روز گذشته بازار فولاد همزمان با ریزش قیمت محصولات تا ۲۰۰ تومان در هر کیلوگرم در مقایسه با اواخر هفته گذشته شرایط ملتهبی را پشتسر گذاشت. از روند بازار مشخص است که التهاب نرخی که در چندین هفته گذشته به موتور محرک اصلی در بازارهای داخلی تبدیل شده بود، سوخت خود را از دست داده و به احتمال قوی روند افزایشی قیمتها در بازار داخلی متوقف شده است.
اگر به گذشته بازار نگاه کنیم رشد نرخی که پیش از اتفاقات اخیر در بازار وجود داشت را در چند عامل میتوانیم بررسی کنیم؛ مورد اول این است که بیم و امید از رشد قیمتهای جهانی نسبتا در بازارهای بینالمللی در مقایسه با بازار داخلی متوقف شده، دوم «رشد قیمت دلار؛ آن هم در شرایطی که پیشبینیهای قیمتی بالایی برای دلار مطرح میشد که محقق نشد» و مورد سوم «افزایش اعجابآور تقاضا از ترس رشد نرخ به منظور واسطهگری و سفتهبازی و فروش در روزهای پایانی سال و مخصوصا در اواخر سال بود که آنهم با توجه به افزایش قیمتها در هفتههای قبل و حجم بالای معاملات در بورس کالا مستهلک شد».
روند حرکتی بازار تا روز سهشنبه هفته قبل مسیری افزایشی را طی میکرد، پس از اتفاقات عرضه شمش و مقاطع فولادی در بورس کالا و ابطال معامله میلگرد و لغو عرضه شمش در این بستر، بازار طی دو روز مسیر ثبات در پیش گرفت و پس از آن روز گذشته اینبار تحرکات کاهشی را آغاز کرده است، در واقع شرایط کنونی حاکم بر بازار به این شکل است که جو روانی که اجازه تصمیم به معاملهکنندهها در بازار را نمیداد اکنون حذف شده و در چنین فضایی است که واقعیتهای عرضه و تقاضا میتواند قیمتهای تعادلی را تعیین کند و این به آن معنا است که عجیب نیست میلگرد به کانال ۴ هزار تومان برگردد و کاهش قیمت ۵۰۰ تومانی را تجربه کند بهطوریکه روز گذشته کاهش قیمت ۲۰۰ تومانی آن محقق شد.
از سویی شنیدهها از عرضه سلف میلگرد و تیرآهن ذوبآهن و شمش فولاد خوزستان در روز دوشنبه حکایت دارد، این در حالی است که در حالحاضر و با فروکش کردن جو روانی بازار شیوه عرضه بسیار نقش تعیینکنندهتری حتی از ذات عرضه دارد و بهتر است عرضه نقدی در شرایط شب عید جایگزین عرضه سلف شود چراکه عرضه نقدی با تحویل سریعتر بازار را تغذیه میکند و باعث میشود کارخانهها با تامین مواد اولیه مورد نیاز خود در بازه زمانی تعطیلات طولانی نوروز نیز بتوانند فعال باشند و به نوعی فرصتسوزی نکنند، ولی عرضه سلف بازهای سه ماهه را برای تحویل طی میکند.از سوی دیگر در شرایط کنونی که بازار جو روانی را پس زده است بهترین زمان برای تثبیت معاملات است لذا با تزریق نقدی روند متعادلتری در روزهای آینده در بازار تجربه خواهد شد، از سوی دیگر میزان تزریق واقعی کالا به بازار آینده آن را تضمین میکند، با این حال ممکن است عرضهکنندههایی که عرضه سلف را به عرضه نقدی در بازار فولاد ترجیح میدهند موجودی کافی نداشته باشند یا شاید تعهدات صادراتی آنها را از عرضه نقدی منع میکند.
با توجه به این شرایط، شاید دلایل خاص دیگری برای افزایش تقاضا وجود نداشته باشد اگرچه هنوز وضعیت صادرات به کشورهای منطقه مثل گذشته به قوت خود باقی است، اما در فاز ارزی تغییری حاصل نشده است، یعنی نه تسهیلاتی در مسیر بازگشت ارز حاصل از صادرات به کشورهای عراق و افغانستان را شاهد هستیم و نه رشد قیمت دلار به اندازهای است که به افزایش محسوس جذابیت صادرات منجر شود. «غیرواقعی بودن رشد نرخ» در هفتههای اخیر نیز موضوعی بود که بارها مورد بررسی و اشاره قرار گرفت، در اینباره کارشناسان هشدار داده بودند که به احتمال قوی روند افزایشی نرخ در بازار داخلی متوقف شود، اما با توجه به معاملات بورس کالا، وجود تقاضای واقعی و رقابت برای خرید و افزایش نرخ، دلایل برای تایید دادههای کاهشی در بازار کم بود؛ اما شرایطی پیش آمد که در آن قیمت میلگرد در یک عرضه از قیمت شمش پایینتر کشف شد و اگرچه به ابطال معامله منجر شد اما نشان داد که التهاب خرید در بازار شمش چیزی نیست که در بقیه بازارها به همین صورت مورد اشاره قرار گیرد.
زمانی که قیمت شمش در بورس کالا با یک نرخ کشف میشود، قیمت شمش بازار داخلی بر پایه آن باید خریداری شده و به میلگرد تبدیل شود، بنابراین میلگرد هم از همان روند نوسانی تبعیت خواهد کرد، حال اتفاقی که رخ میدهد این است که میلگردی که شاید شمش تشکیل دهندهاش از بورس کالا تهیه نشده است و از لحاظ کیفیت و شرایط تولید هم تفاوت چندانی با بقیه کارخانهها ندارد قیمتی پایینتر از قیمت شمش را تجربه میکند، این به آن معنا است که در بازار دو رویکرد متفاوت وجود دارد، یک رویکرد غالب که موتور محرک التهاب و رشد نرخ را دلیل اصلی خود برای حرکت برآورد کرده است یعنی اینکه یک جریان افزایشی با موتور محرک جو روانی، اما در کنار آن یک جریان واقعی دیگر هم وجود داشته که شاید بتوانیم نام آن را ضد بازارِ فولاد نام بگذاریم، این یعنی معاملات کوچک، کمحجم اما واقعی بین تولیدکننده اصلی و مصرفکننده نهایی.
در توضیح باید گفت یک جریان غالب وجود دارد که همه در بازار از آن تبعیت میکنند؛ بهعنوان مثال در زمان رشد قیمتها همه به دنبال آن جریان میروند و حتی معامله هم صورت میگیرد که جریان غالب بازار است؛ اما در بورس کالا مشاهده شد که در هفته گذشته میلگرد زیر قیمت شمش قیمتگذاری شد، این در حالی است که بسیاری از فعالان بازار بر این باور بودند که حتی اگر میلگرد زیر قیمت شمش توسط متقاضیان خریداری شده و بعد از آن با ریختن در کوره تبدیل به شمش میشد، همان قیمت را دارا بود، بنابراین این روند با واقعیت بازار همخوانی نداشته ولی معامله شده و کشف نرخ صورت گرفته است، بنابراین جریان غالب کنونی بازار غلط است.
زمانی که جو روانی و بیم و امید در بازار حاکم میشود فعالان بازار نمیتوانند تصمیمگیری صحیح مطلقی را داشته باشند، به این معنا که در این جو مانند سیلابی که همه را با خودش میبرد میافتند و همه میدانیم که این سیل به سرعت دفع میشود ولی اهالی معاملهگر بازار در این بازار گیر میکنند، چرا که به دادههای جانبی در بازار توجه نکردهاند. در این میان هیچکس از خود نمیپرسد که تقاضای اصیل و واقعی چه میزان است. آیا تقاضای واقعی، میلگرد ۴ هزار و ۵۰۰ تا ۴ هزار و ۶۰۰ تومانی را میپذیرد؟ این میلگرد ۴ هزار و ۵۰۰ تومانی قرار است یک پروژه را با چه قیمتی به اتمام برساند؟قیمت میلگردی که در هفته گذشته در بورس کالا عرضه شده و ثبت نشد، میتواند بهعنوان یک چراغ راهنمای خطرناک برای بازار باشد چرا که فاصله قیمتی زیادی بین بورس کالا و بازار آزاد طی آن روز ثبت شد و در بورس هم رقابتی صورت نگرفت.
دنیای اقتصاد