eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 126795  
تاریخ انتشار: 6 مهر 1399
print

۶ دلیل اصلی افت بازار سرمایه

یک متخصص اقتصاد مالی به اشاره به ۶ دلیل اصلی افت بازار سرمایه گفت: این بازار مجدداً پس از دو تا سه ماه آینده به تعادل می رسد مگر آنکه مجدداَ با اقدامات محیرالعقول از جانب برنامه‌ریزان اقتصادی مواجه شود.

علی کاشمری، دارای دکترای تخصصی اقتصاد مالی از دانشگاه پوترا مالزی است. او دبیر اسبق انجمن علمی اقتصاد، مالی و حسابداری (EFA) دانشگاه های جنوب شرق آسیا و عضو انجمن بین المللی اقتصاددانان ایران (IIEA) است. وی همچنین مسلط به زبانهای انگلیسی، مالایی و عربی است. عمده فعالیتهای پژوهشی و تحقیقی کاشمری بر حوزه اقتصاد دفاعی و حوزه های پولی و بانکی متمرکز است.

وی بر این باور است، جدیدالورودها به بورس بی اعتماد شده اند و عدم اعتماد به بازار در سه مرحله نمایان شده است، مرحله بلاتکلیفی، مرحله ناامیدی و مرحله بی تفاوتی که در حال حاضر در مرحله بی تفاوتی هستیم.

کاشمری معتقد است: به مرور بسیاری از سرمایه‌گذاران جدیدالورود از بورس خارج شوند و این بازار مجدداً پس از دو تا سه ماه آینده به تعادل برسد مگر آنکه مجدداَ با اقدامات محیرالعقول از جانب برنامه‌ریزان اقتصادی مواجه شود.

کاشمری برای بهبود وضعیت بازار سرمایه پیشنهادهایی به تصمیم گیران اقتصادی دارد که نظرات این فارغ التحصیل دکترای اقتصاد از مالزی را در ادامه می خوانید:

6 دلیل اصلی افت بازار سرمایه

چرا بازار سرمایه در هفته‌های اخیر افت زیادی داشته است؟

شاهد بودیم که از اواسط سال گذشته و به ویژه ابتدای سال، بورس دارای رشد زیادی بود و با اقبال تعداد زیادی از مردم برای سرمایه‌گذاری قرار گرفت ولی از اواسط تابستان برخی اتفاقات و سیاست‌های ناهمگون و همزمان دولت منجر به افت این بازار شد.

اول: کارگزاری‌ها شروع به فروختن بخشی از سهام عدالت کردند. با توجه به آنکه به مردم اجازه انتخاب در چگونگی فروش سهام خود نداشتند ولی کارگزاری‌ها بر اساس تقاضای مشتریان خود، بخش زیادی از سهام‌ها را عرضه کردند.

دوم: اعلام خبر ناسرانجام گشایش اقتصادی و سیگنال فروش اوراق نفتی نیز منجر به آن شد که حقوقی‌ها بخشی از سهام‌های خود را بفروشند و نقدینگی لازم برای اوراق نفتی که هیچ وقت منتشر نشد تأمین کنند.

سوم: عدم شفافیت هسته معاملات و معاملات مشکوک علی‌رغم نظارت سازمان بورس و همچنین مصوبات غافلگیر کننده شورای عالی بورس و تصمیمات در این خصوص از جمله تغییرات چندباره ساعت معاملات، مصوبه تغییر دامنه نوسان و توجیه‌های عجیب برای بسته شدن نمادهای رو به رشد، منجر به سردرگمی سرمایه‌گذاران و افت ارزش نمادهای شاخص‌ساز شد.

چهارم: سلبریتی‌های اقتصادی یعنی برخی از چهره‌های دولتی و همچنین افراد نام آشنای اقتصادی، بنابر انگیزه‌های مختلف از جمله شاید منافع در بازارهای موازی یا شاید منافع پنهان دولت، به طور عجیبی دست به اظهار نظرهای نادرست از سقف کانال شاخص بورس گفتند و با توجه به اعتماد مردم به جایگاه این اشخاص، سرمایه‌گذاران برای جلوگیری از ضرر بیشتر، اقدام به فروش سریع سهام‌های خود نمودند.

پنجم: درگیری بین مطالبات مجلس از دولت برای حمایت حقوقی‌ها از بورس ظاهراً منجر به درگیری بین بازی گردان‌های دو طرف در بازار سرمایه شد و معلوم نبود که حمایت‌ها به نفع کدام گروه مجلس یا دولت تمام می‌شود. بدیهی است در چنین شرایطی اجماع درستی برای حمایت از بازار ایجاد نمی‌شود. ضمن آنکه حمایت حقوقی‌ها منجر به حمایت خودشان شده است و نه مردم، بطوری که سهام‌ها را در کف قیمت و ارزان می‌خرند تا در آینده گرانتر بفروشند.

ششم: اتفاقات مذکور در شرایطی بود که دولت دوازدهم یکی از مولفه‌های عملکرد اقتصادی خود را ایجاد کد بورسی بیشتر قرار داد بدون آنکه حتی یک آموزش ساده و اولیه برای تازه واردان به بورس قرار دهد. بر این اساس افراد زیادی وارد بازار سرمایه شدند و با توجه به عدم شناختشان طبیعتا به دنبال ارائه سیگنال‌های مختلف در خصوص سرمایه‌گذاری‌های خود شدند. از تبعات این موضوع، بازاری حاصل می‌شود که دست‌خوش تصمیمات سریع و احساسی بر اساس شایعات و تحلیل‌های غیر علمی است.

طی دو تا سه ماه آینده بورس به تعادل خواهد رسید

از آینده سرمایه‌گذاری در بورس چه نظری دارید؟

همانطور که اشاره کردم موارد مختلفی در بازار سرمایه اتفاق افتاد که همگی منجر به عدم اعتماد سرمایه‌گذاران به ویژه جدیدالورود‌ها شد. رفتار سرمایه‌گذار در عدم اعتماد به بازار در سه مرحله نمایان می‌شود. مرحله اول بلاتکلیفی است؛ یعنی سرمایه‌گذاران به علت سیگنال‌های ناهمسو در بازار سردرگم می‌شود و پرتفوهای متعددی برای به حداکثر رسیدن سود خود می‌کند. مرحله دوم ناامیدی است و در این مرحله سرمایه‌گذار از سناریوهای مختلفی برای حداقل کردن ضرر طراحی می‌کند و به دنبال بازارهای دیگر جهت انتقال سرمایه است. آخرین مرحله نیز بی‌تفاوتی است؛ بطوریکه سرمایه‌گذاران عمدتا از آن بازار خارج شده و باقی‌مانده‌ها یا بطور شانسی و یا قهری اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند که این موضوع نظم‌های بازار را نیز به هم می‌زند.

در حال حاضر در ابتدای مرحله سوم یعنی بی تفاوتی هستیم. البته تصمیم‌گیران اقتصادی در مراحل یک و دو چاره‌ای برای اصلاح وضعیت و برگرداندن اعتماد سرمایه‌گذاران دارند: ‌اول آنکه به سرمایه‌گذاران نشان دهند که متوجه سیاست‌های اشتباه خود شده‌اند؛ این موضع می‌تواند از تغییر کابینه و مسوولان اقتصادی گرفته تا اعلان رسمی تغییر مواضع اشتباه برقرار شود. دوم آنکه برای وضعیت بهتر بازار، برنامه‌ریزان اقتصادی باید به سرمایه‌گذاران نشان دهند که راهکار ملموس و عملیاتی و زمانبندی شده دارند و به عبارتی مجموع اقدامات آتی خود را باید به سرمایه‌گذاران شفاف اعلام کنند. البته با توجه به سال آخر دولت، بعید می‌دانم که چنین اقداماتی انجام شود و به مرور بسیاری از سرمایه‌گذاران جدیدالورود از بورس خارج شوند و این بازار مجدداً پس از دو تا سه ماه آینده به تعادل برسد مگر آنکه مجدداَ با اقدامات محیرالعقول از جانب برنامه‌ریزان اقتصادی مواجه شود.

بورس و نه هیچ بازار دیگری دارای حباب نیست

آیا بورس و سایر بازارهای موازی دارای حباب هستند؟

در حال حاضر نه بورس و نه هیچ یک از بازارهای دیگر دارای حباب نیستند. به عبارتی تعبیر حباب وقتی بکار می‌رود که در مقطعی خاص افزایش قیمت بیشتر از روند افزایشی آن باشد ولی در حال حاضر در تمامی بازارها، سطح قیمتها به اندازه تورم واقعی و ملموس و نه اعلامی رشد داشته است. نه در طلا و نه در دلار و نه در بورس و نه در مسکن حباب نداریم و این افزایش قیمت‌ها تنها با شوک سیاسی و یا بهبود اقتصادی بلندمدت کاهش پیدا می‌کنند. آنکه برخی اعلام می‌کنند بورس دارای حباب است یا اطلاع کافی ندارند یا منفعت در سایر بازارهای موازی دارند؛ اگرچه برخی نمادها شاید ارزششان درست برآورد نشده باشد ولی دلیلی بر تعمیم آن به کل بورس نیست.

در ابتدای تورم افسار گسیخته هستیم

آیا اقتصاد دچار تورم افسار گسیخته شده است و یا با آن فاصله زیادی داریم؟

تورم افسار گسیخته یکباره پدید نمی‌آید بلکه نتیجه مجموعه‌ای از اتفاقات تورم‌زا طی چندین سال است. الان ابتدای تورم افسار گسیخته هستیم و در بسیاری از بازارها، فواصل افزایش قیمت‌ها بسیار کاهش داشته است. اینکه یک مدت بطور دستوری قیمت‌ها ثابت و بعد چند ماه چند برابر شود نشانه کنترل تورم نیست. تاکنون دولت‌ها سعی داشتند تورم را در بخش‌های مختلف به دوره‌های آینده مثلا چند فصل بعد یا سال بعدی انتقال دهند و اکنون چنین چیزی دیگر موثر نیست. در حال حاضر کمتر شدن فواصل رشد قابل توجه قیمتی و رسیدن آن به افزایش‌های هفته‌ای و روزانه، نشانه‌ای بر شروع تورم فزاینده است. سیاست‌های پولی و مالی نادرست طی سال‌ها، همراه با عدم توان مدیریت اقتصادی در حل بحران رکود، منجر به چنین واقعه‌ای شده است. با ادامه چنین وضعیتی، دور از انتظار نیست که در آینده‌ای نزدیک با تورم مثلا برق و تلفن و اینترنت، حتی انجام چنین مصاحبه‌ای برای من و شما نیز صرفه اقتصادی نداشته باشد؛ این یک شوخی نیست، بلکه یک واقعیت تلخ است.

راهکارهای کنترل رکود تورمی

راهکارهای کنترلی در این شرایط چیست؟

در شرایط فعلی از این راهکارها می توان چنین یاد کرد که باید طی چند سال به طور مستمر ادامه داشته باشد: 1. افزایش بهره‌وری نیروی کار 2. نظارت بر تولید با کیفیت بیشتر 3. حمایت مالی دولت فقط از طرف عرضه‌کننده با کیفیت و دارای توان رقابتی به جای حمایت از طرف تقاضا 4. کاهش هزینه‌های دولت از طریق دولت الکترونیک و فروش اموال مازاد 5. قطع تمامی یارانه‌های دولتی 6. آزادسازی و تک نرخی کردن ارز خارجی 7. آزاد سازی مکانیسم معاملات با ارزهای دیجیتالی به عنوان پول مجازی به موازات پول ملی 8. افزایش اختیارات دستگاه‌های استانی به منظور توسعه منطقه‌ای بر اساس مزیت‌های هر منطقه .

آینده سهام آیندگان مشابه سهام عدالت خواهد بود

اخیراً طرحهایی همچون اختصاص سهام آیندگان به والدین و... با نگاه تشویقی برای ازدیاد جمعیت مطرح شده است با این طرحها موافقید؟

افزایش جمعیت از سیاستهای نظام است و افزایش جمعیت نیز باید به شرط افزایش بهره‌وری صورت گیرد. طرح سهام آیندگان به شرط اجرا، در بهترین حالت سرنوشتش مانند سهام عدالت می‌شود. مثلاً بچه‌ای که بزرگ شود نهایتاً چیزی حدود 10 میلیون (به ارزش الان) به وی داده می شود. در کشورهای دیگر که از فرزند بیشتر حمایت می کنند هم کشورشان رشد اقتصادی ثابت دارد، هم بهره‌وری نیروی کار بالاست، هم اینکه مشوق‌ها به جای اینکه نقدی مستقیم باشد، مزایای اجتماعی است.

منبع :  تسنیم

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/126795