2 مقام پیشین آمریکا و تحلیلگر مسایل این کشور و ایران در تازه ترین تحلیل خود استدلال کردند که لایحه پیشنهادی در مجلس سنا برای اعمال تحریم های بیشتر علیه تهران همزمان با ادامه گفتگو های هسته ای، متکی بر منطق نادرست است، تاریخ ایران را نادیده می گیرد و تاثیر عکس دارد.
«جان لیمبرت» معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در امور ایران، استاد دانشکده نیروی دریایی و یکی از گروگان های سفارت آمریکا در تهران و «جان بردشو» از مقام های سابق وزارت امور خارجه و مدیر اجرایی سازمان «شبکه امنیت ملی» در تازه ترین تحلیل خود که امروز (پنجشنبه) در پایگاه اطلاع رسانی کنگره آمریکا به نام «هیل» منتشر شد، تاکید کردند که لایحه سنا بیش از این که اهداف مدنظر کنگره در مورد واداشتن ایران به پذیرش توافق را محقق کند، گفت و گوهای هسته ای را به کلی متوقف خواهد کرد.
در این تحلیل آمده است که محافظه کاران تندرو در مجلس نمایندگان و شماری از طرفداران خشمگین این لایحه در سنا امیدوارند اعمال تحریم های تازه بتواند گفت وگو با ایران را متوقف سازد اما عده ای دیگر از تندروها به نادرستی باور دارند که تهدید به تحریم های بیشتر، موضع آمریکا و شریکانش در اروپا را تقویت می کند. آنها مدعی اند اگر تحریم ها، ایران را به میز مذاکرات آورد، تحریم های بیشتر آنها را به پذیرش توافق جامع (با شروط مد نظر آمریکا) وا می دارد. اما نگاهی موشکافانه به اقدام های پیشین آمریکا و تحولات حوزه مذاکرات نشان می دهد این استدلال، خوش بینی صرف است و نه بر اساس برآوردهای واقع بینانه از نتایج محتمل. زیرا:
الف - این برداشت که تحریم های بیشتر یا تهدید به اعمال تحریم های بیشتر، ایران را به تسلیم در برابر پیشنهادهای گروه 1+5 وا می دارد، مبنای درست و واقعی ندارد. چنین تهدیدهایی که جمهوری اسلامی بیش از سه دهه با آن روبرو بوده است بیشتر ایرانی ها را به سخت گیری در مواضع وا می دارد نه این که آنها را مطیع آمریکا کند. نباید سخن «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ی ایران را از یاد ببریم که گفت «اگر تحریم های بیشتری اعمال شود، توافق مرده است»، حتی اگر اجرای این تحریم ها به تعویق بیفتد.
ایرانی ها تاکنون در روند گفت وگوهای هسته ای به دنبال یافتن امتیازات ممکن در پیشنهادهای گروه 1+5 بوده و بارها تعهد خود را به این روند نشان داده اند. در حالی که این چانه زنی حساس ادامه دارد، برداشتی مبنی بر این که آمریکا نمی تواند فاصله ها را از بین ببرد و به وعده های خود برای لغو تحریم ها عمل کند؛ به تسلیم ایرانی ها منجر نخواهد شد اما بدبینی و مخالفت آنها را رقم خواهد زد. حتی اگر این طرح (سناریو) غیر محتمل را تصور کنیم که بر اساس آن تهدید به تحریم های تازه، مذاکرات را به نتیجه می رساند و ایران برداشت و دیدگاه گروه 1+5 را در مذاکرات خواهد پذیرفت؛ آیا چنین توافق زورمندانه از سوی یکی از دو طرف، ارزش خواهد داشت؟ ایرانی ها به سرعت راهی برای خروج از این نوع توافق می یابند. اگر انتظار می رود توافق 10 یا 15 سال ادامه یابد، باید بر اساس تمایل طرفین حاصل شود و هر دو طرف منافعی در آن داشته باشند؛ نه این که یک طرف که موضع قوی تری دارد با فشار بر طرف دیگر آن را تحمیل کند.
ب - در حالی که مذاکرات بر اساس تهدید و نه ترغیب، نتیجه خوب و دیرپایی نمی آفریند؛ دست یافتن به چنین نتیجه ای در مورد ایران با توجه به تاریخ رابطه اش با غرب محتمل تر است. تاریخ معاصر ایران مملو از نارضایتی از کشورهای غربی به دلیل ظلم و ستمی است که واقعی است. دولت وقت ایران در پایان سده ی نوزدهم میلادی - زیر فشار خارجی - امتیازات نفتی به انگلیس و دیگر کشورها داد که بعدها این امتیازات برای منافع ملی ایران ناعادلانه قلمداد شد. انگلیس در سال 1919 طرحی را تدارک دید که ایران را به کشوری تحت الحمایه انگلیس تبدیل می کرد و نمایندگان مجلس ایران را به شدت عصبانی نمود.
در این تحلیل با اشاره به اذعان انگلیس و آمریکا برای ایفای نقش در کودتای 28 مرداد علیه دولت «محمد مصدق» نخست وزیر قانونی ایران، یادآوری شده است که بر پایه ی پیشینه ی مستند تاریخی، غرب در حال تلاش برای کسب قدرت و تحقیر ایران بوده است و نمی خواسته به درک مشترک، مفید و مورد پذیرش دو طرف دست یابد. از این رو هر توافقی که اکنون در مورد موضوع هسته ای به دست آید، باید در این چارچوب قرار گیرد و با در نظرگرفتن همه عوامل نگریسته شود.
همچنین انتظارات مدنظر ایرانی ها مبنی بر لزوم حفظ و حراست از حقوق، منافع و احترام ملی آنها در توافق در نظر گرفته شود. «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا و دیگر دموکرات های این کشور می خواهند واشنگتن تاریخچه و گذشته ی روابط با تهران را پشت سر بگذارند و روابطی تازه و بر پایه ی منافع مشترک و احترام متقابل را با ایران بنیان نهند.
ج - واقعیت مذاکرات نشان می دهد اکنون به صبر و تحمل نیاز داریم و نه تحریم های بیشتر. بیشتر تحریم ها همچنان باقی مانده اند. قیمت نفت به شدت کاهش یافته است. دولت «حسن روحانی» انگیزه قوی برای بهبود روابط با غرب و ارتباط مجدد با اقتصاد جهانی دارد. تحریم های بیشتر نسبت به فشاری که ایران از قبل و از ناحیه سوء مدیریت اقتصادی و کاهش قیمت نفت احساس کرده است فشار اقتصادی چندانی به این کشور وارد نمی آورد.
رسیدن به توافق در مورد موضوعی به این حساسی دشوار و زمان بر است. مذاکره کنندگان باید بر دهه ها بی اعتمادی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از واقعیت روابط تهران - واشنگتن فایق آیند. هر دو طرف پیشرفت های زیادی در یادگیری ارتباط با هم از طریق گفت و گو کسب کرده اند که برای نخستین بار در چند دهه، مفید و سازنده بوده است. اما همین اعتماد و درک متقابل رو به رشد در صورت اعمال تحریم های بیشتر به آسانی رنگ می بازد. برای رسیدن به توافقی درازمدت و قابل راستی آزمایی، دوطرف باید یکدیگر را شریک هم بدانند و نه بازیگرانی در بازی جمع صفر. بدون شناخت واقعی از واکنش احتمالی ایرانی ها به تحریم های جدید، کنگره آمریکا (با اعمال تحریم های بیشتر) فرصتی تاریخی را برای برقراری روابط از بین می برد و مسیر طولانی را برای آشتی دو طرف تخریب می کند.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/28520