eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 27908  
تاریخ انتشار: 17 دی 1393
print

یان برمر پیش‌بینی می‌کند

تهدیدهای سیاسی - اقتصادی در سال 2015

یان برمر، متخصص علوم سیاسی که بر شناسایی ریسک‌ها و خطرات سیاست خارجی امریکا تمرکز دارد، هرچند پیش‌بینی خیلی متفاوتی از سایر کارشناسان ندارد اما پیش‌بینی‌هایش بر تحلیل‌های دقیق‌تر و تفصیلی استوار است که در گزارش زیر می‌خوانید.

جغرافیای سیاسی بار دیگر اهمیت پیدا می‌کند. با آغاز 2015میلادی، درگیری‌های سیاسی میان قدرت‌های بزرگ جهان به بالاترین میزان خود از زمان پایان جنگ سرد می‌رسد. روابط ایالات متحده امریکا با روسیه بسیار متشنج است. چین هم (بدون توجه به جامعه جهانی) راه خود را می‌رود. روابط فرسوده‌یی که اروپا را تا امروز به‌هم متصل کرده از چند جهت در حال گسستن است. دیگران، از کشورهای عربی گرفته تا برزیل و هند، در واکنش به افزایش عدم اطمینان‌ در جغرافیای سیاسی برنامه‌های خود را متوقف یا اتحادهای خود را پایان می‌دهند.

درنهایت، این واقعیت‌ها نظم جهانی را تغییر خواهد داد. تاثیرات این تغییر شکل نظم جهانی اگرچه مهم و قابل‌توجه هستند اما هنوز بیش از آنکه جهانی باشند رنگ و بوی منطقه‌یی دارند. خیزش چین هنوز کمتر از آن ‌چیزی است که رسانه‌ها به آن می‌پردازند. درست است که این کشور با بیش از 100 کشور دنیا همکاری تجاری دارد اما چین از منظر سیاسی، امنیتی و تاثیر اقتصادی هنوز کشوری عقب‌افتاده است. چین به‌سرعت رشد خواهد کرد اما هنوز به آنجا نرسیده است.

بحران‌ها در خاورمیانه آوارگانی را روی دست جامعه جهانی گذاشته که تعدادشان بیش از هر زمان دیگری از جنگ جهانی دوم تاکنون است. تغییر بزرگ‌تر اما در ایالات متحده امریکاست که خطر برخوردها در سراسر جهان را بیشتر می‌کند. برخی معتقدند امریکا در حال خروج از باقی جهان است و این خروج احتمال وقوع درگیری‌ها و تشدید درگیری‌ها را بیشتر می‌کند. اما این نگاه درستی نیست. درعوض، این رشد یکجانبه‌گرایی امریکاست که تاثیر جغرافیایی-سیاسی خود را نشان می‎دهد. امریکا در سال‌های اخیر در اغلب موارد مانند هر کشور دیگری عمل کرده است: گاهی فعالانه، گاهی دیرهنگام و گاه بی‌تفاوت. نقش امریکا از ژاندارم جهانی که ناتو را رهبری کرده و امنیت جهان را با اتحادهای چندگانه در سراسر جهان تامین می‌کند، به چیزی بالاتر تکامل یافته است.

در اینجا یک پارادوکس وجود دارد. این یکجانبه‌گرایی جدید کمتر محصول سیاست‌های شخص رهبر امریکاست، بلکه قدرت ایالات متحده از طریق مکانیسم‌های مستقل است که اجازه می‌دهد تا این کشور به‌راحتی و به‌تنهایی با کمترین اثر در داخل مرزهای خود (در هر کجای دنیا) وارد عمل شود. به‌عنوان مثال، استفاده گسترده از هواپیمای بدون‌سرنشین که به جنگ متعارف در جهان دامن زد؛ یا استفاده از دیپلماسی اقتصادی برای پیشبرد منافع امریکا بدون کمترین توجه به متحدان از جمله این مکانیسم‌هاست. البته درباره استفاده از دیپلماسی اقتصادی، امریکا و اروپا برای اعمال تحریم و اقدامات تنبیهی علیه ایران و روسیه همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتند. اما از آنجایی‌که اروپا با چالش‌های اقتصادی زیادی روبه‌روست و سیاستمداران امریکایی ـ چه آنهایی که بر مسند قدرت هستند و چه آنهایی که خود را برای انتخابات 2016 آماده می‌کنندـ سیاست‌های خصمانه‌تری را در پیش خواهند گرفت، انتظار نمی‌رود که این همکاری در سال2015 ادامه پیدا کند.

2015 ما شاهد چالش‎های ژئوپلیتیک بیشتری نسبت به سال2014 خواهیم بود. بخشی به این دلیل که هزینه‌های خطر برای ایالات متحده امریکا همچنان پایین خواهد بود و تاثیرات مانورهای امریکا در هر جای دیگری جز داخل این کشور احساس خواهد شد که دلیلش هم البته بهبود شرایط اقتصادی است. اما تاثیر تحولات در حوزه جغرافیای سیاسی تنها به اقتصاد محدود نمی‌شود. یکجانبه‌گرایی امریکا به روندهای خطرناکی دامن زده است؛ روسیه به‌شدت آسیب دیده است، خاورمیانه چندپاره شده است، رادیکالیسم اسلامی در حال گسترش است و اروپا در تمامی جبهه‌ها با چالش‌های بنیادینی روبه‌روست.

1- سیاست اروپا

اقتصاد اروپا در‌حال‌حاضر از زمانی که این قاره در اوج بحران منطقه یورو بود، بهتر است. اما شرایط سیاسی این منطقه در‌حال‌حاضر به‌مراتب بدتر است. این بحران سیاسی در سه سطح است: از پایین به بالا، داخل اتحادیه اروپا و از خارج به داخل.

نخست اینکه نارضایتی‌های عمومی در اروپا بسیار زیاد است. در شرایطی که مشروعیت اغلب حزب‌های سنتی از میان رفته یا کمرنگ شده، همپا با نارضایتی‎های اجتماعی جنبش‌های سیاسی جدید در حال ایجاد شدن هستند. جنبش‌هایی که یا راست افراطی هستند یا چپ افراطی اما در یک چیز اشتراک دارند «درباره بقای یورو تردید دارند». پیش‌بینی‌ها از افزایش معنی‌دار این جنبش‌های ضدیورویی در سال2015 حکایت دارد از انگلیس گرفته تا یونان و اسپانیا. حتی در آلمان نیز ظهور حزب «آلترناتیوی برای آلمان» توانایی آنگلا مرکل را برای حمایت بیشتر از اتحادیه اروپا و ثبات در این اتحادیه محدود کرده است.

اصطکاک در میان کشورهای اتحادیه اروپا بدتر هم هست. بهترین حالت برای اروپا این است که آلمان، فرانسه و انگلیس برای ارایه مدل رهبری اروپا با یکدیگر همکاری کنند. اما تحقق چنین امری در شرایط امروز محال به‌نظر می‎رسد: فرانسه نمی‌تواند اصرار آلمان برای در پیش گرفتن ریاضت‌های اقتصادی به‌منظور رفع کسری بودجه را عملی کند. انگلیسی‌ها نیز چندان علاقه‌یی به ماندن در اتحادیه اروپا ندارند و این مساله دیوید کامرون، نخست‎وزیر این کشور، را واداشته در آستانه انتخابات عمومی در این کشور بار دیگر از برگزاری رفراندوم «ماندن یا رفتن از اتحادیه» سخن بگوید. از اختلافات اعضای اتحادیه اروپا بر سر بودجه این اتحادیه که بگذریم، بحران اوکراین و روسیه نیز مشکلی بر مشکلات اتحادیه اروپا افزوده و فضای سیاسی این اتحادیه را متشنج‌تر کرده است. همچنین باتوجه به حضور چشمگیر شهروندان اروپایی در گروه تروریستی داعش، خطر گسترش بنیادگرایی اسلامی و تروریسم پس از خاورمیانه، بیشتر از هر منطقه‌ دیگری در اروپا احساس می‌شود. به‌ویژه اینکه نگرانی نسبت به بازگشت این شهروندان به کشورهای خود بسیار جدی است. اما مهم‌ترین چالش اروپا روابط رو‌به‌وخامت این قاره با متحد خود در ورای اقیانوس اطلس است. یکجانبه‌گرایی امریکایی برای اروپا در هر سطحی یک چالش جدی است. واشنگتن نسبت به اروپا که وابستگی‌های اقتصادی زیادی با روسیه دارد، تمایل بیشتری دارد تا مسکو را تنبیه کند. همچنین استفاده از هواپیماهای بدون‌سرنشین و جاسوسی امریکایی‌ها از رهبران اتحادیه اروپا، سردمداران قاره سبز را به‌شدت دلخور کرده است. البته گرچه روابط انگلیس و امریکا در این‌گونه امور با یکدیگر نزدیک است اما آنچه برای اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار است روابط امریکا و آلمان است که این روزها چندان گرم نیست.

2- روسیه

سیاست تهاجمی و ضدغربی مسکو در درگیری روسیه با غرب بر سر اوکراین کاملا متبلور شده است. تحریم‌های غرب و کاهش بهای نفت در بازارهای جهانی، اقتصاد این کشور را به‌شدت تحت فشار گذاشته است. اما واقعیت این است که روسیه منزوی و ضعیف می‌تواند به‌مراتب برای جامعه جهانی و غرب از چند جهت خطرناک‌تر از همیشه باشد. نخست اینکه، احتمال اینکه روسیه دست به حمله سایبری علیه غرب بزند بسیار زیاد است. حملات سایبری محدوده‌یی است روس‌ها در آن تخصص دارند و حتی یک حمله مستقیم محدود می‌تواند تنش‌های جدی را ایجاد کند. دوم اینکه، این احتمال وجود دارد روسیه در مرزهای ناتو دست به قدرت‌نمایی بزند. مسکو می‌خواهد توانایی ناتو را محک بزند و این احتمال وجود دارد با حمایت از جدایی‌طلبان و حتی احزاب افراطی در داخل مرزهای اروپا به نزدیک شدن ناتو به مرزهای خود واکنش نشان دهد. سوم اینکه، باید مراقب مولداوی که قصد دارد روابط خود را با اتحادیه اروپا در 2015 گسترش بدهد، باشیم. در‌حالی‌که این جمهوری کوچک به‌جا‌مانده از اتحاد جماهیر شوروی، به‌لحاظ استراتژیک و اهمیت فرهنگی برای روسیه قابل قیاس با اوکراین نیست، اما برای روس‌ها جمهوری‌های سابق، حیاط خلوت و حوزه نفوذ است. برای اتحادیه اروپا نیز اگرچه مولداوی به‌لحاظ اقتصادی از اهمیت چندانی برخوردار نیست (آنچنان که اوکراین برای آن اهمیت دارد) اما مجبور خواهد بود که به هرگونه تلاش روسیه برای دست‌اندازی به مولداوی واکنش نشان دهد. چهارم، روسیه به‌احتمال بسیار زیاد تلاش‌هایش را برای سنگ‌اندازی در برابری رهبری امریکا در جهان تشدید خواهد کرد. این کشور احتمالا از بسیاری از معاهدات کنترل تسلیحات خارج شده و اگر مذاکرات با ایران به نتیجه نرسد، روسیه می‌تواند مانعی جدی برای تشدید تحریم‌ها علیه تهران باشد. روسیه همچنین جهت‌گیری خود برای نزدیکی اقتصادی و استراتژیک به چین را سرعت خواهد بخشید. گرچه در این رابطه قطعا شریک ضعیف‌تری خواهد بود و در موقعیت پایین‌تر قرار خواهد گرفت. در سال2015 شاهد محور روسیه-چین نخواهیم بود: چرا‌که برای چین اکنون اولویت تنظیم روابط با ایالات متحده امریکاست تا روسیه.

3- رشد اقتصادی چین

گرچه رشد اقتصادی چین براساس پیش‌بینی‌ها به 7.3درصدی که دولت وعده داده نخواهد رسید اما نسبت به شرایط چین در 2015 تقریبا خوش‌بین هستیم. بزرگ‌ترین شانس شی‌جین‌پینگ، رییس‌جمهوری چین، کاهش قیمت نفت است. پس خطر کجاست؟ خطر ژئوپلیتیک در کشورهایی است که اقتصادشان به صادرات کالا به چین وابسته است: کشورهایی چون برزیل، استرالیا، اندونزی و تایلند. این کشورها اقتصادشان تا حد زیادی وابسته به صادرات کالاهایی است که مقصدشان چین است. با کاهش رشد اقتصادی چین و کاهش مصرف در این کشور، این رابطه به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفته و تبعات چشمگیری را برای کشورهای صادرکننده به‌همراه خواهد داشت.

4- تبدیل بازارهای مالی به اسلحه

امریکا بزرگ‌ترین ابرقدرت جهان باقی خواهند ماند اما واشنگتن اکنون از این نفوذ به روش‌های مهم دیگری استفاده می‌کند. دسترسی به بازارهای امریکا، بانک‌های امریکا و توانایی و تمایل واشنگتن برای استفاده از آنها، اکنون به محور سیاست خارجی و امنیت این کشور تبدیل شده است. هیچ مثال بهتری در این زمینه جز اشاره به استراتژی هویج و چماق وجود ندارد. استفاده سیستماتیک از هویج (دسترسی به بازارهای سرمایه) و چماق (استفاده از انواع تحریم‌ها) به‌عنوان ابزار دیپلماسی اجباری ابزاری که می‌تواند روابط و همکاری میان کشورها را به‌شدت تخریب کند.


5- داعش فراتر از سوریه و عراق

در سال2015، داعش با موانع زیادی در پایگاه‌های اصلی خود در سوریه و عراق مواجه است اما قدرت نظامی این گروه همچنان بالا خواهد ماند و ایدئولوژی‌اش در سراسر خاورمیانه به‌ویژه اردن، عربستان سعودی و یمن، همچنین آفریقا گسترش خواهد یافت. بیت انصارالمقدس در مصر و اسلام‌گرایان شهر درنه در لیبی قول داده‌اند که به رهبر داعش یعنی ابوبکر بغدادی بپیوندند. حملات ائتلاف به رهبری امریکا توانایی نظامی متعارف داعش را تضعیف خواهد کرد و قطعا مبارزه همزمان پیشمرگ‌های کرد، ارتش عراق، امریکا و مقاومت قبایل سنی در برابر داعش، این گروه را محاصره خواهد کرد اما بعید است بتوانند کنترلی روی مناطق اصلی شورشیان در جهان سنی‌مذهب پیدا کنند. بنابراین باید منتظر عملیات داعش فراتر از مرزهای سوریه و عراق به تلافی مشارکت کشورهای عربی در ائتلاف به رهبری امریکا علیه داعش بود.

6- تعهدات ضعیف

ریسک‌های سیاسی ناشی از تعهدات ضعیف بر بازارهای اصلی و مهم در سال2015 سنگینی خواهد کرد. به استثنای اندونزی و هندوستان در بسیاری از اقتصادهای نوظهور انتخابات منجر به پیروزی‌های شکننده و ضعیف شد. رشد کند و تقاضاهای رو به افزایش مردم باعث نشد که حزب حاکم برای مثال در ترکیه، برزیل، کلمبیا و آفریقای جنوبی تغییر نماید اما پیروزی‌های ضعیف که نشان از کاهش حمایت مردمی از آنها دارد، از آنها دولت‌هایی ساخته است که با ریسک‌های فراوان روبه‌رو هستند زیرا توانایی کافی برای اجرای اصلاحات اقتصادی یا پاسخ به شوک‌های خارجی ازجمله نوسان قیمت نفت یا نرخ بالاتر بهره در امریکا را هم ندارند. به‌ویژه دولت‌هایی که دوره دوم‌شان را می‌گذرانند، در معرض آزمون‌های سخت‌تر هستند و محدودیت‌های بیشتری دارند.

در برزیل کارشناسان تردید دارند که روسف بتواند به وعده‌های خود مبنی‌بر رشد اقتصادی و مبارزه با فساد به‌خصوص موضوع پتروبراس عمل کند. وضع یاکوب زوما در آفریقای جنوبی بدتر از دیلما روسف در برزیل است. بعید است که اصلاحات ساختاری در بازار کار و خصوصی‌سازی به‌درستی انجام شود و این مساله قطعا برنامه ملی توسعه این کشور را تضعیف خواهد کرد. در نیجریه مانند سایر کشورهای نوظهور، گودلاک جاناتان، رییس‌جمهوری فعلی احتمالا مجددا انتخاب می‌شود اما در دوره دوم وی با مخالفان جدی‌تر و نیز محیط سیاسی قطبی‌شده‌‌تری مواجه خواهد شد که برنامه اصلاحات اقتصادی کشور را با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهد کرد.

در ترکیه پیروزی رجب طیب اردوغان در آگوست2014 در انتخابات ریاست‌جمهوری، ثبات دولت و انسجام سیاست‌سازی را در این کشور در 2015 کاهش خواهد داد. اردوغان و داوود اوغلو نخست‌وزیر تلاش خواهند کرد تا حزب عدالت و توسعه را در انتخابات پارلمانی ماه آوریل پیروز کنند. دراین فرایند، آنها مذاکرات صلح با کردها را به تعویق خواهند افکند که می‌تواند موجب افزایش خشونت‌ها میان دولت و کردها شود. احتمالا این دو از بانک مرکزی هم بخواهند نرخ بهره را برای مقابله با افزایش تورم، کاهش دهد. اما پس از انتخابات، میان دو رهبر بر سر به دست آوردن قدرت اجرایی بیشتر رقابت سختی دربگیرد که این موضوع فرایند تصمیم‌سازی را تضعیف خواهد کرد، نیز تلاش برای حذف مخالفان سیاسی از مشاغل بانفوذ دولتی، دولت را در انجام خدمات اجتماعی ناتوان خواهد کرد. خلاصه آنکه ضعف در این تعهدات، در کشورهای نوظهور خطرناک است زیرا بر رشد اقتصاد جهان و نیز ثبات سیاسی در سال2015 تاثیر زیادی خواهد گذاشت.

7- برآمدن بخش‌های استراتژیک

در سال2015، موفقیت‌ها و شکست‌های اقتصادی تا حد زیادی به دولت‌ها بستگی خواهد داشت. تصور عمومی این است که شرکت‌های چندملیتی از دولت‌ها هم در خانه و هم در کشورهایی که فعالیت می‌کنند، استقلال دارند و این اقتدار دولت را برای تنظیم جریان کالاها و خدمات در سراسر دنیا تحلیل برده است.

اما به‌نظر می‌رسد نه تنها نفوذ دولت‌ها درحال گسترش است بلکه بر ثبات سیاسی بیش از رشد اقتصادی متمرکز شده است. بخش‌های استراتژیک اقتصادی، یعنی آن بخش‌هایی که برای ثبات سیاسی و منافع الیت سیاسی اهمیت دارند برای موفقیت بسیار اساسی هستند. درنتیجه به نفع شرکت‌های بزرگ است که با دولت‌ها و اهداف سیاسی‌شان هماهنگ باشند. این جریان در کشورهای نوظهور به وضوح دیده می‌شود جایی که دولت نقش مهمی در اقتصاد بازی می‌کند. در کشورهای مختلف این بخش استراتژیک متفاوت است، مثلا در ترکیه این بخش فعلا صنعت رسانه است که دولت حساسیت زیادی به انتقاد از خودش دارد. در روسیه فعالیت شرکت‌های غربی که امریکا به نحوی در آن نفوذ داشته باشد، مانند مک‌دونالد حوزه استراتژیک تلقی می‌شود و این شرکت‌ها در سال2015 هم سال سختی در روسیه خواهند داشت.

چالش دوم را کشورهای سرکش مانند کره‌شمالی ایجاد خواهند کرد که به‌آسانی و سرعت می‌توانند بخشی را استراتژیک تعریف کنند برای اینکه بتوانند یک شرکت یا گروه را تنبیه کنند. توانایی کره‌شمالی برای حمله سایبری به سونی باعث شد که بسیاری از کشورها درباره مطالب‌شان که ربطی به کره‌شمالی دارد فکر کنند. از طرف دیگر خطرات مشابهی را از ناحیه کشورهای سرکش قوی‌تر و ثروتمندتر مانند روسیه ترسیم می‌کند که درحال‌حاضر باتوجه به تحریم‌های وضع‌شده علیه این کشور، پوتین معتقد است که امریکا قصد تغییر رژیم در این کشور را دارد.

و سومین چالش، ظهور این بخش‌های استراتژیک در امریکا است. با اینکه این کشور همواره به لحاظ ایدئولوژیک خود را از عرصه خصوصی دور نگهداشته است اما اولویت‌های امنیتی ملی باعث گسترش نفوذ صنعت نظامی بر تکنولوژی، مخابرات و شرکت‌های اقتصادی شده است. امروزه همکاری شرکت‌ها برای تسهیل ردگیری تهدیدهای بالقوه امریکا، محل، ارتباطات و دستیابی‌هایشان به پول ضروری است به همین دلیل برخی شرکت‌های امریکایی در معرض اتهام دادن اطلاعات کاربرانشان به دولت امریکا هستند. در این میان، متحدان و دشمنان زیاد فرقی نمی‌کنند. به‌همین دلیل است که فعالیت برخی کمپانی‌های امریکایی در سایر کشورها مترادف با تهدید امنیت ملی آن کشورها تعریف شده است. ازهمین‌رو شرکت‌های پویای امریکایی مانند آمازون، فیس‌بوک و گوگل برای فعالیت در چین همواره با مشکلاتی مواجه هستند.

8- عربستان سعودی در برابر ایران

تنش‌های سیاسی میان ایران و عربستان سعودی در2015 شدت خواهد گرفت. روابط میان دو کشور به سه دلیل یعنی تعداد بی‌سابقه موارد اختلاف، سیاست‌های داخلی دو کشور و نیز پیشرفت در مذاکرات برنامه اتمی ایران بدون توجه به نتیجه آن دچار نوسان خواهد بود و تیرگی بیشتری بر روابط تهران- ریاض حاکم می‌کند.

دو کشور در موارد زیادی سیاست‌های متفاوت و درواقع مخالف یکدیگر دارند، مثلا در یمن، ایران از حوثی‌ها حمایت می‌کند درحالی که سعودی‌ها از دولت حاکم. همچنین در مورد عراق دو رویکرد متفاوت دارند، سعودی‌ها بر دولت سنی‌مذهب در عراق تاکید دارند و ایران از تداوم سلطه شیعه حمایت می‌کند. در سوریه ایران از دولت بشار و عربستان از مخالفان حمایت می‌کند. درواقع هدف عربستان سعودی تضعیف نفوذ ایران در منطقه است و به‌همین دلیل به قطر فشار آورد تا به شورای همکاری خلیج‌فارس بازگردد. با این‌همه درگیری مستقیمی میان تهران و ریاض بعید می‌نماید اما اختلافات این دو کشور می‌تواند ثبات در منطقه را در سال2015دچار خلل کند.

9- ترکیه

کاهش قیمت نفت می‌تواند خبر خوبی برای این کشور باشد اما درعین حال همه‌چیز برای این کشور خوب پیش نخواهد رفت.

تصمیمات سیاسی کوته‌بینانه و سیاست خارجی بد، همه درحال عمل کردن علیه این کشور است. با همه موفقیت‌هایی که اردوغان داشته است، بعید است که بتواند همه قدرتی را که می‌خواهد در داخل کشور به دست بیاورد و اگر چنین اصراری داشته باشد روابط میان او و نخست‌وزیر که فعلا آرام است، دچار تنش خواهد شد.

در خارج از ترکیه او هر سیاست نامناسبی که فکر کنید انتخاب کرده است؛ از حمایت از اخوان در مصر گرفته تا نزدیک شدن به قطر و حمایت از حماس و مخالفان دولت سوریه که نتیجه‌های عکس داده است. به‌طوری که روابط ترکیه با ناتو هیچ زمانی به این بدی نبوده است. باتوجه به اوضاع وخیم منطقه، زمان مناسبی برای اینکه رفیق بد انتخاب کنید، نیست. سیل پناهندگان به ترکیه، رادیکالیسمی را به این کشور وارد کرده است که بر مشکلات اقتصادی ترکیه افزوده است.همچنین پایان صلح با کردها که تقاضای اصلاحات سیاسی و نیز مبارزه اردوغان با داعش را دارند، از مشکلات جدی دولت در سال2015 خواهد بود.

منبع :  روزنامه تعادل

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/27908