با اینحال، بررسیهای سری زمانی نشان میدهند نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری به حد نصاب خود در سال ۱۳۸۴ نرسیدهاند. بررسیهای سری زمانی نشان میدهد از سال ۱۳۹۳ به بعد نرخ مشارکت روند رو به بهبودی داشته، اما نرخ بیکاری روند فزایندهای را در پیش گرفته است. این وضعیت را میتوان به مساله انتظارات نسبت داد. از سال ۱۳۹۳ به بعد با برگشتن آرامش در بخش اسمی اقتصاد، بهبود انتظارات آحاد اقتصادی باعث شد تا تمایل به عرضه کار در بازار افزایش یابد، اما کیفیت پایین رشد اقتصادی که عمدتا سرمایهبر بوده از یک طرف و روند صعودی هرم جمعیت از طرف دیگر باعث شد تا در همین سالها نرخ بیکاری بهبود نیابد. بررسیهای مقطعی نیز نشان میدهد ایران در قیاس با میانگین جهانی و آسیا درخصوص شاخص نرخ مشارکت، در ردههای پایین رتبهبندی کشورها قرار دارد. این شکاف را میتوان به سه عامل مهم نسبت داد: اولین عامل، هرم جمعیتی در ایران است که بخش عمدهای از جمعیت را در زمره جوانانی که قابلیت ورود به بازار کار را ندارند، قرار میدهد. دومین دلیل مسائل اجتماعی است که زمینه ورود زنان به بخشهای زیادی از اقتصاد را فراهم نکرده و عامل سوم نیز پایین بودن سن خروج از کار در ایران است.
شاخصهای مهم
مرکز آمار گزارش مربوط به چکیده نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال ۱۳۹۶ را منتشر کرد. این گزارش وضعیت اشتغال عموم جامعه را در قالب متغیرهایی از جمله نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ بیکاری و نرخ اشتغال ارائه میدهد. افزون براین، گزارش یاد شده متغیرهای مذکور را به تفکیک سن، موقعیتهای جغرافیایی و فصول مختلف منتشر میکند. بر اساس این گزارش، تمام جمعیت بالای ۱۰ سال سن در ایران، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول که به آنها جمعیت فعال اقتصادی اطلاق میشود، افرادی هستند که دو شرط را داشته باشند: اول، در هفته قبل از آمارگیری حداقل یک ساعت کار کرده باشند.
دوم، قابلیت مشارکت در فعالیتهای اقتصادی را داشته باشند، اما قادر به پیدار کردن کار نباشند. گروه دوم که به آنها جمعیت غیرفعال اطلاق میشود، افراد بالای ۱۰ سال سن هستند که قابلیت ورود به بازار کار را ندارند. خود جمعیت فعال نیز به دو گروه «شاغل» و «بیکار» تقسیم میشوند. جمعیت شاغل، آن بخش از جمعیت فعال است که در هفته قبل از هفته مرجع، حداقل یکساعت کار کرده باشند که به دو گروه مزدبگیر و خوداشتغالان تقسیم میشوند. جمعیت «بیکار» نیز جمعیتی است که از سه هفته قبل از هفته آمارگیری جویای کار بوده و در هفته بعد از هفته آمارگیری آمادگی ورود به کار را داشته باشند، اما قادر به یافتن شغل نبودهاند. با استفاده از ترکیب و نسبتبندی چهار گروه جمعیتی مهم « فعال»، « غیر فعال»، «شاغل» و «بیکار» شاخصهای مهمی از جمله «نرخ مشارکت اقتصادی»، «نرخ بیکاری» و «نرخ اشتغال» تولید میشوند. در ادامه شاخصهای مذکور به تفصیل در قالب دو تحلیل مقطعی و سری زمانی ارائه شدهاند.
نرخ مشارکت
نرخ مشارکت اقتصادی از تقسیم جمعیت فعال به جمعیت در سن کار بهدست میآید. به عبارت دیگر، آن نسبتی از جمعیت در سن کار(بالاتر از ۱۰ سال) را روایت میکند که شرایط ورود به بازار کار را داشته باشند. از یک زاویه دیگر، میزان عرضه کار در دسترس آحاد اقتصادی را نمایندگی میکند. در یک حالت حدی اگر نرخ مشارکت اقتصادی ۹۰ درصد باشد، به این معناست که از هر ده نفر بالای ۱۰ سال سن، ۹ نفر قابلیت ورود به بازار کار را داشته اند؛ فارغ از اینکه شاغل باشند یا بیکار. در مجموع در سال ۱۳۹۶ حدود ۲۶ میلیون و ۵۸۸ هزار نفر جمعیت فعال در کشور بوده است. این جمعیت حدود 40.3 درصد جمعیت در سن کار بوده است. به این معنی که نرخ مشارکت اقتصادی در سال گذشته معادل 40.3 درصد بوده است. به عبارت دیگر، از هر ۱۰ نفر در سن کار، تنها حدود ۴ نفر از آنها قابلیت ورود به بازار کار را داشتهاند. نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۳۹۵ معادل 39.4 درصد بوده است. به این معنی که نرخ مشارکت اقتصادی در سال گذشته حدود یک واحد درصد افزایش یافته است. نکته حائز اهمیت این است که شکاف نرخ مشارکت اقتصادی بین زنان و مردان در ایران قابل ملاحظه است. در سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی زنان تنها ۱۶ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی مردان نیز حدود ۶۴ درصد بوده است. درخصوص ارزیابی مفید نرخ مشارکت اقتصادی، لازم است دو تحلیل «مقطعی» و «سری زمانی» صورت گیرد. تحلیل مقطعی، سطح مشارکت اقتصادی را در مقایسه با میانگین جهانی و کشورهای توسعهیافته مورد واکاوی قرار میدهد. تحلیل «سری زمانی» نیز روند بهبود یا وخامت شاخص نرخ مشارکت اقتصادی را به تصویر میکشاند. به عبارت دیگر، ممکن است یک شاخص در یک مقایسه مقطعی نسبتا وضعیت نامناسبی داشته باشد، اما روند رو به بهبودی نیز اشته باشد.
مقایسه مقطعی
بررسیها نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی ایران نسبت به میانگین جهانی و میانگین کشورهای آسیایی به میزان قابل توجهی پایینتر است. نرخ مشارکت اقتصادی در کشورهایی مانند کویت، کانادا، استرالیا، آمریکا و جمهوری آذربایجان بین محدوده ۶۵ تا ۷۰ درصد است. افزون بر این، نرخ مشارکت اقتصادی برای دو کشور افغانستان و پاکستان به ترتیب حدود ۵۵و ۴۴ درصد بوده است، بنابراین بر مبنای اطلاعات ارائهشده، ایران در مقیاس سطح، یکی از پایینترین نرخ مشارکتها را در بین کشورها دارد. درخصوص علت اصلی این شکاف نرخی، تفکیک نرخ مشارکت اقتصادی به دو گروه زن و مرد، راوی دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه، شکاف نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت مردان ایران با میانگین جهانی و آسیا به شدت کمتر از شکاف نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت زنان است. در حالی که بهطور متوسط، شکاف نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت مردان ایرانی با میانگین جهانی حدود ۱۰ درصد است، این شکاف برای جمعیت زنان به بالاتر از ۳۰ درصد نیز میرسد.
نکته دوم، شکاف نرخ مشارکت اقتصادی در طیفهای سنی مختلف است. بررسیها نشان میدهد هم در بین زنان و هم در بین مردان، بیشترین شکاف نرخ مشارکت اقتصادی مربوط به سنین بالاتر از ۴۵ سال بوده است. به این معنی که جمعیت در این محدوده سنی، در ایران نسبت به دنیا قابلیت کمتری برای ورود به بازار کار دارند. بنابراین مقایسه مقطعی شاخص نرخ مشارکت اقتصادی ایران با میانگین جهانی حکایت از پایین بودن قابل توجه این متغیر در ایران دارد که میتوان علت آن را به سه عامل «ساختار هرم جمعیت»، «شکاف جنسیتی» و «شکاف در سنین بالا» نسبت داد: اول اینکه، قله هرم سنی جمعیت ایران مربوط به جوانان متولد دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ است. این ترکیب سنی باعث میشود تا نسبت بیشتری از جمعیت در سن کار، در زمره جوانانی باشند که جزو جمعیت فعال به حساب نمیآیند. دوم اینکه، مقایسه تفکیک جنسیتی نرخ مشارکت با دنیا حکایت از آن دارد که عمده شکاف یاد شده برای گروه زنان است.
بنابراین مهمترین ریشه نرخ مشارکت اقتصادی پایین به این گروه برمیگردد. علت شکاف بالا در بین جمعیت زنان یا عوامل اجتماعی-فرهنگی است که زمینه را برای ورود زنان به همه فعالیتهای کاری فراهم نمیکند. تمرکز عمده زنان شاغل در بخشهای آموزشی و بهداشتی این نکته را گواهی میکند. یا ساختار خانواده است که در خلال آن زنان تمایل کمتری به ورود به بازار کار دارند. سومین عامل شکاف نیز، به نرخ مشارکت پایین جمعیت در ایران در سنین بالا نسبت داده میشود. علت آن میتواند تمایل به خروج از بازار کار در سنین پایین باشد. این خود نیز یا به نگرش آحاد اقتصادی نسبت به کار و فرهنگ کار برمیگردد یا به تمرکز بخش قابل توجهی از جامعه در کارهای سخت نسبت داده میشود که تمایل آنها به خروج از بازار کار را افزایش میدهد.
مقایسه سری زمانی
مقایسه سری زمانی نرخ مشارکت اقتصادی نیز نشان میدهد نه تنها از سال ۱۳۸۴ تا سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی بهبود نیافته بلکه یک روند کاسهایشکل را طی کرده است. بر مبنای اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۴ نرخ مشارکت اقتصادی حدود ۴۱ درصد بوده است و با تجربه یک روند کاسهای شکل در سال گذشته به 40.3 درصد رسیده است. به این معنی که روند کاسهای نرخ مشارکت اقتصادی در این ۱۳ سال باعث شده هنوز نرخ مشارکت اقتصادی در سال گذشته به مقدار آن در سال ۱۳۸۴ نرسد. در این ۱۳ سال نرخ مشارکت اقتصادی، دو روند متفاوت را تجربه کرده است. از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۰ تقریبا روند نرخ مشارکت اقتصادی نزولی بوده است. بهطوری که نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۳۹۰ به کمتر از ۳۷ درصد نیز رسید. بعد از این سال نرخ مشارکت اقتصادی ابتدا تا سال ۱۳۹۳ با شیب ملایم و بعد از سال ۱۳۹۳ تا سال گذشته با شیب تندتر افزایشی بوده است. از آنجا که از سال ۱۳۹۳ به بعد تورم وارد فاز کاهشی شد و از طرفی ساختار جمعیتی در این سال تفاوت قابل ملاحظهای نداشته، میتوان گفت نرخ مشارکت اقتصادی از انتظارات افراد جامعه فرمان میگیرد. در دورههای تورمی عرضه نیروی کار از سوی آحاد اقتصادی کاهش یافته و در دورههای آرامش و انتظارات مثبت، تمایل افراد به ورود به بازار کار افزایش خواهد یافت.
نرخ بیکاری
نرخ بیکاری یکی دیگر از متغیرهای مهم حوزه جمعیت است که در تحلیلهای اقتصاد کلان کاربرد زیادی دارد. این نرخ، آن نسبت از جمعیت فعال جامعه را نشانه میگیرد که تمایل به عرضه کار داشتهاند اما قادر به یافتن کار نبودهاند. به معنی دیگر، نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال، نرخ بیکاری را روایت میکند. بر مبنای اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۶ از جمعیت فعال حدود ۲۶ میلیونی، حدود ۳ میلیون و ۲۱۰ هزار نفر آن بیکار بودهاند. به عبارت دیگر در سال گذشته نرخ بیکاری معادل 12.1 درصد بوده است. نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۵ معادل 12.4 درصد بوده است. به این معنی که نرخ بیکاری بهرغم اینکه سطح بالایی دارد اما یک کاهش 0.3 درصدی را تجربه کرده است. همانند نرخ مشارکت اقتصادی، مقایسه مقطعی و سری زمانی، ارزیابی بهتری از این متغیر مهم ارائه میدهد. منظور از مقایسه مقطعی، مقایسه نرخ بیکاری به تفکیک جنسیت، در سنین متفاوت و مقایسه با میانگین جهانی است. مشابه نرخ مشارکت اقتصادی، شکاف نرخ بیکاری در زنان و مردان قابل توجه است. در حالی که در سال گذشته نرخ بیکاری مردان 10.2 درصد بوده نرخ بیکاری بین جمعیت زنان حدود ۲۰ درصد بوده است.
بنابراین بیکاری زنان در سال گذشته حدود ۲ برابر مردان در ایران است. این در حالی است که نرخ مشارکت اقتصادی مردان در همین سال حدود ۴ برابر زنان بوده است. این مقایسه تفاوت نسبتهای بیکاری و مشارکت اقتصادی نشان میدهد که زنان به نسبت بیشتری قابلیت ورود به بازار کار را ندارند تا اینکه با بیکاری مواجه شوند. البته این به این معنی نیست که نرخ بیکاری پایینی دارند. بررسی نرخ بیکاری در مناطق شهری و روستایی نیز نشان میدهد که یک شکاف قابل توجه بین بیکاری در مناطق شهری و روستایی وجود دارد. سال گذشته نرخ بیکاری در مناطق روستایی حدود ۸ درصد و در مناطق شهری معادل 13.4 درصد بوده است. یکی از جنبههای مقایسه مقطعی، مقایسه بیکاری در طیفهای سنی مختلف است. بر مبنای اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران هر چه کف سن برای محاسبه بیکاری افزایش داده شود، نرخ بیکاری کاهش مییابد. در حالی که نرخ بیکاری برای سنین ۱۰ سال و بالاتر 12.1 درصد بود، برای جوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال سن 28.4 درصد و برای جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال سن حدود ۲۵ درصد بوده است. این روند حکایت از آن دارد که از یک طرف جوانان در سن پایین نیز تمایل به ورود به بازار کار را دارند؛ اما به در بسته میخورند و از طرف دیگر بار بیشتر بیکاری بر دوش جمعیت در سن پایین است.
مقایسه سری زمانی نرخ بیکاری نیز مانند نرخ مشارکت اقتصادی، روند رو به بهبودی را روایت نمیکند. نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۴ حدود 11.5 درصد بوده است. به این معنی که روند نرخ بیکاری در این بازه زمانی ۱۳ ساله به گونهای بوده که در سال گذشته؛ 12.1 درصد، به سطح آن در سال ۱۳۸۴ نرسیده است. در مجموع در سالهای ۱۳۸۹، ۱۳۹۰، ۱۳۹۱، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ نرخ بیکاری بالاتر از ۱۲ درصد بوده است. به این معنی که علاوه بر دو سال اول دهه جاری، در دو سال اخیر نیز بیکاری بیشتر از میانگین ۱۳ ساله خود بوده است.
نرخ اشتغال
بر مینای اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در مجموع در سال گذشته حدود ۱۲ میلیون و ۳۷۸ هزار نفر شاغل، در حال مشارکت در فعالیتهای اقتصادی بودهاند. این جمعیت باعث شده تا نرخ اشتغال معادل با 35.5 درصد شود. نرخ اشتغال در بین زنان حدود ۱۳ درصد و در بین مردان حدود ۵۸ درصد بوده است. نرخ اشتغال در بخشهای مختلف اقتصادی نیز تفاوت قابل ملاحظهای دارد. در سال گذشته بخش خدمات با نرخ 50.4 درصدی بیشترین نرخ اشتغال را داشته است. بعد از آن بخش صنعت سهم ۳۲ درصدی در اشتغال داشته و سهم بخش کشاورزی نیز معادل 17.6 درصد بوده است. در مقیاس تفکیک جنسیتی، سهم قابل توجهی از زنان در بخش خدمات شاغل بودهاند. نسبت اشتغال مردان در بخش صنعت بیشتر از نسبت اشتغال زنان در این بخش بوده است.
در مقیاس استانی، کرمانشاه با نرخ بیکاری 21.6 درصد و چهارمحال بختیاری با نرخ 20.8 درصد بیشترین نرخ بیکاری را در بین استانهای کشور داشتهاند. در طرف مقابل، استانهای سمنان و مرکزی با ثبت نرخ حدود۸ درصد،کمترین نرخ بیکاری را در سال گذشته داشتهاند. بهعلاوه، خراسان شمالی و هرمزگان نیز در زمره استانهای با نرخ بیکاری کمتر از ۱۰ درصد قرار داشتهاند. در استان آذربایجان غربی نرخ بیکاری که در سال ۱۳۹۵ حدود۱۱ درصد بود در سال گذشته به 14.3 درصد افزایش یافت. البته مهمترین دلیل افزایش نرخ بیکاری در این استان، افزایش همزمان نرخ مشارکت اقتصادی بوده که بیش از ۲ درصد افزایش یافته است. اردبیل درخصوص بهبود وضعیت بهترین شرایط را در سال گذشته تجربه کرده است. بهطوریکه نرخ بیکاری این استان که در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۵ درصد بوده، در سال گذشته حدود ۵ درصد کاهش یافت و به حدود ۱۰ درصد رسید.
دنیای اقتصاد