eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 25931  
تاریخ انتشار: 2 آبان 1393
print

بینشی متفاوت در مدیریت عصر جدید

وقتی تلاش می‌کنیم مفهوم مدیریت را تعریف کنیم، اولین فکری که به ذهن ما می‌رسد معمولا تصور فردی است که نقش یک مدیر را بر عهده گرفته و بر گروهی از افراد کنترل و تسلط دارد. اما در دنیای دانش‌محور امروزی مدیریت یک فرآیند است که می‌تواند هر فردی را درگیر کند. بنابراین، وقتی مدیریت را به‌عنوان یک نقش تعریف می‌کنیم، آن را فقط به خود مدیران محدود کرده‌ایم. چنین تعریفی علاوه بر محدودیتی که ایجاد می‌کند، روش تغییر کار و مسوولیت در دنیای امروز را نادیده می‌گیرد.

متخصصان و صاحب‌نظران مدیریت براساس بینش و برداشت خود تعاریف متعدد و گوناگونی از مدیریت ارائه کرده‌اند. این نظرات گاه براساس رویکرد علمی و گاه از منظر هنر و گاهی تلفیقی از هر دو است. برخی مدیریت را اکتسابی و برخی دیگر ذاتی و شاید هم ترکیبی از هر دو عنوان کرده‌اند. با این حال در تمام دیدگاه‌ها و تعاریف ارائه شده مفاهیم برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی جزء لاینفک فرآیند مدیریت بوده و هست.
در این مقاله برآنیم تا برداشتی دیگر از مفهوم مدیریت داشته باشیم برداشتی که بر اساس شرایط و عرصه امروز فضای کسب‌وکار حادث شده و البته بدون شک پیش نیاز درک این مفهوم درک مفاهیم اولیه و ساختار مدیریتی است. چرا که برداشت دوم با گذر از مفاهیم قبلی مدیریت و براساس بینش متکی به بیش از دو دهه تجربه مدیریت اجرایی نویسنده ایجاد شده است.
مدیران بر اساس نوع نگرش خود در انواع برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی مشکلات و مسائل بسیاری در دنیای کسب‌وکار امروز ایجاد می‌کنند، دنیای کسب‌وکاری که مهم‌ترین چالش آن پیچیدگی و مستمرآن است. اما نکته جالب توجه آن است که بعدا با همان نگرش قبلی درصدد رفع مشکلات وحل مسائلی هستند که با رویکردهای مدیریتی خود ایجاد کرده‌اند.
این چرخه ایشان را باز به مرحله جدیدی از انواع برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی بازمی‌گرداند (تسلسل باطل) و در نهایت به مرحله‌ای می‌رسند که عوامل اصلی و اثر گذار در عدم توفیق خود را در محدودیت امکانات، موانع سیاسی و اقتصادی، عدم حمایت دولت‌ها، عدم تامین نقدینگی از سوی نظام بانکی و... معرفی می‌کنند.
این در حالی است که پر واضح است برای رفع مشکلات و حل مسائل ایجاد شده قبل از ورود مجدد به دور باطل و قبل از هر اقدامی باید پیچیدگی‌های فضای کسب‌وکار خود را خوب درک می‌کردند و بعد به‌جای برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی مجدد درصدد رفع موانع موفقیت برمی‌آمدند. تجربه گویای این واقعیت است که در بیشتر مواقع در واکاوی صادقانه و جسورانه موانع و اقدامات لازم برای رفع آنها به خود فرآیند مدیریت می‌رسند.
به‌طوری‌که کاملا مشخص می‌شود که مانع اصلی و مهم این عدم توفیق خود مفهوم مدیریت اعمال شده است. اما از آن‌جایی‌که برای رفع این مهم جسارت و اراده لازم وجود ندارد بنابراین رفع موانع محقق نمی‌شود و ناگزیربرای پاسخگویی به صاحب سهم و مالک بنگاه اقتصادی چاره‌ای نیست جز افتادن در دور باطل دیگری از برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی مجدد و در نهایت ارائه اعداد و ارقامی که گاهی خیلی حرفه‌ای حساب آرایی شده‌اند.
به این ترتیب می‌توان تعریفی دیگر از مدیریت با این مفهوم که: «مدیریت توانایی درک واقعی ازشرایط پیچیده کسب‌وکار و شناسایی و رفع موانع پیشرفت سازمان است» ارائه کرد.
حال باید دید مدیران برای توانمند بودن در درک پیچیدگی و شناسایی و رفع موانع چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند؟
چهار ویژگی اصلی به شرح ذیل می‌توانند مدیران را در مسیر رسیدن به سطحی از توانایی مذکور برسانند، البته باید توجه داشت که برآیندی از این چهار مهارت مدیریتی می‌تواند به مدیران در رسیدن به موفقیت کمک کند و هریک از آنها به تنهایی کافی نیست:
دانش: دانش مدیریتی در قالب مطالعات آکادمیک و تجربیات مربوطه، لازمه تحول در مسیر تعالی سازمان و درک پیچیدگی‌ها خواهد بود و برای شناسایی موانع راهبردی بنگاه اقتصادی الزامی است.
خلاقیت: خلاقیت همواره منجر به آن خواهد شد تا مدیران درمقابل با آرمان‌های خود قرار بگیرند و به نوعی سنت‌شکنی کنند و موجب خلق ایده و دیدگاه‌های جدید و متفاوت شوند.
تفکر جهانی: مدیران با تفکر جهانی و تعامل محلی، درک واقعی از پیچیدگی‌ها و موانع خواهند داشت. تفکردرعرصه جهانی پهنه گسترده‌ای از فضای کسب‌وکار را ایجاد می‌کند.
ساده‌سازی: ساده‌سازی از استراتژی‌های کلیدی برای از بین بردن یا کمرنگ کردن پیچیدگی‌ها و کشف موانع راهبردی سازمان است. هنگامی که همه چیز پیچیده است ساده بودن و ساده‌سازی می‌تواند یک مزیت رقابتی قابل‌توجه باشد.
مدیران با دارا بودن ویژگی‌های دانش مرتبط، خلاقیت، تفکرجهانی و ساده‌سازی به‌راحتی قبل از اعمال مدیریت در فرآیند‌های (برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت، کنترل و هماهنگی) نسبت به پیچیدگی‌های فضای کسب‌وکار پیرامون خود واقف گشته و سپس سعی در رفع موانع مسیر حرکت سازمان خواهند کرد. امروزه مدیران دریافته‌اند که دیگر در بیشتر مواقع به‌خصوص در بنگاه‌های اقتصادی فعال چندان نیاز به اعمال مدیریت به مفهوم سنتی آن نخواهند بود.

منبع :  دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/25931