«اداره تهران با همین دست فرمان (سیاستهای دستکم ۵/ ۱ دهه گذشته تاکنون)، این کلانشهر را طی سالهای آینده به سرنوشت مکزیکوسیتی دچار خواهد کرد»؛ این، هشدار یک صاحبنظر ارشد و جامعهشناس شهری، در واکنش به «سقوط کیفیت زندگی در کلانشهر تهران» بوده است. اما پایتخت مکزیک با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که «رصد حرفهای تهران۱۴۱۰»، آنجا را نشان میدهد؟
بررسیها درباره این پرسش، حاکی است: سه ابرچالش «مسکن»، «ترافیک» و «آلودگی هوا» در مکزیکوسیتی به سطوحی از بحران رسیده که زندگی در این منطقه شهری برای گروههایی از جامعه، امکانناپذیر شده است. نرخ رشد سریع جمعیت در مکزیکوسیتی طی حداقل نیمقرن اخیر باعث شد با وجود «تدابیر دولتها برای اجرای یکسری طرحهای تامین مسکن»، شهروندان این کلانشهر مجبور به مهاجرت به مناطق حومهای شوند که نتیجه آن، «تبدیل ساکنان حومه به جمعیت سربار پایتخت مکزیک» و بروز عوارض (مشکلات شهری) بعدی همچون عدم دسترسی به مسکن در استطاعت و وقتکشی بالای ۲ساعت در روز در خیابانهای پایتخت شده است.
گزارشهای رسمی اخیر درباره افت کیفیت زندگی در تهران حساسیت صاحبنظران ارشد شهری را برانگیخته است. طی چند روز گذشته «دنیایاقتصاد» با انتشار دو گزارش یکی با عنوان «سقوط تهران در کیفیت زندگی» پیرامون یافتههای مرکز پژوهشهای مجلس و مرکز مطالعات شهرداری تهران درباره فشار زیستمحیطی وارد بر مناطق تهران و دیگری با عنوان «تایید مهاجرت اجباری از پایتخت» که مربوط به نشست خبری اخیر شهردار تهران و اظهارات او درباره وضعیت بغرنج بدمسکنی در پایتخت بوده است، به موضوع پیامدهای اداره تهران بدون اصلاح دستفرمان مدیریت شهری پرداخت و اکنون در سومین گزارش از این سلسله محتوای منتشر شده، تهران حدود یک دهه بعد از نگاه صاحبنظران تصویرسازی شده است.
حسین ایمانیجاجرمی، جامعهشناس و صاحبنظر ارشد شهری یکی از منتقدان سیاستهای مدیریت شهری در بیش از یک دهه گذشته بوده و بارها درباره سرانجام پی گرفتن شیوههای نامطلوب حکمرانی در اداره شهر از قبیل تمرکزگرایی، فقدان مدیریت یکپارچه، روی آوردن به درآمدهای ناپایدار، بارگذاری فراتر از حدود طرحهای بالادست و... هشدار داده است. او به تازگی و در واکنش به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که نشان داد میانگین فشار زیست محیطی وارد بر مناطق شهر تهران در حال حاضر به ۳۲۳ واحد رسیده و ۵/ ۱ برابر حداقل سطح قابل قبول (۲۰۰) است، گفت: دیگر نمیتوانیم منتظر بمانیم یا شهر را به حال خود رها کنیم یا با همان فرمان همیشگی آن را اداره کنیم.
امروز تهران به یک برنامه نجات فوری نیاز دارد و سیاستگذار باید بدون فوت وقت به آن ورود کند. او تاکید کرد که حال تهران همین حالا هم خوب نیست و اگر اصلاحی در ریل اداره شهر صورت نگیرد، ۱۰ سال دیگر تهران، مکزیکوسیتی خواهد شد. اما مگر پایتخت کشور مکزیک چگونه شهری است که از آن برای شبیهسازی تهران ۱۴۱۰ استفاده میشود؟ «دنیایاقتصاد» با بررسی وضعیت مدیریت شهری و کیفیت زندگی شهروندان در این شهر، وجوه تشابه پررنگی بین این شهر بزرگ و تهران یافته است که توجه به آن میتواند نشان دهد مسیر اصلاح برای پرهیز از رسیدن به بدترین نقطه ممکن یعنی حال و روز مکزیکوستی چیست.
یکی از وجوه تشابه میان تهران و مکزیکوسیتی، روند رشد جمعیت در این دو شهر است. در تهران میزان رشد جمعیت در دهههای منتهی به سالهای ۱۳۴۵، ۱۳۵۵ و ۱۳۶۵ حولوحوش ۵درصد و در یک دهه اول این بازه معادل ۶درصد بوده است. هرچند در سالهای بعد میزان رشد جمعیت در فاصله یک دهه به حول و حوش یکدرصد کاهش پیدا کرد اما آثار هجوم جمعیت به این شهر در سالهای گذشته، همچنان باقی است. نکته قابل توجه این است که در مکزیکوسیتی نیز در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ میانگین رشد جمعیت در هر دهه تقریبا برابر با تهران و حدود ۶درصد بوده است. در حال حاضر جمعیت مکزیکوسیتی ۲۱ میلیون و ۸۰۰هزار نفر است که در نسبت با مساحت این شهر، نشاندهنده تراکم بالای جمعیت در آن تقریبا مشابه با وضعیت تراکم جمعیتی در شهر تهران است.
از دیگر ویژگیهای غیرقابل تحمل مکزیکوسیتی برای شهروندانش که از نگاه کارشناسان میتواند آینه تمامنمای تهران ۱۰ سال بعد باشد، وجود سه ابرچالش ترافیک، آلودگی هوا و مسکن در این شهر همچون چالشهای امروز تهران است؛ با این تفاوت که اوضاع در مکزیکوسیتی همین امروز برای شهروندانش غیرقابل تحمل شده است.
رشد سریع مکزیکوسیتی ناشی از افزایش تند جمعیت تحتتاثیر موجهای مهاجرت دهههای اخیر، بارگذاری گسترده مسکن در حومه و بزرگتر شدن حومه که به تحریک حاشیهنشینی و افزایش جمعیت شهرهای اطراف مکزیکوسیتی منجر شده است و نیز غلط از آب درآمدن تحلیلهایی مبنی بر اینکه مخاطرات طبیعی تهدیدآمیز برای ساکنان مکزیکوسیتی آنها را به مهاجرت معکوس وا میدارد، اما در عمل جذابیت سکونت در شهرهای بزرگ آنقدر بود که چنین نشد؛ همه و همه از وجود تشابه میان تهران و مکزیکوسیتی به شمار میآید.
تولید مسکن معادل نصف نیاز یکی دیگر از واقعیتهای مسالهساز برای ساکنان پایتخت مکزیک است که به بحران تامین خانه اول در این شهر دامن زده و بازار اجارهنشینی را نیز متلاطم کرده است. این موضوع همچنین به انباشت خانههای بلااستفاده در مکزیکوسیتی منجر شده که وضعیتی درست مشابه تهران سالهای اخیر است و این نگرانی وجود دارد که پایتختنشینها از بابت هجوم سرمایهها به بازار مسکن، در سالهای آتی با وضعیت نامطلوبتری در بخش مسکن مواجه شوند.
مشابه ابرطرحهای دولتی نظیر مسکن مهر که در ایران و در شهرهای اطراف تهران اجرا شد و چالشهای متعددی پیرامون آنها حل نشده باقی مانده است، در مکزیکوسیتی نیز یک ابرطرح مسکن دولتی موسوم به «هومکس» اجرا شده که عملا سرنوشتی که انتظار میرفت را برآورده نکرد و یک پروژه بیکفایت محسوب میشود.از ویژگیهای مشترک ترافیکی بین تهران و مکزیکوسیتی که سبب میشود کارشناسان درباره آینده پایتخت کشورمان هشدار دهند و از آن با عنوان مکزیکوسیتی ۲ یاد کنند نیز مساله رشد استفاده از خودروی شخصی، وقتکشی ۲ساعته در ترافیک در جریان سفرهای روزمره و همینطور سایه مهدود غلیظ بالای سر شهروندان در برخی مقاطع زمانی سال است. این وضعیت به شکلگیری جریان مهاجرت معکوس از مکزیکوسیتی منجر شده است.
در تهران نیز تقریبا تمام چالشهای مورد اشاره همین حالا هم وجود دارد اما هنوز نارضایتی شهروندان به نقطه جوش نرسیده و تا رسیدن به اوج بحران قدری فاصله است؛ فاصلهای که کارشناسان تاکید میکنند نباید حتی یک لحظه از آن را برای اصلاح مسیر پیش رو از دست داد.
تاریخچه مدرن پایتخت آزتکها
مسکن مشکلساز، ترافیک سرسامآور و آلودگی هوا سه مورد از برجستهترین چالشهای کلانشهر مکزیکوسیتی است. این شهر بزرگترین منطقه شهری در نیمکره غربی و پنجمین کلانشهر در سطح جهان است. معضلات مکزیکوسیتی مثال بارز مشکلاتی هستند که شهرهای بزرگ جهان را تهدید میکنند.
بر روی خرابههای پایتخت آزتک یعنی تنوچتیتلان (Tenochtitlan) شهر جدیدی، مکزیکوسیتی کنونی، بنا شد. از نظر دانشنامه بریتانیکا، تاریخچه مکزیکوسیتی اینگونه است که از نیمه دوم قرن بیستم، این شهر رشد سریعی را تجربه کرد، که مهاجرت داخلی عامل اصلی و پیشران این رویداد بود. جمعیت این کلانشهر از 1/ 3 میلیون نفر در 1950 به 5/ 5 میلیون نفر در 1960 افزایش یافت و تا 1980 به 14میلیون نفر رسید. در اوایل قرن بیستویکم، ساکنان منطقه شهری به حدود 20 میلیون نفر افزایش یافتند و افزون بر نیمی از جمعیت در حاشیه شهر و خارج از مرزهای ناحیه فدرال زندگی میکردند. جمعیت افراد ساکن در داخل مرزهای ناحیه فدرال از 1940 تا 2000 رشد 5 برابری داشت و این درحالی است که جمعیت کلانشهر مکزیکوسیتی در طول مدت مشابه بیش از 12 برابر افزایش یافته بود.
مکزیکوسیتی از ذینفعان اصلی کشور مکزیک در راه «صنعتیسازی جایگزین واردات» بود. در این سیاستها تولیدات داخلی از طریق مالیات و تعرفههای وارداتی تشویق و حمایت میشوند. با اینحال، صنعتیسازی موجبات بهبود وضعیت را برای کسانی که در زاغههای اطراف پایتخت و خانههای مسکونی پرجمعیت زندگی میکنند فراهم نساخت. در همین حال، دولت با اعمال مشوقهای مالیاتی در صنایع مستقر این ایالت و اعمال یکسری ضوابط ساختوساز در منطقه فدرال، حومهنشینی را گستردهتر کرد، تا جایی که موجبات رشد بالا در ساختوساز بسیاری از مناطق حاشیهای فراهم شد.
بسیاری از محققان در دهههای 1970 و 1980 نگران بودند جمعیت مکزیکوسیتی تا 2000 به 30 میلیون نفر افزایش یابد. با وجود این، برخلاف انتظارات نرخ رشد منطقه در دهه 1980 به میزان قابلتوجهی کاهش یافت و در اوایل قرن بیستویکم تنها دوسوم از پیشبینی جمعیت در این منطقه حضور داشتند. تصور میشود مهاجران بالقوه از ترس آلودگی هوا، زلزله و فورانهای آتشفشانی از کوچ به این شهر منصرف شده باشند، فارغ از اینکه در شرایط پیشآمده مکزیکوسیتی به طور فزایندهای درگیر جرم و فساد تلقی میشد. همچنین احتمال میرود با توجه به اینکه مشاغل تولیدی پایتخت به شهرهای کوچکتر مکزیک، بهویژه شهرهای شمالی منتقل میشدند، این شهر از هدف اصلی مهاجرت داخلی خط خورده است. البته شرکتهای آمریکایی مستقر در مکزیک و دیگر شرکتهای فراملی سرمایهگذاری که واحدهای تولیدی خود را به خارج از مکزیک، به کشورهایی همچون چین انتقال دادند، میتوانند در تضعیف رشد صنعت مکزیکوسیتی موثر بوده باشند. از سوی دیگر در شرایط جدید، وابستگی پایتخت به اشتغال از نوع خدمات همچنان درحال افزایش است.
کشیده شدن ترمز جمعیت
منطقه شهری مکزیکوسیتی، همچنان به رشد خود ادامه میدهد، اگرچه که نسبت به دهه قبل تا حدودی کند شده است. سرشماری 2020 مکزیک نشان میدهد که این منطقه شهری 8/ 21 میلیون نفر جمعیت را در خود جای داده است. البته همین رشد نیز برای مکزیکوسیتی کافی بود تا بزرگترین منطقه شهری در آمریکای شمالی باقی بماند و بالاتر از نیویورک که در 2020 جمعیت آن 4/ 21 میلیون نفر سرشماری شده بود، قرار گیرد. جمعیت این کلانشهر نسبت به سرشماری 2010 رشد 4/ 8 درصدی داشته است، اما در مقابل 3/ 9درصد افزایش از بازه سالهای 2000 تا 2010 نشان از کاهش دارد و قابل مقایسه با رشد 2/ 18 درصدی در فاصله سالهای 1990 تا 2000 نیست. مانند بقیه کلانشهرها در جهان، در دهههای اخیر بیشترین رشد مکزیکوسیتی به جای هسته مرکزی شهر در مناطق حومه و برونشهری بوده است. هسته شهری پایتخت مکزیک مانند سایر مناطق شهری از جمله پاریس، لندن، لیسبون، وین و بوستون، دیگر شاهد ازدحام جمعیت نیست.
حومههای داخلی و میانی مکزیکوسیتی نسبت به حومههای حاشیه شهری، که به طور مستمر هدف ساختوساز هستند، تمایل به رشد آهستهتری دارند. اگرچه رشد متوسطی در افزایش جمعیت در هسته شهری مانند سایر شهرهای بزرگ بینالمللی، وجود داشته است اما رشد غالب در حاشیه شهری اتفاق افتاده است؛ در مکانهایی که هزینه زمین به طور کلی مقرون به صرفهتر بوده است. رشد جمعیت بر فشار تقاضا برای مسکن جدید میافزاید. درحال حاضر، بسیاری از خانههایی که ساخته میشود مطابق با استانداردهای معماری نیست و از نظر دولتی نیاز ضروری به تایید معماری ندارد. چیزی که ناظران شهر مکزیکوسیتی آن را «سونامی شهری» مینامند، از هر نقطه بلندی قابل مشاهده است. امواج خشترنگ خانههای غیررسمی بالاتر از کوههایی که شهر را دربر دارد دیده میشود و به مثابه کاسه بزرگی است که وسعت شهر را تشکیل داده است.
مطالعات دانشگاه هاروارد تخمین زده است که مکزیکوسیتی حداقل به 40هزار واحد در سال نیاز دارد و نیمی از آنها باید خانههای ارزان و مقرون بهصرفه باشند، این درحالی است که فقط 20هزار واحد در سال ساخته میشود. اگرچه که بحران مسکن در مکزیک جدی است، اما منحصر به فرد نیست. چه در مکزیکوسیتی، هنگکنگ یا لندن، مردم برای پرداخت افزایش اجارهبها در تکاپو هستند و مالکیت خانه، رویایی درحال محو شدن است.
راهحلی زهرآلود
مطالعات دانشگاه هاروارد که به معضلات مکزیکوسیتی پرداخته است، مسکن را چالش بزرگ این شهر معرفی میکند. کمبود مسکن در این شهر زوایای کنایهآمیزی دارد، به این صورت که در عین کمبود، واحدهای مسکونی متروکه فراوانی وجود دارد. قسمت اعظم واحدهای متروکه در زمینهای ارزان در حومه شهر ساخته شدهاند و در نهایت نیز از سوی شهروندان مورد پذیرش قرار نگرفتند. این خانهها فاصله زیادی تا محل کار افراد دارند و دسترسی به حملونقل شهری امکانپذیر نیست.
در راهحل مشکلات مسکن، دولت مکزیک تجربیات تلخی را نیز از سر گذرانده است. مکزیک شاهد کابوسی بوده است که در آن سرمایهداری لجامگسیخته با فساد و مقررات ضعیف در بخش مسکن مخلوط میشود. در اوایل دهه 2000، مکزیک یکی از جاهطلبانهترین کمپینها را برای بهبود مسکن طبقه کارگر آغاز کرد. در آن زمان دولت وامهای مسکن جذابی را به افراد کمدرآمد ارائه کرد. از طریق مشارکتهای دولتی و خصوصی، مسکنهای جدید در مناطق حومهای در سراسر کشور پدیدار شدند و میلیاردرهایی مانند سام زل متولد شیکاگو وارد این بازار شدند. در آن سال طرح «هومکس» به عنوان راهحل مشکلات مسکن مکزیک مورد استقبال عموم قرار گرفت و ارزش این پروژه به 3 میلیارد دلار رسید. در همین حال، زل که از اجرای این پروژه درآمدی در حدود 500 میلیون دلار به دست آورده بود، بیسر و صدا از پروژه خارج شد. در ادامه مشخص شد که هومکس درحال ساخت مسکن نامرغوب است.
به کسانی که از این شرکت خرید میکردند، نیازهای وعده داده شده خدمات سکونتی و شهری مانند مدارس یا سیستم فاضلاب شهری ارائه نشد. در 2014، هومکس ورشکست شد و بیش از یک میلیون نفر در دام پرداخت وام مسکن برای خانههای غیرقابل سکونت گیر افتادند. یک نظرسنجی تازه از ساکنان مکزیکوسیتی نشان میدهد که 55درصد از پاسخ دهندگان در پرداخت اجاره یا وام مسکن خود با مشکل مواجه هستند و تقریبا یکسوم پاسخدهندگان در طول همهگیری، مجبور به تغییر محل زندگی خود شدهاند. بیش از 60درصد از کسانی که نقل مکان کرده بودند، علت آن را ناتوانی در پرداخت هزینههای اجاره اعلام کردند.
کابوس زیست محیطی
رینالدو موراگا، پژوهشگر دانشگاه ایلینوی شمالی 2017 در مقالهای با رویکرد پویایی سیستم در کاهش آلودگی هوا در مناطق شهری با دیدگاه توسعه پایدار، به مطالعه موردی مکزیکوسیتی پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که آلودگی هوا نگرانی اصلی در مکزیکوسیتی است. افزایش مداوم جمعیت منجر به رشد خرید خودروهای شخصی شده است که از طریق انتشار گازهای گلخانهای به اتمسفر آسیب میزند و به میزان قابلتوجهی در آلودگی هوا سهم دارد. عوامل دیگری مانند بزرگراهسازی نیز در آلودگی هوای این شهر موثر شناخته شده است.
نیویورکتایمز نیز در گزارشی به معضل جهانآشنای مکزیکوسیتی، آلودگی آب اشاره کرده است که بهدلیل انتشار پسابهای صنعتی و بقایای معادن در منابع آبی بوده است. با وجود داشتن منابع کافی آب، مردم مکزیکوسیتی ناگزیر محکوم به فیلتر کردن آب مصرفی خود هستند یا اینکه باید با صرف هزینه گزاف اقدام به خرید از شرکتهای خصوصی آب کنند. قشر ضعیف شهری افرادی هستند که در این بین بیش از همه متضرر شرایط آب آشامیدنی این شهر هستند؛ چراکه پول لازم را برای خرید آب بطری ندارند.
رویترز به نقل از آژانس ملی آب مکزیک، گزارش داده است که تقریبا نیمی از شهرهای مکزیک در اواخر ماه مارس با خشکسالی مواجه بودند. پراکندگی شهری همچنین مشکلات حملونقل این شهر را تشدید میکند. ساکنان مکزیکوسیتی، که برآورد میشود 78درصد از آنها صاحب خودروی شخصی نیستند، روزانه به طور متوسط دو تا سه ساعت از روز خود را صرف رفتوآمد به محل کار میکنند. در عین وجود ترافیک سرسامآور، نیاز مبرم به حملونقل عمومی بیشتر نیز وجود دارد. سازمان جهانی هواشناسی، از سازمانهای وابسته به سازمان ملل، در گزارشی در مورد مکزیکوسیتی به حجم بالای مهدودی که در جو این شهر وجود دارد اشاره میکند. علت تشکیل مهدود، هوای سرد کوهستانی است که بر فراز هوای گرمتر شهر نشسته است و گفته میشود مانع از خروج آلودگی از هوای شهر میشود. با وجود اقدامات نظارتی دولتی همراه با تغییر فناوری، غلظت آلایندههای معیار طی دهه گذشته، با وجود افزایش مداوم جمعیت و فعالیت اقتصادی، کاهش یافته است. با اینحال، میزان ذرات معلق و ازن در هوای مکزیکوسیتی هنوز از استانداردهای توصیهشده توسط سازمان بهداشت جهانی بالاتر است.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/162766