نمایش مجموعه پاییزه/زمستانی 2011 شرکت کریستین دیور شروع بیسابقهای داشت. سیدنی تولدانو (Sidney Toledano)، مدیرعامل این شرکت تولیدکننده کالاهای لوکس، روی سن آمد تا علیه «رفتارهای شرمآور» جان گالیانو که به تازگی اخراج شده بود، صحبت کند.
گالیانو در طول 15 سال فعالیتش به عنوان مدیر طراحی دیور، بسیار معروف و برجسته شده بود. در واقع، خلاقیت، نوآوری، اشتیاق، کارآفرینی و بهترین بودن در کار، ارزشهای مورد استقبال در شرکت لوکس اختلاطی LVMH هستند؛ شرکتی که علاوهبر دیور، برندهای معروف جهانی مانند بولگاری، دونا کاران، فندی، ژیوانچی و... را نیز شامل میشود، اما مسیر اشتباهی که این طراح بریتانیایی طی کرد، حرفهایگری او را هم زیر سوال برد.
در اینکه گالیانو یک فرد حرفهای بااستعداد بود هیچ شکی وجود ندارد، اما مدیر او تولدانو با مشکلات اخلاقی و نیز اظهارات نژادپرستانه او در محافل عمومی مشکل داشت. گالیانو این رفتار را ناشی از اعتیاد خود میدانست که میگفت سالها در حال مبارزه با آن بوده است.
بهرغم رفتارهای بد او در موقعیتهای دیگر، شرکت دیور سعی کرده بود به او کمک و از او حمایت کند، اما رسوایی سال 2011 که رسانهای شد و به دادگاه فرانسه کشید و گالیانو را به پرداخت جریمه محکوم کرد، باعث شد دیور به این نتیجه برسد که راهی به جز اخراج کردن او ندارد. تولدانو در این زمینه گفته بود «عمیقا باعث تاسف است که نام دیور با رفتارها و اظهارات شرمآور طراح شرکت همراه شده است.»
اگرچه بسیاری گالیانو را سرزنش کردند، اما عدهای دیگر معتقد بودند او شایسته اخراج نبوده است؛ بهخصوص که در دادگاه گفته بود بهدلیل فشار کاری به اعتیاد روی آورده است.
در انتظار زمان
بسیاری از افراد فعال در این صنعت نیز اظهار تعجب کرده بودند و معتقد بودند شرکتی به بزرگی دیور به جای خلاصشدن از یک فرد بااستعداد سودآور، باید قدم موثرتری برمیداشت. حتی عجیبتر از آن این بود که یکسال طول کشید تا دیور فردی را جایگزین گالیانو کند؛ آن هم در شرایطی که دنیای مد و کالاهای لوکس با سرعت دیوانهواری فعالیت میکرد.
بیل گایتن، دست راست شرکت، با برچسب گالیانو که دیور همچنان آن را یدک میکشید، ادامه کار را بر عهده گرفت و سبک مخصوص خود را وارد کار کرد. بهرغم این دگرگونی احساسی یا شاید به خاطر آن، فروش دیور در سال 2011 افزایش یافت. به همین دلیل دیور با وجود عدم استقبال از مجموعههای بعدی خود که تنها نام گالیانو را به همراه داشت، چندان به هم نریخت. تولدانو تصریح کرده بود شرکت قصد دارد برای یافتن یک فرد جایگزین زمان بگذارد و نمیخواهد صرفا یک جایگزین پیدا کند، بلکه فرد مناسبی را میخواهد که برای بلندمدت در شرکت بماند.
در سال 2012 دیور در نهایت اعلام کرد فرد مناسب خود را که یک طراح بلژیکی به نام راف سیمونز است و قبلا در خانه مد آلمانی جیل ساندر کار میکرده، پیدا کرده است. دیور بهطور آشکاری فردی را جستوجو کرده بود که کاملا برعکس گالیانو و به دور از حاشیه باشد.
دردسرهای کارمند جدید و قبلی
اگرچه کاملا مشخص بود که دیور میخواهد گذشته را جبران کند، سبک کاملا متفاوت سیمونز چالش جدیدی برای دیور به وجود آورده بود تا آن را با خلاقیتهای قبلی گالیانو ترکیب کند. به علاوه، سیمونز باید خود را با فرهنگ یک گروه بسیار بزرگتر در مقایسه با تجربیات قبلی خود سازگار میکرد. او جهش قابل توجهی کرده بود و فشار موفقیتهای قبلی روی او شدید بود.
دیور که موجب سردرگمی کارشناسان شده بود، بر یک بحران غلبه کرد تا با بحران دیگری مواجه شود، درحالیکه با اخراج گالیانو خسارتهایی هم متحمل شده بود. آیا دیور میتوانست موقعیت گالیانو را به شکل متفاوتی مدیریت کند؛ یعنی آن را به دوران اوج بحران محول نکرده و چند سال زودتر به آن بپردازد؟
با انتخاب طراحی کاملا متفاوت، شرکت چگونه میتواند روابط آینده خود را با سیمونز مدیریت کند؟ در نهایت، وقتی کسبوکار شما در دست افراد بااستعداد و فوق حرفهای است، چگونه مطمئن میشوید که شخصیتهای غیرعادی بر شخصیت برند شما سایه نمیافکنند؟
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/32653