهادهای اقتصادی که قادر به برقراری یک دهکده جهانی با ساختار دموکراتیک نشدهاند و امنیت اطلاعات در عین شفافیت عملکرد، بنیان مکانیزم بلندپروازانه آنها را شکل میداد. دو دهه تلاش برای بهروزرسانی و ارتقای کیفی شبکه زنجیرهای با افزوده شدن امداد دانشمندان علوم رمزنگاری و برخی از اقتصاددانان نومید از استقلال نظام پولی و مالی حاکم بر جهان، به نتایج مثبتی رسیده بود. این امر موجب شد تا برخی از اعضای این کارگروه علمی، نسبت به رونمایی از نسخههای ابتدایی پول دیجیتالی اقدام کنند؛ اما همانطور که انتظار میرفت، گردانندگان قدرت علاقهای به تسلیم در مقابل چنین شبکه پولی نداشتند و بالطبع از شیوع آن جلوگیری کردند تا نظام اقتصادی تحت نفوذشان به بقای خود ادامه دهد. این واکنش منفی باعث شد تا کوشش دانشمندان تحولخواه همچنان از دیدگان عمومی مخفی بماند. این وضعیت تا سال ۲۰۰۸ میلادی تداوم یافت؛ اما تحقق یکی از پیشبینیهای این ایدهآلیستهای سایبری، صدای خاموششده آنان را به گوش بخش اندکی از جامعه رساند. این تحولخواهان، ناکارآمدی نظام بانکی و پولی دنیا را زمینهساز یک بحران اقتصادی جدید پیشبینی کرده بودند. پس از این پیشبینی، بحران اقتصادی بینالمللی بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ میلادی به وقوع پیوست تا انتشار مانیفست «بیتکوین» در فضای مجازی مورد توجه گستردهای قرار گیرد.
پیدایش دموکراسی دیجیتالی
«پیدایش» بیتکوین
«ساتوشی ناکاموتو»، نام مستعار بنیانگذار یا به قول برخی، گروه بنیانگذاران بیتکوین است. ساتوشی در سال ۲۰۰۸ میلادی مقالهای در فضای مجازی منتشر کرد که در آن مانیفست و الگوریتم بیتکوین برای نخستین بار معرفی شده بود. محتوای این مقاله به سرعت میان برنامهنویسان علوم کامپیوتر رد و بدل میشد و دیری نپایید که خبر پیدایش شبکه هوشمند پول دیجیتالی تا حدودی توجه اقتصاددانان را نیز به خود جلب کرد. پس از آنکه مدتی از معرفی این تکنولوژی نوین گذشته بود، اولین نرمافزار مخصوص تولید و انتقال پول دیجیتالی برای دانلود روی اینترنت قرار داده شد. فعالان حوزه بلاکچین و تمام دانشمندانی که در راستای ایجاد دموکراسی دیجیتالی تلاش میکردند، به اتفاق، اولین دستهای را شکل دادند که از این نرمافزار استقبال کرد.
این گروه که امید زیادی به آینده ارز رمزنهاد داشتند، حمایت گسترده خود را با انجام تراکنشهای مالی و تقویت امنیت شبکه آغاز کردند. اولین عملیات بیتکوینسازی (استخراج)، در سال ۲۰۰۹ میلادی به ارزش ۵۰ بیتکوین توسط ناکاموتو، در شبکه فعال شد. در واقع، اولین بلوک نیمه آماده شبکه بیتکوین که به «بلوک پیدایش» معروف است، نخستین معمای امنیتی این ارز دیجیتالی را در بر داشت. طبق قانون ساتوشی، اولین کسی که مساله صحت اطلاعات تراکنشهای انجام شده را حل کند و بیشترین اطلاعات موثق را نسبت به رقبا ثبت کند، قادر خواهد بود به ازای تلاش خود، بیتکوین دریافت کند. به همین ترتیب اولین جایزه ۵۰تایی به فعالان شبکه پرداخت شد و در ادامه نیز همین الگوی حل معما، امکان استخراج بیتکوین را مهیا میکرد. به وضوح، مکانیزم بیتکوین بر پایه شبکه زنجیره بلوکی استوار است و بالطبع از قوانین آن تبعیت میکند. عرضه محدود و شیوه تولید بیتکوین، علاوه بر قوانین مرسوم شبکه بلاکچین، آکواریوم شفاف ساتوشی را فرای اصول اقتصادی به پیش رانده است.
قواعد آکواریوم شیشهای
شبکه بیتکوین را میتوان به آکواریوم شیشهای عظیمی تشبیه کرد که هر کسی قادر به تماشای کلیه فعل و انفعالات درون آن است. در آکواریوم دیجیتالی همواره میتوان، کلیه اطلاعات مربوط به تراکنشهای انجامشده در کل تاریخ بیتکوین را به جز هویت افراد مبادلهگر رصد کرد. سرویسهای اینترنتی فراوانی مانند «بلاکچیناینفو» (Blockchain.info)، بهصورت همزمان، تعداد بیتکوینهایی که در حال معاملهاند، ارزش آنها، تعداد تراکنشهای در حال انجام، سختی استخراج، کشورهای فعال، ارزهایی که به بیتکوین تبدیل میشوند یا به عکس بیتکوین به آنها تبدیل شده و حتی میزان الکتریسیته مصرفی برای انجام یک مبادله مالی را در اختیار کاربران قرار میدهند. در واقع هرآنچه امنیت شخصی افراد را به خطر نیندازد، باید قابل مشاهده باشد؛ اما مشاهده به معنای دخل و تصرف نیست، یعنی کسی قادر نخواهد بود به درون آکواریوم دسترسی داشته باشد یا سازوکار آن را تغییر دهد. مانیفست دموکراسی دیجیتالی ایجاب میکرد که نهادها، دولتها و ابرشرکتهای اقتصادی، توان اعمال نفوذ خود را در شکلدهی به روند آتی نظام پولی از دست بدهند و این امکان به دست خود کاربران و شبکه بیطرف سپرده شود. همانطور که ناکوموتو و سردمداران شبکهبلاکچین به آن آگاه بودند، تداوم حیات بیتکوین با تکیه بر دو عامل بنیادی ممکن است؛ فعالیت کاربران در دفتر حسابرسی همگانی و الگوریتم استاندارد.
دفتر حسابرسی همگانی: ساتوشی برای ترویج بیتکوین به فعالیت همکارانش برای حسابرسی تراکنشها نیاز داشت که این امر محقق شد و بیتکوین به سرعت بر سر زبان فعالان سایبری افتاد. پس از آن امنیت بیشتر و بیشتر بود که شبکه را تقویت میکرد و حتی میتوان گفت که ارزش بیتکوین را افزایش میداد. این پروسه به فعالیت کاربران بیشتری در دفتر حسابرسی احتیاج داشت. ساتوشی از مکانیزم پاداش به ازای فعالیت برای تحقق این پروسه استفاده کرد. این قاعده باعث میشد، سختافزار کاربران برای تقویت امنیت و گستره شبکه بهکار گرفته شود و به ازای میزان فعالیت مفید کاربران، به آنها بیتکوین داده شود. همانطور که امروزه قابل مشاهده است، رقابت برای کسب جایزه یا همان استخراج بیتکوین در سراسر دنیا به شدت رواج یافته، منجر به گسترش دامنه متقاضیان خرید بیتکوین، افزایش امنیت شبکه، رشد قیمت ارزهای دیجیتالی و واکنشهای متعدد صاحبنظران اقتصادی شده است؛
بنابراین میتوان اینگونه فرض کرد که عامل اولیهای که بیتکوین برای تداوم حیات به آن نیاز داشت، به حد قابل توجهی مهیا شده و نیروی انسانی کنترل امنیت شبکه را با مدیریت دفتر حسابرسی کل، برخلاف نظام سنتی بانکداری به دست گرفته است. از طرف دیگر، عامل دوم حیاتبخش یا همان الگوریتم شیوه عملکرد، از بدو پیدایش بیتکوین در دل آن مستتر بوده و همواره روند بازار این ارز دیجیتالی را حول محور خاصی رهنمون کرده است. شبکه بیتکوین طوری برنامهریزی شده که بتواند با توجه به شرایط مختلف عرضه، تقاضا و قیمت، بازار خود را متعادل کند. در واقع، خودتنظیمی که ساتوشی پایههای آن را از ابتدا ریخته بود، روی کاغذ، قادر است تورم درون شبکه را کنترل کند و نسبت عرضه و تقاضا را در روند آتی تاثیر دهد. مهمترین قاعده بیتکوین به سقف عرضه معین آن مربوط است که به گونهای بسیاری از متغیرهای ثانویه را نیز کنترل میکند.
ظرفیت ۲۱ میلیونی آکواریوم!
ناکاموتو در مقاله معروف خود که تحت عنوان «بیتکوین: یک سیستم ارزی نظیر به نظیر» منتشر شد و نام بیتکوین را در فضای مجازی ثبت کرد، محدودیت عجیبی برای شبکه در نظر گرفته بود. ساتوشی امکان تولید بیتکوین را تا سقف ۲۱ میلیونی محدود کرد. در واقع، این قانون به آن معنا است که تولید و استخراج بیتکوین تا زمانی میسر خواهد بود که تعداد بیتکوینهای موجود در شبکه به عدد ۲۱ میلیون برسد؛ بنابراین عرضه در بازار بیتکوین تحت هر شرایطی در آینده پایان خواهد یافت. تاثیر این محدودیت را میتوان به دو شکل بررسی کرد. در حالت اول اثرگذاری مستقیم سقف عرضه موجب میشود به مرور زمان بیتکوین کمیاب شود. تاریخچه اقتصاد اثبات کرده است یک پشتوانه مستحکم مالی نمیتواند فراوانی نامحدودی داشته باشد. بهعنوان مثال، اگر طلا، نفت و الماس به وفور یافت میشدند، هرگز با این ارزش در بازارها عرضه نمیشدند یا بهعنوان پشتوانه مالی دولتها مورد استفاده قرار نمیگرفتند؛ بنابراین، عنصر کمیابی به وضوح از الزاماتی بود که ناکاموتو برای بیتکوین مدعی جایگزینی با نظام ارزی، در نظر گرفت.
این قاعده که بیتکوین به مرور کمیاب میشود و حتی در آینده نایاب خواهد شد، شرایط را برای افزایش ارزش ذاتی ارز دیجیتالی فراهم کرد. دلیل دیگری که کارشناسان به وجود قاعده عرضه محدود نسبت میدهند، مکانیزم خودتنظیمی بیتکوین است؛ چراکه عرضه نامحدود بالطبع امکان تنظیم تورمزایی و تعادل عرضه و تقاضا را نخواهد داد. در حالت دوم که به اثرگذاری غیرمستقیم غایت ۲۱ میلیونی مربوط است، استخراج بیتکوین به مرور زمان سخت، گران و زمانبر خواهد شد؛ بنابراین، نزدیکی تعداد بیتکوینهای استخراجشده به ۲۱ میلیون، موجب کاهش میزان پاداش به ازای حل معما شده، تعداد بیتکوینهایی که روزانه تولید میشوند را تقلیل خواهد داد. بالطبع افزایش تراکنشهای بیتکوینی همزمان با کاهش ظرفیت استخراج روزانه، رقابت برای تصاحب ارز دیجیتالی را تشدید میکند و هزینه تایید تراکنشها را زیاد خواهد کرد. با این شرایط قیمت ارز دیجیتالی در حالت طبیعی متمایل به تقویت خواهد بود.
دنیای اقتصاد